بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دختر گمشده | صفحه ۲ | طاقچه
کتاب دختر گمشده اثر آرش خیروی

بریده‌هایی از کتاب دختر گمشده

نویسنده:گیلین فلین
امتیاز:
۴.۰از ۲۵۷ رأی
۴٫۰
(۲۵۷)
من طرفدار این هستم که حقیقت را بگویم، ولی نه کامل. که این هم در نوع خود یک دروغ است.
|قافیه باران|
وقتی شما زمانی‌که زنده‌ام به من اهمیت نمی‌دهید، درواقع مرا مُرده انگاشته‌اید.
Mtr~
ما از اولین ابنای بشر بودیم که قرار نبود دیدن چیزی برای اولین بار تحت‌تأثیر قرارمان بدهد. با چشم‌های خسته و بی‌حالت به شگفتی‌های جهان خیره می‌شویم. مونالیزا، ساختمان امپایر استیت، اهرام مصر. حیوانات در جنگل‌ها شکار می‌شوند، کوه‌‌های یخ قطب درحال آب‌شدن و نابودی هستند و آتش‌فشان‌ها فوران می‌کنند. حتا یک بار هم یادم نمی‌آید چیز شگفت‌انگیزی را برای اولین بار دیده باشم و به یک فیلم یا برنامه‌ی تلویزیونی ارجاعش نداده باشم. تبلیغات لعنتی. این آهنگ وحشتناک سرخوشی و عشرت است که همه آن ‌را بلدیم: «اینو قبلاً دیدی.»
i._.shayan
زمانه‌ی سختی است برای انسان‌بودن. تنها یک انسان حقیقی و واقعی‌بودن. نه مجموعه‌ای از ویژگی‌های اخلاقی بی‌شماری که از دیگران به عاریت گرفته‌ایم.
._.
من با صبوری منتظر ماندم، سال‌ها، برای این‌که ورق برگردد. این‌که مردان کتاب‌های جین آستین بخوانند، بافتنی یاد بگیرند، تظاهر به علاقه‌داشتن به کهکشان کنند، مهمانی‌های کاردستی ترتیب بدهند و وقتی ما ناراحت و ترش‌روی هستیم، به یکدیگر دلداری دهند. و بعد این ما باشیم که فکر کنیم: «آره، این یه مرد باحاله.»
fateme
بین این‌که یکی رو دوست داشته باشی با این‌که فکر و نظراتشو دوس داشته باشی خیلی فرق هست و سر آخر: مهم‌ترین موضوع اینه که اون واقعاً خوشحالت می‌کنه.
.
من دیگه عاشقت نبودم.» «چرا؟» «چون تو دیگه عاشقم نبودی. من و تو وقتی عاشق هم شدیم، خودمون نبودیم. وقتی تبدیل به خودمون شدیم، دیگه فقط برای هم سم بودیم. ما تو بدترین و زشت‌ترین شکل ممکن همدیگه رو کامل می‌کردیم.
alcapon
شما دو تا داغون‌ترین آدم‌هایی هستین که به‌عمرم دیده‌م. رو کلمه‌ی داغون تأکید می‌کنم.
|قافیه باران|
هیچ اپلیکیشنی برای سرکشیدن یک لیوان نوشیدنی در یک روز گرم در کافه‌ای خنک و تاریک نوشته نشده
|قافیه باران|
فهرست «اگر فقط» ها این‌قدر طولانی است که هرگز درک‌شان نخواهی کرد.
Fateme.m
تعریف کنم. من از این‌که بگذارم او خودش باشد راضی‌ام. نمی‌دانم چرا زن‌ها فکر می‌کنند این ‌کار خیلی سخت است.
teOdOr
اصلاً انسان هستیم یا نه. ماهایی که مثل هم با تلویزیون و سینما و حالا با اینترنت بزرگ شده‌ایم. وقتی به ما خیانت می‌شود، می‌دانیم که چه باید بگوییم. وقتی عشق‌مان در ما می‌میرد، می‌دانیم چه باید بگوییم. همه‌ی ما مثل یک فیلم‌نامه‌ی از قبل تعیین‌شده درحال بازی هستیم. زمانه‌ی سختی است برای انسان‌بودن. تنها یک انسان حقیقی و واقعی‌بودن. نه مجموعه‌ای از ویژگی‌های اخلاقی بی‌شماری که از دیگران به عاریت گرفته‌ایم.
محمد جواد
ماهایی که مثل هم با تلویزیون و سینما و حالا با اینترنت بزرگ شده‌ایم. وقتی به ما خیانت می‌شود، می‌دانیم که چه باید بگوییم. وقتی عشق‌مان در ما می‌میرد، می‌دانیم چه باید بگوییم. همه‌ی ما مثل یک فیلم‌نامه‌ی از قبل تعیین‌شده درحال بازی هستیم.
rozmin
بی‌حوصله می‌پرسم: «خوب! چطور گذشت؟» «چطور گذشت؟ مثل گه بود.
..
«من فقط از قضاوت‌های مردم خسته شده‌م. اونا منو تو یه قالب مشخص قرار می‌دن.»
shirin
«آره، می‌تونم درک کنم. مردم همیشه فکر می‌کنن که دیگران رو می‌شناسن. والدین می‌خوان باور کنن که بچه‌هاشونو می‌شناسن. زن‌ها می‌خوان باور کنن که شوهرهاشونو می‌شناسن.»
shirin
فکر می‌کنم این سؤال‌ها مثل ابری طوفان‌زاست که بر سر هر زندگی مشترکی سایه انداخته: به چی فکر می‌کنی؟ چه احساسی داری؟ تو اصلاً کی هستی؟ ما با هم چه کرده‌ایم؟ در آینده چه کار خواهیم کرد؟ و چه بر سر هم خواهیم آورد؟
b.i
نمی‌دانم از این منظر، اصلاً انسان هستیم یا نه. ماهایی که مثل هم با تلویزیون و سینما و حالا با اینترنت بزرگ شده‌ایم. وقتی به ما خیانت می‌شود، می‌دانیم که چه باید بگوییم. وقتی عشق‌مان در ما می‌میرد، می‌دانیم چه باید بگوییم. همه‌ی ما مثل یک فیلم‌نامه‌ی از قبل تعیین‌شده درحال بازی هستیم.
samira
من آدمِ بیدارشدن‌های غیردقیق بودم.
tina G
زن به‌شکل حیرت‌انگیزی زشت بود. به‌جرئت می‌توانم بگویم زشت‌تر از هرکسی که بتوان مثال زد
._.

حجم

۴۹۹٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۵۵۰ صفحه

حجم

۴۹۹٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۵۵۰ صفحه

قیمت:
۶۹,۰۰۰
تومان