بریدههایی از کتاب رواندرمانی چیست؟
۳٫۷
(۳۳)
این بخشی از تراژدی انسان است که نهتنها چیزهای زیادی برای پنهان کردن داریم بلکه خودــ فریبهای بالفطره و دورغگوهای ماهری هم هستیم.
Parham
رواندرمانی ممکن است به طور غیرمعقول به کلیدی تبدیل شود که ما را به افراد موفق، ثروتمند و شکستناپذیر در عشق و زندگی شغلی بَدل کند. چنین وعدههای اغراقآمیزی به درستی تردیدآمیز است، اما در نهایت بازتاب درستی از آنچه رواندرمانی امید به انجام آن دارد نیست. هدف واقعی رواندرمانی محدودتر است. این هدف شامل همراهی با ما برای این است که بتوانیم اندکی بالغتر رفتار کنیم، کمتر به دنبال انگیزشهای آنی باشیم و گاهی مشارکتجویانی خودآگاه درصحنهٔ زندگی باشیم. رواندرمانی نمیتواند رنجهای ذاتی وجودی را از میان ببرد، اما میتواند ما را طوری مجهز کند که با اندکی شجاعت و متانت بیشتر به مقابله با آنها برخیزیم.
کتابخوان
در همهٔ ارتباطات اجتماعی، ما عاقلانه اطمینان داریم که میان آنچه با مردم صحبت میکنیم و آنچه واقعاً در ذهن ما در جریان است فاصله زیادی وجود دارد.
استثنایی که در اینباره وجود دارد جلسات رواندرمانی است. در اینجا به شکلی بارز، تقریباً هر چه دوست داریم، بیان میکنیم، بایستی تلاش کنیم تا چنین باشد
کتابخوان
، رواندرمانی تفاوت چندانی با سطل که مشکل نگهداشتن آب در کف دست را حل میکند یا کارد که تیز نبودن دندانها را جبران میکند، ندارد.
آنچه رواندرمانی را متفاوت میسازد هدفی است که این ابزار برای آن ساختهشده است. رواندرمانی اختراعی است که به بهبود عملکرد عاطفی ما کمک میکند.
کتابخوان
مراقب الگوهایی برای به آرامش رسیدن، سختکوشی و امیدواری برای کودک فراهم میکند. در اصل از بیرون دلگرمی دادن باعث میشود کودک یاد بگیرد چگونه از درون با خود سخن بگوید و خود را به استقامت ترغیب کند. اینها جایگزینهایی برای وحشت و هراس در برابر مشکلات هستند.
کتابخوان
مراقب خوب بلندپروازیهای بیش از اندازه ندارد. میخواهد کودک موفق باشد، اما به خواست و شیوهٔ خودش. هیچ دستورالعمل مشخصی وجود ندارد که کودک میبایست پیرو آن باشد تا دوست داشته شود؛ کودک ملزم نیست در نزاع خودباور والدین باشد تا تصویر درخشانی از آنها را به جامعه نشان دهد.
کتابخوان
در دوران گستاخی و آزادیِ کودکی ما را برای روزی آماده میکنند که به خواستههای جامعه گردن نهیم بدون اینکه به طور خودمغلوبانگاری در برابر آن شورش کنیم. افراد شورشگر در حقیقت کسانی هستند که اطاعتپذیری بیش از حدی از آنها خواسته شده است. در بلندمدت اگر به نفع ما باشد میتوانیم بر کار خود تمرکز کرده و مطیع قوانین باشیم. در عین حال بیش از حد ترسو نیستیم و کورکورانه اطاعت نمیکنیم و یک حد وسط مطلوب بین پذیرش بردهوار و مخالفت خود ویرانگرانه پیدا میکنیم.
کتابخوان
در تربیت عاطفی سالم، ضرورتی وجود ندارد که ما همواره دختران و پسران کاملاً خوبی باشیم. اجازه داریم خشمگین شویم و از پذیرش خواستهها سرباز زنیم و گاهی در مخالفت با درخواستهای بزرگترها بگوییم «ابداً نه» یا «دلم میخواهد.» بزرگترها به عیبهای خود آگاه هستند و انتظار ندارند ما به شکلی بنیادین بهتر از آنها باشیم. ضرورتی ندارد در هر مرحله مطیع آنها باشیم تا ما را تحمل کنند، در نتیجه میتوانیم اجازه دهیم دیگران جنبههای منفی ما را ببینند.
