بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دختر گمشده | صفحه ۴ | طاقچه
کتاب دختر گمشده اثر آرش خیروی

بریده‌هایی از کتاب دختر گمشده

نویسنده:گیلین فلین
امتیاز:
۴.۰از ۲۵۷ رأی
۴٫۰
(۲۵۷)
آدری هپبورن اسم گربه‌ش رو گذاشته بود "گربه".
نیومون
وقتی شما زمانی‌که زنده‌ام به من اهمیت نمی‌دهید، درواقع مرا مُرده انگاشته‌اید.
SaNaZ
ماهایی که مثل هم با تلویزیون و سینما و حالا با اینترنت بزرگ شده‌ایم. وقتی به ما خیانت می‌شود، می‌دانیم که چه باید بگوییم. وقتی عشق‌مان در ما می‌میرد، می‌دانیم چه باید بگوییم. همه‌ی ما مثل یک فیلم‌نامه‌ی از قبل تعیین‌شده درحال بازی هستیم. زمانه‌ی سختی است برای انسان‌بودن. تنها یک انسان حقیقی و واقعی‌بودن. نه مجموعه‌ای از ویژگی‌های اخلاقی بی‌شماری که از دیگران به عاریت گرفته‌ایم.
فهیمه
دقت کردم که استاکس عمداً یا سهواً تی‌شرتی به تن دارد که رویش نوشته شده: گاز جمع کن، تو یه شیشه‌ی مربا بگوز.
..
در همان حال، پسر ایکبیری‌شان، درحالی‌که دور دهانش پر از آب دهان و هویج پخته یا هر گه دیگری بود
..
من با صبوری منتظر ماندم، سال‌ها، برای این‌که ورق برگردد. این‌که مردان کتاب‌های جین آستین بخوانند، بافتنی یاد بگیرند، تظاهر به علاقه‌داشتن به کهکشان کنند، مهمانی‌های کاردستی ترتیب بدهند و وقتی ما ناراحت و ترش‌روی هستیم، به یکدیگر دلداری دهند. و بعد این ما باشیم که فکر کنیم: «آره، این یه مرد باحاله.» اما هرگز اتفاق نیفتاد. به‌جایش، زن‌ها در سراسر جامعه، برای تحقیرمان ساخت‌وپاخت کردند. خیلی زود دختران باحال تبدیل به دخترانی استاندارد شدند. مردان دیگر باورشان شده بود این زنان وجود دارند. آن‌ها دیگر یکی‌درمیان میلیون‌ها زن نبودند. همه‌ی دختران قرار بود همین‌طور باشند و اگر تو این‌گونه نبودی، حتماً مشکلی داشتی.
alcapon
تمام خانه‌های مرکز شهر برای مقابله با سیل‌هایی که در سال‌های ۱۹۶۱، ۱۹۷۵، ۱۹۸۴، ۱۹۹۳، ۲۰۰۷، ۲۰۰۸ و ۲۰۱۱ رخ داده بود و همچنان احتمال وقوع داشت، موج‌شکن‌هایی ساخته بودند.
tina G
فکر می‌کنم این سؤال‌ها مثل ابری طوفان‌زاست که بر سر هر زندگی مشترکی سایه انداخته: به چی فکر می‌کنی؟ چه احساسی داری؟ تو اصلاً کی هستی؟ ما با هم چه کرده‌ایم؟ در آینده چه کار خواهیم کرد؟ و چه بر سر هم خواهیم آورد؟
فهیم
من طرفدار این هستم که حقیقت را بگویم، ولی نه کامل. که این هم در نوع خود یک دروغ است.
علی دائمی
مکث کرد و فهمیدم که دروغ می‌گوید. حس بدی است: این‌که باید منتظر بمانی و خود را برای شنیدن دروغ آماده کنی.
n re
خواب مثل یک گربه می‌مانَد: تنها وقتی به‌سراغ‌تان می‌آید که محلش نگذارید.
محمد جواد
با مردی ازدواج کرده بودم که در سی‌وچهارسالگی هنوز باید قسمت برشته‌ی روی نان را به او می‌دادی.
Y Mb
آن‌قدر به چیزی تظاهر کن تا بالاخره اتفاق بیفتد. این یه اصطلاح است، درسته؟
نیکو👷‍♀️
ایمی داره از قاعده‌ی کلی جامعه‌ستیزها استفاده می‌کنه.» «چی هست؟» «هرچی دروغت گنده‌تر باشه، باورش راحت‌تره.»
نیکو👷‍♀️
مردم این شهر از فرط بیچارگی بیش‌ازحد، همه‌چیز را به شوخی گرفته‌اند.
نیکو👷‍♀️
«با کسی که جشن‌گرفتن سالگرد‌ها را باب کرده چه‌کار باید کرد؟ کشتن برایش کم است.»
نیکو👷‍♀️
خواب مثل یک گربه می‌مانَد: تنها وقتی به‌سراغ‌تان می‌آید که محلش نگذارید.
نیومون
در زندگی‌ام مزایای فراوانی وجود داشت، اما هرگز به من یاد ندادند چگونه باید شاد باشم.
.ً..
زمانی‌که اینترنت مثل حیوانی دست‌آموز در گوشه‌ای خلوت از دنیای انتشارات نگه‌داری می‌شد. با آن بازی می‌کردند و وقتی قلاده‌‌بر‌گردن می‌رقصید، به تماشایش می‌نشستند. بامزه و بی‌خطر بود و از این‌که نصفه‌شب به‌سراغ‌تان بیاید و شما را بکشد، واهمه‌ای نداشتید
fatemeh
ما از اولین ابنای بشر بودیم که قرار نبود دیدن چیزی برای اولین بار تحت‌تأثیر قرارمان بدهد. با چشم‌های خسته و بی‌حالت به شگفتی‌های جهان خیره می‌شویم. مونالیزا، ساختمان امپایر استیت، اهرام مصر. حیوانات در جنگل‌ها شکار می‌شوند، کوه‌‌های یخ قطب درحال آب‌شدن و نابودی هستند و آتش‌فشان‌ها فوران می‌کنند. حتا یک بار هم یادم نمی‌آید چیز شگفت‌انگیزی را برای اولین بار دیده باشم و به یک فیلم یا برنامه‌ی تلویزیونی ارجاعش نداده باشم.
Ana

حجم

۴۹۹٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۵۵۰ صفحه

حجم

۴۹۹٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۵۵۰ صفحه

قیمت:
۶۹,۰۰۰
تومان