بریدههایی از کتاب هربار که معنی زندگی را فهمیدم، عوضش کردند: زیست با استفاده از خرد فلاسفهی بزرگ
۴٫۳
(۱۸۲)
آلدوس هاکسلی در جایی نوشته:
زندگیِ شما از مجموعه عادات شما تشکیل یافته است، هر چه عادت شما بهتر و نیکوتر باشد، زندگی شما هم عالیتر و زیباتر خواهد بود. بکوشید به عاداتی معتاد شوید که مایلاید بر زندگی شما فرمانروا باشد.
jarrah
دغدغهٔ فیلسوفی که معنایی در این جهان پیدا نمیکند شاید نهتنها نفی متافیزیک که اثبات این مدعاست که هیچ دلیل منطقیای وجود ندارد که انسان هر کاری را که دلش میخواهد انجام ندهد. به طور مثال برای خود من کشف بیمعنایی جهان، دستاویزی برای آزادی بیحدوحصر جنسی و سیاسی است.
آلدوس هاکسلی؛ نویسنده و فیلسوف بریتانیایی (۱۹۶۳ ـ ۱۸۹۴)
jarrah
آلبر کامو نخستین فیلسوف مدرنی بود که مواجهه و رویارویی ما با پوچی و بیمعنایی جهان را مسئلهٔ اصلی و اساسی فلسفه اعلام کرد. او در مقالهٔ «افسانهٔ سیزیف» اشاره کرد که هیچانگاری از تضاد و ناهنجاری بین میل طبیعی انسان برای یافتن معنا در زندگیاش و غیرممکن بودن کشف آن معنا به شیوهای منطقی و عقلانی سرچشمه میگیرد. هیچانگاری ریشه در تناقض منطقی ندارد، بلکه یک تناقض هستیگرایانه است. معمای اصلی حیات بشری است. ما برای یافتن معنی انتظار میکشیم و جستوجو میکنیم اما سرانجام به آن دست نمییابیم.
کامو معتقد است که در مواجهه با پوچی انسانها سه واکنش دارند:
خودکشی
ایمان به خدا
پذیرش
کامو سومین مورد را انتخاب کرد. پذیرش پوچی این آزادی بیحدومرز را به انسان میدهد تا معنای شخصی خود را برای زندگی خلق کند.
jarrah
روانکاوان معتقدند که طنز مکانیسم دفاعی خلاقانهای است که باعث ایجاد فاصله بین ما و افکار و احساسات تنشآفرین و استرسزایمان میشود.
فعالیت جنسی ما را دچار استرس میکند. بهخصوص فعالیتهای خارج از چارچوب روابط زناشویی. بنابراین در هر زبان و فرهنگی انبوهی از شوخیها و لطیفههای مرتبط با سکس و مسائل جنسی وجود دارد. آگاهی و ادراک مرگ
ناگزیر ــ بهخصوص در مورد خودمان ــ نیز همین داستان را دارد؛ باعث ایجاد استرس و دلشوره میشوند و بنابراین با مضمون مرگ و زندگی پس از مرگ هم بسیار شوخی میشود.
jarrah
هنگامی که زندگی میکنیم، هیچچیز رخ نمیدهد. صحنهها عوض میشوند، آدمها میآیند تو و میروند بیرون، همهاش همین. هرگز آغازی در بین نیست. روزها بیخود و بیجهت به روزهای دیگر افزوده میشوند، این افزایش، بیپایان و یکنواخت است. زندگی کردن همین است.
ژانپل سارتر، فیلسوف فرانسوی
jarrah
سقراط با روش معمول پرسش و پاسخ خود وارد بحث میشود. او میگوید عشق نه خیر است نه زیبا اما زشت و شر هم نیست. عشق پیوند جهان محسوس و جهان ابدی است. عشق میلی است برای رسیدن به کمال و جاودانه نمودن این کمال. نوع پستتر آن میل به زادوولد کودک و نوع والاتر آن میل به پخش علم و معرفت است.
jarrah
عشق یعنی یکی درون دو تن.