کتابخوان
آنچه بیش از هر چیزی به آن نیاز داریم آغوش گرم و کمی حرفهای دلگرمکننده است. ممکن است کاری را از قصد انجام دهیم، اما مراقب ما میگوید که از روی تهدید چنین کردیم. یا وقتی به نظر برسد مرتکب سهلانگاری شده باشیم مراقب خستگی را دلیل این کار بداند.
مراقبان دائماً ورای رفتارهای ما به دنبال توضیحات همدلانه میگردند. آنها به ما کمک میکنند تا حامی خود باشیم، خودمان را دوست داشته باشیم و در رابطه با ایرادهایمان موضع بیش از حد دفاعی نگیریم تا آنقدر قوی شویم که وجود آنها را بپذیریم.
کتابخوان
. باید در سالهای نخست زندگی، خودمحوری بدون هیچ موانعی محقق شود تا سالهای بعدی زندگی را خراب نکند و دست از سر ما بردارد. فرد به اصطلاح خودشیفته در حقیقت روان شب زدهای است که در سالهای ابتدایی از فرصت تحسین شدن بیش از حد و نامعقول محروم مانده است.
در دورهٔ کودکی که از جنبه عاطفی سالم باشد، کسی همواره هست که مثبتترین وجه را به رفتارهای ما ارزانی دهد. از این موهبت برخورداریم تا رفتارهایمان با حسن نیت تفسیر شوند و ارزیابی از ما نه بر پایه آنچه اکنون هستیم بلکه بر پایه آنچه روزی ممکن است بشویم انجام میشود و در یک کلام با مهربانی با ما رفتار میشود.
کتابخوان
ممکن است گمان کنیم انسانهای خودخواه کسانی هستند که در نتیجهٔ محبت بیش از حد بیمار شدند، اما عکس این تصور درست است: فرد خودخواه کسی است که از محبت سیراب نشده است.
کتابخوان
اگر ما در بزرگسالی از میزانی از سلامت روانی برخورداریم، تقریباً به طور قطع به این دلیل بوده، زمانی که طفل کوچک و بیپناهی بودیم، اشخاصی برای مدتی نیازهای خود را کنار گذاشته تا به طور کامل به نیازهای ما توجه کنند (و ما زندگی خود را مدیون آنها هستیم). آنچه نمیدانستیم را آنها برای ما تفسیر کردند، دلیل ناخوشیهای ما را حدس زدند و ما را آرام کرده و دلداری دادند. آنها ما را از آشوب و سروصدا دور نگهداشته و جهان پیرامونمان را به تکههایی کوچک و قابلمهاری خُرد کردند. انتظار تشکر یا درک و همدردی متقابل نداشتند. توقع نداشتند احوالشان را جویا شویم که روز را چگونه گذراندند و شب را چگونه خوابیدند. با ما همچون پادشاه رفتار کردند تا بعدها بتوانیم به سختیها و تحقیرهای زندگی معمولی گردن نهیم. رابطهٔ موقتاً یکطرفه، تضمین میکند سرانجام بتوانیم رابطه دوطرفه داشته باشیم.
کتابخوان
خودشناسی پیشنیازی برای سلامت روانی و آرامش درونی است، نه امکان لوکس و تجملاتی.
کتابخوان
. به خاطر فریبهایمان، خود را از امکان رشد دور نگه میداریم. بخشهای زیادی از ذهنمان را کنار میگذاریم و در نتیجه فاقد خلاقیت و کجخلق میشویم و حالت دفاعی به خود میگیریم و دیگرانی که با ما در ارتباط هستند از زودرنجیمان، از افسردگی و عبوس بودنمان، از سرخوشی مصنوعی یا از دفاعیات به ظاهر عقلانیمان رنج میکشند.
کتابخوان
با انباشت اطلاعات در ذهن خود و تحت تأثیر قرار دادن دیگران دروغ میگوییم، اطلاعاتی که خودنمایانه هوشمندی ما را به دنیای اطراف اعلام میکنند، اما در حقیقت به شکلی ظریف و با کمک آنها اطمینان حاصل میکنیم که جای چندانی برای بازیابی احساسات کنونی ناشناخته که شکلگیری شخصیتمان ممکن است بر آنها استوار باشد، در ذهنمان باقی نمانده است.
