بریدههایی از کتاب مصیبتهای شاغل بودن
۳٫۲
(۳۵)
گذشت بیشتر در برابر شکستهای خود و مهربانتر در برابر شکستهای دیگران باشیم و تا آن زمان که خود را از دست ندادهایم تواناییمان را برای تمرکز روی چیزی که واقعاً مهم است، افزایش دهیم.
لاله
اولین سؤالی که در ملاقات با شخصی جدید از ما پرسیده میشود، این است که: "شغل شما چیست؟" اگر پاسخ ما به اندازه کافی جذاب نباشد، بلافاصله متوجه بیعلاقگی طرف مقابل خواهیم شد و میبینیم که برای اکثر اعضای جامعه بشری، بودن یا نبودن ما تفاوت چندانی ندارد.
این امور بیش از آنچه تصور میشود اهمیت دارند. باید سعی کنیم با خودمان نرمتر و آرامتر برخورد کنیم. میتوانیم کمتر خود را در معرض چنین قضاوتهایی قرار دهیم. ممکن است شخصیتی را در خود پرورش دهیم که فقط به افتخار نیاندیشد، و شخصیت کنونی ما عمیقاً وابستهٔ حقوق و رتبه باشد، و همچنین به شخصیت ما، روابط ما، علایق ما و مهارتهای غیر پولی و پنهان ما نیز گره بخورد.
باید هوشمندانه بپذیریم که اندوه و پریشانی در رابطه شغل وجود دارد، بر پایه این درک که این اندوه حاصل شده فقط برای ما نیست و این که این رنج و درد ما در میان عموم بشریت مشترک است. این مسئله نباید ما را مأیوس و ناامید کند، بلکه باعث گذشت بیشتر در برابر شکستهای خود و مهربانتر در برابر شکستهای دیگران باشیم و تا آن زمان که خود را از دست ندادهایم تواناییمان را برای تمرکز روی چیزی که واقعاً مهم است، افزایش دهیم.
جواد محمدی
نظام شایستهسالاری تنها توانسته به معضل فقر، توهین شرمساری را نیز اضافه کند.
این نشانهای از نظام شایستهسالاری است که باعث شده عمدتاً توجیه شکست حرفهای در نتیجهٔ «بدشانسی» غیرممکن شود. گرچه میدانیم شانس نقش نظری در شکلدهی به شغلهای ما دارد. ارزیابی افراد نیز به معنای عملی، این مفهوم را میرساند که افراد، خودشان مسئول داستان زندگیای هستند که برای خود ساختهاند.
جواد محمدی
وقتی در مورد شغلی صحبت میکنیم ــ یعنی شغلی که جالب بوده و خستهکننده نیست ــ به شغلی اشاره داریم که درجهای از اختیار، سلیقهٔ شخصی و خلاقیت (بدون معنای هنرمندانه) در آن وجود دارد. در شغل جذاب، ما فقط از دستورات پیروی نمیکنیم، بلکه کلیت مسیر را برای انجام کار در نظر میگیریم و بهترین راهحل ــ از نظر خود ــ را انتخاب میکنیم. بنا به این تعریف، شغل خوب یعنی شغلی که به حد کافی به شخصی کردن مجال بدهد: یعنی شغلی که فرصت داریم به طور مستقیم شخصیت خودمان را در مواجه با آن، انعکاس دهیم. در نهایت قادر خواهیم بود تا بهترین قسمتهای شخصیت خود را در کالاها یا خدماتی که فراهم نمودهایم، ببینیم.
foad fahmide
شرمساری تنها وقتی به سراغمان میآید که غرور و احساس خود را در دستاوردی قرار داده باشیم و سپس نتوانیم به آن برسیم. جاهطلبی ما تعیینکنندهٔ این موضوع است که چه چیزی را پیروزی تفسیر کنیم و چه چیزی در ذهن ما شکست به شمار بیاید.
bahari.@ra
کار معنادار هر فعالیتی است که بتواند تأثیر مثبتی روی زندگی یک فرد بگذارد، چه با کاهش رنج چه با افزایش لذت در وی.
Arefeh
جاهطلبی ما تعیینکنندهٔ این موضوع است که چه چیزی را پیروزی تفسیر کنیم و چه چیزی در ذهن ما شکست به شمار بیاید. جیمز مینویسد: «بدون تلاش، شکستی هم در انتظار ما نخواهد بود، و این بدان معناست که شرمسار نخواهیم شد، چون در واقع شکستی نداشتیم. بنابراین اعتماد به نفس ما در این دنیا کاملاً به این موضوع بستگی دارد که چه انتظاری از خود داشتهایم.
