بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب زندگی نه چندان عالی من | صفحه ۴ | طاقچه
تصویر جلد کتاب زندگی نه چندان عالی من

بریده‌هایی از کتاب زندگی نه چندان عالی من

نویسنده:سوفی کینسلا
انتشارات:انتشارات علمی
امتیاز:
۴.۰از ۱۰۲ رأی
۴٫۰
(۱۰۲)
فکر کنم بالأخره کشف کردم چگونه احساس خوبی نسبت به زندگی داشته باشم. هر بار که می‌بینی کسی خوش‌وخرم است، یادت باشد که مسلماً در زندگی او هم واقعیت‌های مزخرفی هست. و هر بار که واقعیت‌های مزخرف زندگی خودت را می‌بینی و با احساس ناامیدی با خودت فکر می‌کنی: این است زندگی من...؟ باید یادت باشد که: این‌طور نیست. هرکسی برای خودش روزهای خوش‌وخرمی دارد، فقط گاهی درک کردنش کمی سخت است.
da☾
نکتهٔ راه دادن افراد در دل این است که، می‌توانی دوباره بیرونشان کنی. به‌راحتی.
da☾
مثل یک دختر ناتینگ هیلی پول‌دار خونسرد.
da☾
احساس لندنی بودن می‌کنم. و هرازچندگاهی نگاه می‌کنم تا به الکس لبخند بزنم. خیلی فرصت گپ زدن پیش نیامد، اما او در تمام مدت در فاصلهٔ نهایتاً ده متری من بود، و می‌دانم که وقتی به عقب نگاه کنم فکر نمی‌کنم که: من با بابانوئل‌ها دوچرخه‌سواری کردم؛ فکر می‌کنم که: ما با بابانوئل‌ها دوچرخه‌سواری کردیم.
da☾
خب، من دلم می‌خواهد هرروز این لحظه باشد.
da☾
سر تا پای مرا برانداز می‌کند و احساس خفیف... یک چیزی در چشم‌هایش هست. همان یک چیزی که قبلاً هم دیده بودم. همان حس تو و من بودن.
da☾
آن را محکم به قلبم می‌چسبانم مثل در آغوش گرفتن.
da☾
نکته‌اش این است که پست‌هایم چیزهایی است که از ته دل می‌خواهم، چیزهایی که به آنها امید دارم. یک روزی زندگی‌ام با پست‌های اینستاگرامم یکی خواهد شد. یک روز!
da☾
نمی‌توانم جلوی غم کوچک درونم را بگیرم.
da☾
لندن را باید احساس کرد،
da☾
زندگی در لندن مثل زندگی در صحنهٔ فیلم است، از خیابان‌های فرعی در سریال دیکنزیَن گرفته تا مجتمع‌های مسکونی درخشان تا فضاهای سبز خلوتی که دورتادور آنها را ساختمان‌های هم‌شکل گرفته است. می‌توانی در لندن هر آدمی که دلت می‌خواهد باشی.
da☾
این اصلِ راهنمای جدید من است: یک مرد با ویژگی برجسته پیدا کنم. نه مردی که مرا هیجان‌زده می‌کند، بلکه کسی که برایم ارزش قائل می‌شود. نه مردی که مرا به کرهٔ ماه می‌برد و بعد ناپدید می‌شود و به نیویورک می‌رود، بلکه کسی که مرا مثلاً به... شهر براکنِل می‌برد. (جف اهل براکنل است و مدام به من می‌گوید که آنجا چقدر عالی است.)
روژین
فکر کنم بالأخره کشف کردم چگونه احساس خوبی نسبت به زندگی داشته باشم. هر بار که می‌بینی کسی خوش‌وخرم است، یادت باشد که مسلماً در زندگی او هم واقعیت‌های مزخرفی هست. و هر بار که واقعیت‌های مزخرف زندگی خودت را می‌بینی و با احساس ناامیدی با خودت فکر می‌کنی: این است زندگی من...؟ باید یادت باشد که: این‌طور نیست. هرکسی برای خودش روزهای خوش‌وخرمی دارد، فقط گاهی درک کردنش
روژین
«آنها از ته قلبشان می‌دانند که او دیگر برنمی‌گردد.» نمی‌توانم نپرسم «پس چرا امیدوارند؟» «چون این طبیعت انسان است که منتظر اتفاقات غیرممکن باشد.»
روژین
مشکل دیدار با آدم‌ها در دنیای واقعی این است: آنها پروفایلی به همراه ندارند. یا شاید هم چیز خوبی باشد
روژین
«زندگی هیچ‌کس نمی‌تواند بی‌نقص باشد.» بیدی خم می‌شود و دستش را محکم دور من می‌گیرد. «این‌قدر به خودت فشار نیاور عزیزم. اگر از من بپرسی، می‌گویم هرکسی شایعه کرده که زندگی باید بی‌نقص و عالی باشد، آدم خیلی بدجنسی است. البته که بی‌نقص نیست!»
hamtaf
گفتن اینکه «چه» اتفاقی افتاده راحت است. گفتن «چرا» یش سخت است.
hamtaf
نکتهٔ راه دادن افراد در دل این است که، می‌توانی دوباره بیرونشان کنی. به‌راحتی.
کاربر ۳۷۸۲۶۳۸
«آنها از ته قلبشان می‌دانند که او دیگر برنمی‌گردد.» نمی‌توانم نپرسم «پس چرا امیدوارند؟» «چون این طبیعت انسان است که منتظر اتفاقات غیرممکن باشد.»
کاربر ۳۷۸۲۶۳۸
«نگذار دستیار سلیطه‌ات بازی را ببرد، چون فقط به او اجازهٔ بردن نمی‌دهی، بلکه می‌گذاری قطب شرارت پیروز شود.»
کاربر ۳۷۸۲۶۳۸

حجم

۴۳۹٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۵۴۷ صفحه

حجم

۴۳۹٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۵۴۷ صفحه

قیمت:
۸,۵۰۰
تومان