من طرفدار این هستم که حقیقت را بگویم، ولی نه کامل. که این هم در نوع خود یک دروغ است.
|قافیه باران|
وقتی شما زمانیکه زندهام به من اهمیت نمیدهید، درواقع مرا مُرده انگاشتهاید.
Mtr~
ما از اولین ابنای بشر بودیم که قرار نبود دیدن چیزی برای اولین بار تحتتأثیر قرارمان بدهد. با چشمهای خسته و بیحالت به شگفتیهای جهان خیره میشویم. مونالیزا، ساختمان امپایر استیت، اهرام مصر. حیوانات در جنگلها شکار میشوند، کوههای یخ قطب درحال آبشدن و نابودی هستند و آتشفشانها فوران میکنند. حتا یک بار هم یادم نمیآید چیز شگفتانگیزی را برای اولین بار دیده باشم و به یک فیلم یا برنامهی تلویزیونی ارجاعش نداده باشم. تبلیغات لعنتی. این آهنگ وحشتناک سرخوشی و عشرت است که همه آن را بلدیم: «اینو قبلاً دیدی.»
i._.shayan
زمانهی سختی است برای انسانبودن. تنها یک انسان حقیقی و واقعیبودن. نه مجموعهای از ویژگیهای اخلاقی بیشماری که از دیگران به عاریت گرفتهایم.
._.
من با صبوری منتظر ماندم، سالها، برای اینکه ورق برگردد. اینکه مردان کتابهای جین آستین بخوانند، بافتنی یاد بگیرند، تظاهر به علاقهداشتن به کهکشان کنند، مهمانیهای کاردستی ترتیب بدهند و وقتی ما ناراحت و ترشروی هستیم، به یکدیگر دلداری دهند. و بعد این ما باشیم که فکر کنیم: «آره، این یه مرد باحاله.»
fateme
بین اینکه یکی رو دوست داشته باشی با اینکه فکر و نظراتشو دوس داشته باشی خیلی فرق هست و سر آخر: مهمترین موضوع اینه که اون واقعاً خوشحالت میکنه.
.
من دیگه عاشقت نبودم.»
«چرا؟»
«چون تو دیگه عاشقم نبودی. من و تو وقتی عاشق هم شدیم، خودمون نبودیم. وقتی تبدیل به خودمون شدیم، دیگه فقط برای هم سم بودیم. ما تو بدترین و زشتترین شکل ممکن همدیگه رو کامل میکردیم.
alcapon
شما دو تا داغونترین آدمهایی هستین که بهعمرم دیدهم. رو کلمهی داغون تأکید میکنم.
|قافیه باران|
هیچ اپلیکیشنی برای سرکشیدن یک لیوان نوشیدنی در یک روز گرم در کافهای خنک و تاریک نوشته نشده
|قافیه باران|
فهرست «اگر فقط» ها اینقدر طولانی است که هرگز درکشان نخواهی کرد.
Fateme.m