بریدههایی از کتاب خانه لهستانی ها
۳٫۹
(۱۷۵)
از لای چینوچروک صورتش و رنگولعابی که به خودش میمالید نمیشد فهمید که چهقدر خوشگل بوده. بانو میگفت اگر هم قشنگ نبوده، روحش قشنگ بوده، مثل همین حالا که قشنگ است و روح قشنگ از روی قشنگ خیلی بهدردبخورتر است
زهرا۵۸
«پابند یک چیزهایی باید بود تو زندگی.
زهرا۵۸
چه پسری دارم من! چه شاخِشمشادی! بیا زیرِ کُرسی بشین پسرم! بیا که دیگه الاناس مادرت برسه. بیا قندونباتم!»
بانو همیشه اینطوری صدام میکرد. نمیگفت سهراب، میگفت آقاسهراب، میگفت شازده، خسروِ خوبان، شاخِشمشاد، مرد خونه، برعکس خالهپری
زهرا۵۸
دلشادخانم همیشه خاطرهای داشت که تعریف کند. خاطرههایی از جوانیاش، وقتی که هنوز موهای پُرپشتی داشت و خیلی زیبا بود. از لای چینوچروک صورتش و رنگولعابی که به خودش میمالید نمیشد فهمید که چهقدر خوشگل بوده. بانو میگفت اگر هم قشنگ نبوده، روحش قشنگ بوده، مثل همین حالا که قشنگ است و روح قشنگ از روی قشنگ خیلی بهدردبخورتر است
naqme
دلشادخانم همیشه خاطرهای داشت که تعریف کند. خاطرههایی از جوانیاش، وقتی که هنوز موهای پُرپشتی داشت و خیلی زیبا بود. از لای چینوچروک صورتش و رنگولعابی که به خودش میمالید نمیشد فهمید که چهقدر خوشگل بوده. بانو میگفت اگر هم قشنگ نبوده، روحش قشنگ بوده، مثل همین حالا که قشنگ است و روح قشنگ از روی قشنگ خیلی بهدردبخورتر است
naqme
دلشادخانم همیشه خاطرهای داشت که تعریف کند. خاطرههایی از جوانیاش، وقتی که هنوز موهای پُرپشتی داشت و خیلی زیبا بود. از لای چینوچروک صورتش و رنگولعابی که به خودش میمالید نمیشد فهمید که چهقدر خوشگل بوده. بانو میگفت اگر هم قشنگ نبوده، روحش قشنگ بوده، مثل همین حالا که قشنگ است و روح قشنگ از روی قشنگ خیلی بهدردبخورتر است
naqme
دلشادخانم همیشه خاطرهای داشت که تعریف کند. خاطرههایی از جوانیاش، وقتی که هنوز موهای پُرپشتی داشت و خیلی زیبا بود. از لای چینوچروک صورتش و رنگولعابی که به خودش میمالید نمیشد فهمید که چهقدر خوشگل بوده. بانو میگفت اگر هم قشنگ نبوده، روحش قشنگ بوده، مثل همین حالا که قشنگ است و روح قشنگ از روی قشنگ خیلی بهدردبخورتر است
naqme
دلشادخانم همیشه خاطرهای داشت که تعریف کند. خاطرههایی از جوانیاش، وقتی که هنوز موهای پُرپشتی داشت و خیلی زیبا بود. از لای چینوچروک صورتش و رنگولعابی که به خودش میمالید نمیشد فهمید که چهقدر خوشگل بوده. بانو میگفت اگر هم قشنگ نبوده، روحش قشنگ بوده، مثل همین حالا که قشنگ است و روح قشنگ از روی قشنگ خیلی بهدردبخورتر است
naqme
دلشادخانم همیشه خاطرهای داشت که تعریف کند. خاطرههایی از جوانیاش، وقتی که هنوز موهای پُرپشتی داشت و خیلی زیبا بود. از لای چینوچروک صورتش و رنگولعابی که به خودش میمالید نمیشد فهمید که چهقدر خوشگل بوده. بانو میگفت اگر هم قشنگ نبوده، روحش قشنگ بوده، مثل همین حالا که قشنگ است و روح قشنگ از روی قشنگ خیلی بهدردبخورتر است
naqme
دلشادخانم همیشه خاطرهای داشت که تعریف کند. خاطرههایی از جوانیاش، وقتی که هنوز موهای پُرپشتی داشت و خیلی زیبا بود. از لای چینوچروک صورتش و رنگولعابی که به خودش میمالید نمیشد فهمید که چهقدر خوشگل بوده. بانو میگفت اگر هم قشنگ نبوده، روحش قشنگ بوده، مثل همین حالا که قشنگ است و روح قشنگ از روی قشنگ خیلی بهدردبخورتر است
naqme
دلشادخانم همیشه خاطرهای داشت که تعریف کند. خاطرههایی از جوانیاش، وقتی که هنوز موهای پُرپشتی داشت و خیلی زیبا بود. از لای چینوچروک صورتش و رنگولعابی که به خودش میمالید نمیشد فهمید که چهقدر خوشگل بوده. بانو میگفت اگر هم قشنگ نبوده، روحش قشنگ بوده، مثل همین حالا که قشنگ است و روح قشنگ از روی قشنگ خیلی بهدردبخورتر است،
naqme
دلشادخانم همیشه خاطرهای داشت که تعریف کند. خاطرههایی از جوانیاش، وقتی که هنوز موهای پُرپشتی داشت و خیلی زیبا بود. از لای چینوچروک صورتش و رنگولعابی که به خودش میمالید نمیشد فهمید که چهقدر خوشگل بوده. بانو میگفت اگر هم قشنگ نبوده، روحش قشنگ بوده، مثل همین حالا که قشنگ است و روح قشنگ از روی قشنگ خیلی بهدردبخورتر است،
naqme
دلشادخانم همیشه خاطرهای داشت که تعریف کند. خاطرههایی از جوانیاش، وقتی که هنوز موهای پُرپشتی داشت و خیلی زیبا بود. از لای چینوچروک صورتش و رنگولعابی که به خودش میمالید نمیشد فهمید که چهقدر خوشگل بوده. بانو میگفت اگر هم قشنگ نبوده، روحش قشنگ بوده، مثل همین حالا که قشنگ است و روح قشنگ از روی قشنگ خیلی بهدردبخورتر است،
naqme
دلشادخانم همیشه خاطرهای داشت که تعریف کند. خاطرههایی از جوانیاش، وقتی که هنوز موهای پُرپشتی داشت و خیلی زیبا بود. از لای چینوچروک صورتش و رنگولعابی که به خودش میمالید نمیشد فهمید که چهقدر خوشگل بوده. بانو میگفت اگر هم قشنگ نبوده، روحش قشنگ بوده، مثل همین حالا که قشنگ است و روح قشنگ از روی قشنگ خیلی بهدردبخورتر است،
naqme
وقتی دلت گرفته باشد به مردم با حسرت نگاه میکنی و فکر میکنی غموغصه فقط مال توست.
ترنج
حجم
۱۶۴٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۰۹ صفحه
حجم
۱۶۴٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۰۹ صفحه
قیمت:
۶۷,۵۰۰
۳۳,۷۵۰۵۰%
تومان