کتابخوان
درون هر فرد بزرگسال، کودکی سردرگم، خشمگین و آسیبدیده، در تمنای پذیرش حرف و نظر و واقعیتش نشسته است.
~نگار
از گذشتههای خود دوری میکنیم چرا که بخش بزرگی از آن میتواند دردناک باشد. در بررسی گذشتهها ممکن است دریابیم نسبت به افراد خاصی که تنها باید دوستشان میداشتیم، خشمگین و رنجیدهخاطر هستیم. ممکن است به دلایل بیکفایتی و گناهکاری بسیاری از اشتباهات و قضاوتهای نادرستمان پی ببریم. ممکن است بفهمیم علیرغم اینکه میخواستیم انسانهای شرافتمند و مطیع قانون باشیم، خیالهایی منحرف و نادرست در سر داشتهایم. ممکن است متوجه شویم چه میزان مسامحهکاریِ تهوعآوری داشتهایم که نیازمند تغییر در روابط و فعالیتهای کاری بوده است.
این بخشی از تراژدی انسان است که نهتنها چیزهای زیادی برای پنهان کردن داریم بلکه خودــ فریبهای بالفطره و دورغگوهای ماهری هم هستیم. تکنیکهای فریب دادن ما چندگانه و تقریباً نامرئی هستند.
Zara
سرچشمههای عدم تعادل نه بر ما و نه بر دیگران آشکار نمیشود و این موضوع را پیچیده میکند؛ در نتیجه به طور قطع نمیدانیم که چرا فراری هستیم، عصبانی میشویم، مغرور و پرافاده هستیم، کارهایمان را در مُوعد مقرر انجام نمیدهیم، به شدت به کسانی که دوستشان داریم میچسبیم. به این دلیل که منابع عدم تعادلها در دسترس ما نیستند، نمیتوانیم منابع مهم همدردی در رابطه با این آسیبها را به دست آوریم و دنیا ما را بر مبنای رفتارهایی که این آسیبها الهامبخش آن بودند، مورد قضاوت قرار میدهد و نه بر مبنای خود این آسیبها. آسیب ممکن است از حس دیده نشدن آغاز شده باشد ــ پدیدهای که به قدر کافی دردناک است ــ اما در چشم دنیایی که نمیخواهد چیز بیشتری بداند ما به شکل تهوعآوری خودنما هستیم.
Zara
در دوران کودکی مطلوب، رابطه با مراقبان، پایدار، مستحکم و بلندمدت است. اطمینان داریم مراقبان فردا و روزهای بعد کنار ما خواهند بود. مراقبان دمدمیمزاج یا سست نیستند، آنها به شکل ملالتباری قابل پیشبینی هستند و از اینکه کمکهایشان را مسلم بدانیم خشنود میشوند. در نتیجه در روابط ما اعتماد شکل میگیرد که در سراسر زندگی با ما پیوند خورده است.
سعیده افضلی
بررسی گذشتهها ممکن است دریابیم نسبت به افراد خاصی که تنها باید دوستشان میداشتیم، خشمگین و رنجیدهخاطر هستیم. ممکن است به دلایل بیکفایتی و گناهکاری بسیاری از اشتباهات و قضاوتهای نادرستمان پی ببریم. ممکن است بفهمیم علیرغم اینکه میخواستیم انسانهای شرافتمند و مطیع قانون باشیم، خیالهایی منحرف و نادرست در سر داشتهایم. ممکن است متوجه شویم چه میزان مسامحهکاریِ تهوعآوری داشتهایم که نیازمند تغییر در روابط و فعالیتهای کاری بوده است.
این بخشی از تراژدی انسان است که نهتنها چیزهای زیادی برای پنهان کردن داریم بلکه خودــ فریبهای بالفطره و دورغگوهای ماهری هم هستیم. تکنیکهای فریب دادن ما چندگانه و تقریباً نامرئی هستند.
سعیده افضلی
حجم
۸۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
حجم
۸۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
قیمت:
۳۶,۰۰۰
تومان