ارسطو، فیلسوف یونانی (۳۲۲ ـ ۳۸۴ پیش از میلاد)
مطمئنم اگر ارسطو میدانست که چند هزار رابطه با این شش کلمه به فنا میرود در ادای این جمله تجدیدنظر میکرد.
jarrah
جان استوارت میل، فیلسوف قرننوزدهمی، هنگام اشاره به بزرگترین لذات انسانی به عنوان پایه و بنیانی برای خلق مکتب سودمندگرایی، تأکید کرد که به اعتقاد او لذات صرفاً حیوانیِ انسان، جایگاهی در این میان ندارند. میل نوشت: «بهتر است یک انسان ارضانشده باشید تا یک خوک ارضاشده. بهتر است سقراط ناکام باشید تا ابله کامیاب.»
jarrah
انتخاب اعتقاد به هر چیزی یک عمل ارادی است. بدون اراده انتخابی وجود ندارد. به عبارت دیگر چهطور میتوانید انتخاب کنید که به ارادهٔ آزاد اعتقاد نداشته باشید؟ در این صورت تصمیمگیرندهای ما را وادار به انتخاب کرده.
jarrah
گذر از این ابهام انتخاب زیستن ــ انتخاب ادامهٔ زندگی ــ پیشدرآمدی است به خلق تعریف شخصی فرد از معنای زندگی. در بوتهٔ آزمون خودکشی، ما به یک دلیلی تصمیم میگیریم که زنده بمانیم هر دلیلی، حتا اگر این دلیل صرفاً این باشد که نمیخواهیم بمیریم.
وقتی کامو در رمان بیگانه نوشت: «اگر در جستوجوی معنای زندگی باشید هرگز زندگی نخواهید کرد.» همین موضوع را از زاویهٔ دید متفاوتی بیان میکرد. معنی زندگی، چیزی نیست که بتوانیم جستوجو و کشفش کنیم چیزی است که شخصاً بایستی خلقش کنیم.
jarrah
برتراند راسل، فیلسوف قرن بیستمی، معتقد بود که شوپنهاور یک ریاکار تماموکمال است. راسل دربارهاش چنین نوشت:
او معمولاً شامش را در یک رستوران خوب صرف میکند. چندین و چند معشوقه دارد. فوقالعاده پرخاشجو و به شکل غریبی حریص است. با این اوصاف باورش سخت است که او را آدمی بدانیم که از صمیم قلب به فضیلت ریاضت و گوشهگیری معتقد باشد.
jarrah
«فقدان و از دست دادن، ارزش چیزها را برای ما آشکار میکند.»
«هر روز یک زندگی جدید است.»
«هر برخاستن و بیدار شدنی یک تولد نوین است. هر صبح زیبایی یک جوانیِ کوچک است. هر استراحت و آرمیدنی یک مرگ کوچک است.»
jarrah
هر لحظه از زندگی خاکی و زمینی ما بر زندگی آیندهمان متمرکز است. مبلغان مسیحی مدام در موعظههای خود این موضوع را تکرار میکنند درست مثل ریک وارن در خطابهٔ مشهورش:
زندگی روی زمین در حقیقت تمرینی است برای نمایش اصلی که همانا در ملکوت اعلی به روی صحنه میرود. شما زمان بیشتری، بسیار بیشتری، را در سوی دیگر مرگ ــ ابدیت ـ
سپری میکنید. زندگی زمینی فقط و فقط تمرینی برای زندگی بعدی است.
