بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب هربار که معنی زندگی را فهمیدم، عوضش کردند: زیست با استفاده از خرد فلاسفه‌ی بزرگ | صفحه ۳۴ | طاقچه
تصویر جلد کتاب هربار که معنی زندگی را فهمیدم، عوضش کردند: زیست با استفاده از خرد فلاسفه‌ی بزرگ

بریده‌هایی از کتاب هربار که معنی زندگی را فهمیدم، عوضش کردند: زیست با استفاده از خرد فلاسفه‌ی بزرگ

انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۴.۳از ۱۸۲ رأی
۴٫۳
(۱۸۲)
این مفهوم اگزیستانسیالیستی از آن ایده‌هایی بود که ذهن مرا سخت درگیر خودش کرد. این‌که معنای زندگی چیزی نیست که قرار باشد آن را جست‌وجو کنیم بلکه چیزی است که بایستی شخصاً آن را خلق کنیم.
helia
به اعتقاد سارتر از لحاظ تاریخی، جامعهٔ انسانی تحت‌تأثیر تعالیم مسیحی ـ یهودی تمایل به شیئی شدن داشتند. «خدا جوهرهٔ خود را در ما دمیده و ما را به شکل خودش آفریده و به ما امتیاز ویژه‌ای اعطا کرده. تلاش برای تغییر خودمان و خروج از گلهٔ مؤمنانش در حکم توهین به مقدسات است.» اما دلیل اصلی این‌که ما از مسئولیتِ خودسازی طفره می‌رویم این است که پذیرش آن بسیار ترسناک است. فکرش را بکنید اگر به این باور برسیم که معمارِ سرنوشت خود هستیم و بعد براساس این اندیشه در زندگی‌مان به جایی برسیم که حال‌وروز خوب و خوشی نداشته باشیم چه کسی را غیر از خودمان می‌توانیم مقصر قلمداد کنیم؟
helia
چه‌طور رفتار یک فرد می‌تواند تغییر پیدا کند اگر او فکر می‌کند که هر انتخابش از پیش مقدر شده؟
helia
«چه‌ته پسر؟ اگر تو فقط یه‌بار شانس زندگی کردن داشته باشی، نمی‌خوای یه‌سری چیزها رو تجربه کنی؟ چه مرگته؟» با خودم فکر کردم اگه تو بدترین حالتِ ممکن خدایی در کار نباشه و همهٔ ما با مرگ‌مون تمومِ تموم بشیم چرا این‌قدر بی‌خودی خودم رو اذیت کنم. باید بی‌خیال جواب‌هایی بشم که به‌شون نمی‌رسم و فقط تا آخرین لحظه از عمرم لذت ببرم. خطابهٔ میکی مرا یاد آن جملهٔ قصار اسکار وایلد می‌اندازد که «همهٔ ما در ته چاه فاضلاب‌ایم اما شماری از ما به ستارگان خیره شده‌ایم.»
helia
«ایمن‌ترین شیوه برای خیلی بدبخت نبودن این است که انتظار نداشته باشیم خیلی خوشبخت شویم.» (دقت کنید! شوپنهاور از کلمهٔ بدبخت و بیچاره استفاده می‌کند نه مثلاً ناشاد و غمگین.)
helia
آریستیپوس تنها یک قید را برای لذت بردن لازم می‌دانست و آن این‌که ما صاحب و کنترل‌کنندهٔ لذت باشیم نه لذتْ کنترل‌کننده و ارباب ما. چون در غیر این صورت لذت تبدیل به کاری از روی بی‌میلی می‌شود که حتا ممکن است منجر به از دست رفتن کنترل شخص بر خودش شود.
helia
از نظر اپیکور لذت منفی یعنی فقدان درد، غایت زندگی است اما از نظر آریستیپوس لذت مثبت و حاضر، هدف و معنای اصلی زندگی است. اپیکور معتقد است که انسان هر چه بیشتر از اجتماع دوری کند سعادتمندتر و راضی‌تر است اما آریستیپوس معتقد است که اگر انجام فعالیت اجتماعی و سیاسی لذت به همراه دارد، باید آن‌ها را انجام داد (به‌خصوص برخی فعالیت‌های اجتماعی که همراه با ارضای کامل است)
helia
هنر زندگی کام‌جویی در هر لحظه و هر مکان است و لذیذترین و ماندگارترین لذت‌ها نه ذهنی هستند و نه همیشه اخلاقی.
helia
خوب که فکرش را می‌کنم می‌بینم قسمت اعظم عمرم را در این‌باره فکر کردم که «خب بعدش چی می‌شه؟» وقتی شام می‌خوردم فکر می‌کردم که قرار است بعد از شام چه کتابی را بخوانم یا چه فیلمی را ببینم و همین باعث می‌شد که در آن لحظه مثلاً نتوانم از سیب‌زمینیِ تنوری که زیر دندانم بود لذت کامل و وافر را ببرم
helia