بهناز
در طبیعت ما نیست که با داشتههای فعلی خود یا آنچه که بهراحتی به دست میآید، آرام بگیریم. بهطور ذاتی ناسپاس هستیم، و تنها زمانی احساس سرزندگی میکنیم که نبردی را برگزیده باشیم و شانس خوبی برای شکست خوردن و تحقیر شدن خود داشته باشیم. حتی آن کسانی که فکر میکنیم افراد موفقی هستند، بهطور پنهانی آرزوهایی دارند که باید پیشتر از این قید آن را میزدند. همیشه شکافی بین دستاورد و خواسته وجود دارد. احساس شکست خوردن قیمت غیر قابل اجتنابی است که باید برای داشتن هر گونه جاهطلبی، آماده پذیرش آن باشیم.
جواد محمدی
نیاز زیادی به داشتن شانس خوب داریم تا بتوانیم در شغلهای خود موفق باشیم: درک زود هنگام نبوغ و علایق خودمان، فرصتهای آموزشی مناسب، بهترین نوع خودکمبینی، محیط سیاسی بیطرف، سلامت جسمی و ذهنی، اعتماد به نفس، مقاومت بالا، داشتن دوستان مناسب، فقدان رسوائی، تعداد مناسبی از پیشرفتهای مبتنی بر شانس، دشمنان خام و بیتجربه، روابط حمایتکننده، روابط جنسی شادیبخش، خوشرویی و غیره. همه اینها را باید به مدت یک یا دو سال در یک موقعیت داشته باشیم، ــ و بیش از یک موفقیت گذرا ــ که بتوانیم حداقل در چهار دهه بعدی زندگی خود بدرخشیم.
اگر به آن نقطه نرسیدیم، نباید تعجب کنیم. به شیوهای خاص حماقت نکردهایم. در مورد آمار موفقیت ما را گول زدند که برای تمامی احتمالات ممکن، مستثنا است. آرزوی سرنوشتهایی درخشان و پر افتخار را داشتهایم، که همواره بسیار کمتر از تعداد واقعی آیندههای درخشان و روشن بوده است. بازی به گونهای طراحی شده است که مایهٔ دلشکستگی افراد در مقیاسی بزرگ میشود، گرچه بهندرت این روانرنجوری بین مردم عمومی میشود، بلکه برای هر فرد به صورت شخصی اتفاق میافتد و حالت خاص خود را دارد.
جواد محمدی
شغلمان هیچ گاه قرار نیست به شیوهای که ما تمایل داریم ــ و در راستای سلامتمان ــ پیش برود. سرمایهداری خواستهها و اهداف نیروی کار را محور خود قرار نمیدهد. سررشتهٔ اصلی سرمایهداری از نامش پیداست؛ این اطمینان را به ما نمیدهد که زندگی خوبی داشته باشیم یا زمان زیادی با خانواده سپری کنیم، بلکه هدفش جلب سهامداران بیشتر است. کارگر در نظام سرمایهداری، دقیقاً وضعیتی مشابه سایر ورودیهای تولید دارد، نه بیشتر و نه کمتر. در کنار اجارهٔ مکان، قیمت سوخت، تکنولوژی و مالیات، کارگر هم هزینه دارد. هزینهٔ کارگر این است که گریه میکند، نیاز به استراحت دارد، اعصاب شکننده دارد، گاهی سرما میخورد و در شرایط بحرانی دست به خودکشی میزند که این امری پیچیده است. نباید فکر کنیم روند سرمایهداری به این خاطر اشتباه است که امنیت شغلی نداریم، زمان کمی در کنار خانواده داریم، استرس بالا و آیندهٔ نامشخص داریم. این شرایط به عملکرد سیستم (سرمایهداری) کمک میکند. اشتباه ما سنگینی باری است که به دوش داریم و در عین حال بلندپروازی شادمانهای داریم که با اهداف کلی اقتصاد در تناقض است.
جواد محمدی
حجم
۲۰۴٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه
حجم
۲۰۴٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه
قیمت:
۲۱,۰۰۰
۱۰,۵۰۰۵۰%
تومان