jarrah
برخلاف خیلی از فلاسفهٔ دیگر اپیکور تنها حرف نمیزد، به حرفی که میزد عمل میکرد. او تجرد را انتخاب کرد چون معتقد بود که وابستگی به مسائل جنسی و سکس، ناگزیر فرد را به احساسات ناشادی چون حسادت، کسالت و حسرت هدایت میکند. رژیم غذایی او از بودا مفصلتر، متنوعتر و رنگینتر بود ــ رژیم غذایی بودا صرف یک دانه برنج در هر روز بود ــ چهقدر رنگینتر؟ نان و آبی بود که نهایت تجملش اضافه شدن مقداری عدس بود.
jarrah
میل فریبنده و وسوسهکنندهای که سبب به تله افتادن ما در دام بلندپروازی میشود، میل ما به کمالگرایی است. ما متقاعد شدهایم، جامعه ما را متقاعد کرده که خصوصیت کمالگرا بودنْ یکی از خصوصیات بارز اشخاص محترم و معتبر جامعه است. ما فرزندانمان را وادار میکنیم که کمالگرا باشند. اما نتیجهٔ کمالگرایی این است که ما مدام در تلاش برای این هستیم که حاصل کارمان بتواند بهتر باشد. یکی از دوستان نقاشم یکبار به من گفت که هنگام برگزاری نمایشگاه نقاشیهایش، وقتی به تکتک آثارش نگاه میکند همیشه روی چیزهایی تمرکز میکند که آثارش کم دارد، نقصی که اگر نبود آن اثر را تبدیل به کار بهتری میکرد.
حق با اپیکور است: این شیوهٔ زندگی کردن یک روش مطمئن برای عدمرضایت همیشگی از زندگی است.
روباه مرموز و گمجشکک اشی مشی
گمان میکنم درسی که ارسطو به ما میآموزد این است که «برای داشتن یک رابطهٔ طولانی و پایدار باید کسی را پیدا کنید که بتوانید در کنارش خودتان باشید و او هم بتواند در کنار شما خودش باشد و این خودتان بودن و خودش بودن منتهی شود به مجاورت و نزدیکی سالم و سازنده.»
کاربر ۷۲۶۹۰۱
فلسفهٔ لئوپاردی را میشود در این ضربالمثل قدیمی خلاصه کرد؛ «زندگی همیشه اینجور بد نمیمونه. میتونه افتضاح هم بشه.»
کاربر ۷۲۶۹۰۱
آیا باید احساسات فردی را در زمان تصمیمگیری دربارهٔ خیروشر مداخله داد؟ چگونه میتوان دریافت که در حال استدلال اصیل اخلاقی هستیم یا آنکه صرفاً به توجیه اخلاقی احساسات خود مشغولایم؟ هزاران سال است که فیلسوفان در خصوص این پرسش به گفتوگو مشغول هستند. برخی به طور مطلق احساساتی چون عشق به دوستان و خانواده را به عنوان بخشی مهم از زندگیِ معنادار تحلیل میکنند و نقشی هدایتکننده به آنها میبخشند؛ درحالیکه پاسخ برخی دیگر به طور جدی منفی است و تفکر عقلانیِ سرد و بیطرفانه را یگانه راه صحیح برای تصمیمگیری میدانند.
Ghasedaksheno podcast
گرین نتیجهگیری میکند سؤال اصلی فلسفهٔ اخلاقی این است ــ که چهطور میتوانیم در فضای خالی بین غرایز قبیلهای خود و جهان هزارقبیلهای که در آن زندگی میکنیم، پلی بزنیم.
Ghasedaksheno podcast
نوعدوستی در سطح کمک به همسایه و همدلی با شهروند برای ما مسئلهٔ مقبول و پذیرفتهای است. هر دو آنها به نوعی اعضای قبیلهٔ ما محسوب میشوند البته نباید این نکته را فراموش کرد که حتا درون قبیله هم درجات نوع دوستی متفاوت است.
Ghasedaksheno podcast
حجم
۱۵۳٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۶۲ صفحه
حجم
۱۵۳٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۶۲ صفحه
قیمت:
۴۸,۵۰۰
۲۴,۲۵۰۵۰%
تومان