دانیل گیلبرت، روان‌کاو مشهور معاصر در کتاب خود به نام سکندری روی خوشبختی اشاره می‌کند که ما انسان‌ها پیشینهٔ نه‌چندان درخشانی در پیش‌بینی چیزهایی داریم که داشتن‌شان ما را شاد می‌کند. از آن نیمه‌های گم‌شده‌ای که در یک نگاه پیدای‌شان می‌کنیم ــ یا کشف‌شان می‌کنیم ــ گرفته تا جایی که زندگی می‌کنیم. به اعتقاد گیلبرت در بیشتر موارد ما با این سبک‌وسیاقْ همان‌قدر بخت داریم که خوشبختی را پیدا کنیم که موقع شیر یا خط، برای شیر یا خط نشستن سکه شانس داریم.
helia
استراگون: «ما همیشه چیزی را پیدا می‌کنیم که برساند هنوز زنده‌ایم، مگه نه دی‌دی؟» ولادیمیر: «بله بله، ما جادوگریم.» نمایش در انتظار گودو اثر ساموئل بکت نویسنده و نمایش‌نامه‌نویس ایرلندی (۱۹۸۹ ـ ۱۹۰۶)
Pouya
«زندگی من سرشار از بدبختی‌ها و مصایب هولناکی بود که تقریباً هیچ‌کدام‌شان رخ نداد.»
عرفان
این واقعیت که یک بدبختی بزرگ بر سرمان نمی‌آید به‌هیچ‌وجه دلیل این نیست که ما عملاً روش معقولی در برابر آن در پیش گرفتیم.
عرفان
آدام فیلیپس روان‌کاو بریتانیایی در کتاب ازدست‌رفته: در ستایش زندگی تجربه‌نشده این‌گونه استدلال می‌کند که انسان مدرن چنان گرفتار و شیفتهٔ زندگی‌هایی که تجربه نکرده ــ زندگی افراد مشهور، بازیگران و خوانندگان جذاب و اشخاص ثروتمند ــ شده که نمی‌تواند قدر زندگی خود را بداند و آن را واقعاً تجربه کند. این مثال دیگری است از تمایل غیرطبیعی ما برای پرهیز از زندگی در حال. دور شدن از این‌جا و اکنون با فرو رفتن در تخیل و تصور «چی می‌شد اگه می‌شد؟»
عرفان
به قول معروف حتا ساعت خراب هم روزی دوبار زمان را درست نشان‌مان می‌دهد.
عرفان
اگر تمام چیزی که من در اختیار دارم داده‌های حسی است شاید چیزهایی که معتقدم وجود دارند تنها محدود به توانایی اعضای حسی هستند که از آن‌ها برخوردارم. بنابراین اگر من حس ششمی داشتم شاید چیزهای بیشتری برای من وجود داشت. شاید یک بُعد کاملاً جدید در برابر من گشوده می‌شد. افرادی که از داروهای روان‌گردان استفاده کرده‌اند مدعی هستند که طی این تجربه حس جدیدی درون آن‌ها زنده شده و قادر به درک موجودات جدیدی شده‌اند که برخی از آن‌ها به‌نظر می‌رسند موجودات مقدسی باشند.
عرفان
با عنایت به قدرت تحلیلی که شما دارید در مورد مسئلهٔ انتخابْ یک مشکل بزرگ وجود دارد. با توجه به انتخاب‌های دلپذیری که می‌توانید داشته باشید هیچ انتخابی برای مدت طولانی نمی‌تواند انتخاب مطلوب‌تان باقی بماند. انتخاب‌های دیگر روزبه‌روز خواستنی‌تر و دلپذیرتر به‌نظر می‌آید و در نهایت به این نتیجه می‌رسید که انتخاب شما پست‌ترین و بدترین انتخاب بین موارد موجود بوده. جان بارت؛ رمان‌نویس اگزیستانسیالیست امریکایی (ـ ۱۹۳۰
عرفان
از منظر جهانِ هستی حیات یک انسان اهمیت بیشتری از حیات یک صدف ندارد. دیوید هیوم؛ فیلسوف بریتانیایی
عرفان
گمان می‌کنم درسی که ارسطو به ما می‌آموزد این است که «برای داشتن یک رابطهٔ طولانی و پایدار باید کسی را پیدا کنید که بتوانید در کنارش خودتان باشید و او هم بتواند در کنار شما خودش باشد و این خودتان بودن و خودش بودن منتهی شود به مجاورت و نزدیکی سالم و سازنده.»
عرفان
جان استوارت میل، فیلسوف قرن‌نوزدهمی، هنگام اشاره به بزرگ‌ترین لذات انسانی به عنوان پایه و بنیانی برای خلق مکتب سودمندگرایی، تأکید کرد که به اعتقاد او لذات صرفاً حیوانیِ انسان، جایگاهی در این میان ندارند. میل نوشت: «بهتر است یک انسان ارضانشده باشید تا یک خوک ارضاشده. بهتر است سقراط ناکام باشید تا ابله کامیاب.»
عرفان

حجم

۱۵۳٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۶۲ صفحه

حجم

۱۵۳٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۶۲ صفحه

قیمت:
۴۸,۵۰۰
۲۴,۲۵۰
۵۰%
تومان