بریدههایی از کتاب چگونه مرور کتاب بنویسیم؛ مرورنویسی برای مشاورهی خوانندگان
نویسنده:برد هوپر
مترجم:علیرضا شفیعی نسب
انتشارات:انتشارات ترجمان علوم انسانی
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۴از ۴۸ رأی
۳٫۴
(۴۸)
قانونی ثابت و همیشگی
هر مرور کتاب چه کوتاه باشد و چه بلند، ۱۷۵ واژه یا ۵۰۰ واژه، باید دو نکتهٔ مهم را به خوانندهٔ خود بگوید: ۱) کتاب در مورد چیست؟ ۲) تا چه حد خوب است؟
کاربر ۱۲۱۲۹۴۸
فرایند مرور با گوش دادن به کتاب گویا آغاز میشود. این بدین معناست که باید یادداشتبرداری هم بکنید، مگر اینکه حافظهای بینقص داشته باشید. من سعی میکنم برداشتهایم را بنویسم. گوینده چطور مرا تحت تأثیر قرار میدهد؟ آیا صدا از لحاظ لهجهها و لحن کلی متناسب با شخصیتها و کل کتاب است؟ آیا میتوانم بفهمم که این تجربهٔ شنیداری چگونه کتاب را غنیتر میکند؟ قبول دارم که سخت میتوان درگیر جزئیات پیرنگ نشد و البته چنین دقتهایی میتواند مفید باشد (مثلاً اینکه گوینده دنبالکردن داستان را آسان میکند یا نه)، اما مسئلهٔ مهمتر این است که گوینده چگونه، با استفاده از صدای خود، این داستان را در خیالمان زنده میکند. شناسایی این عوامل آسان نیست، اما اگر هنگام گوش دادن از وظیفهٔ خود آگاه باشیم، راحتتر میتوان چیزهایی فهمید که ارزش نوشتن دارد.
بامنبخوان
یک مرورنویس ماهر میتواند درعینحال هم عقب بایستد و کل جنگل را ببیند و هم نزدیک برود و تکتک درختها را مشاهده کند. اما دقت کنید که او وقتی در حال مشاهدهٔ تکتک درختهاست، هرگز دید خود را از منظرهٔ اول (یعنی کل جنگل) فراموش نمیکند.
بامنبخوان
مشاوران املاک موفق با این ضربالمثل قسم میخورند که سه عامل مهم در تضمین فروشْ موقعیت مِلک، موقعیت مِلک و باز هم موقعیت مِلک است و، همانطور که قبلاً گفته شد، این مفهوم را میتوان با یک تغییر در مورد بررسی کتاب هم به کار برد: سه عامل مهم در تبدیل شدن به یک مرورنویس موفق تجربه، تجربه و باز هم تجربه است.
اول، تجربه در خواندن کتاب و گوش دادن به کتاب گویا؛ دوم، تجربه در مرورخوانی؛ و بالاخره، تجربه در مرورنویسی.
بامنبخوان
زمانی بهترین کتابها آنهایی بودند که نمیشد آنها را زمین گذاشت؛ اما امروزه رمانهای نخبه آنهایی هستند که نمیتوان آنها را برداشت ...
بامنبخوان
سبک مسئلهای شخصی و ذهنی است و، بههمینخاطر، فرّارترین ویژگی در ارزیابی یک رمان است.
اصولاً سبکِ نوشتارِ نویسنده برای خواننده حکم یک بزرگراه صاف یا ناهموار را دارد: یعنی یا شما را به جایی که میخواهید میبَرد بدون اینکه متوجه سطح زیرپایتان شوید و یا بسیار متوجه آن هستید چون سطحی هموار و بیمانع نیست.
اما ارزیابیِ صاف یا ناهموار بودن این مسیر (سبک نوشتار) تصمیمی ذهنی است، چرا که سبکی که یک خواننده آن را مزاحم میداند (سطحی ناهموار که حواس شما را از تجربهٔ خواندن پرت میکند و درک داستان و شخصیتها را مختل مینماید) ممکن است برای خوانندهٔ دیگر حکم تجربهٔ مثبت اضافهای داشته باشد. خوانندهٔ نوع دوم از مانعهای عمدی نویسنده در جاده لذت میبرد و موانع را ساختاری والا در سفرش به حساب میآورد.
بامنبخوان
زمینهٔ رمان یعنی زمان و مکانی که کنش داستان در آن اتفاق میافتد.
بامنبخوان
مفاهیم شخصیت، پیرنگ و مضمون بسیار درهمتنیدهاند؛ هیچیک از اینها بدون دیگری معنایی ندارد. کاری که یک شخصیت میکند همان پیرنگ است؛ چگونگی و چرایی کارهای شخصیت اصولاً همان مضمون است.
بامنبخوان
اولین سؤالاتی که باید هنگام مرور یک رمان از خودتان بپرسید اینها هستند: شخصیتها که هستند و چه میکنند؟ این دو سؤال را که پاسخ دهید گام بزرگی در نوشتن مرور یک رمان برداشتهاید.
بامنبخوان
در اینجا نقشهای کوچک برای پیبردن به آنچه رمان دربارهٔ آن است میآوریم، نقشهای که مرورنویس را در موقعیتی خوب برای پاسخ به این پرسش که «این کتاب تا چه حد خوب است؟» قرار میدهد.
نقشه ساده است: پنج عنصر اصلی داستان را به یاد داشته باشید:
شخصیتها
پیرنگ
مضمون
زمینه
سبک
بامنبخوان
این مرور چقدر ساختارمند و فکرشده است! ابتدا مقدمهای دربارهٔ ایساک بابل بهعنوان یک داستانکوتاهنویس که در آن رویدادهای اصلی دوران زندگیاش را بازگو میکند؛ سپس ارزیابی زیبای پروز از آثار او؛ بعد هم بحث مربوط به محتوای کتاب و خاص بودن آن از این لحاظ. و در نهایت ارزیابیای کاملاً انتقادی از مهمترین ویژگی کتاب: یعنی اینکه ترجمهای جدید است. در این موومان چهارم و پایانی، جان کلام این مرور مطرح میشود: اینکه هرچند پروز جز خوبی چیزی از بابل نمیگوید، اما این ترجمهٔ ضعیف اثرگذاری او را کاهش میدهد.
بامنبخوان
هر مرور کتاب چه کوتاه باشد و چه بلند، ۱۷۵ واژه یا ۵۰۰ واژه، باید دو نکتهٔ مهم را به خوانندهٔ خود بگوید: ۱) کتاب در مورد چیست؟ ۲) تا چه حد خوب است؟
بامنبخوان
«سفرکردن زندگی است؛ یا بههرحال، دوبار، سهبار یا چندینبار زندگی است».
بامنبخوان
«هر آزمایشگاه خوبی تعدادی لولهٔ آزمایش شکسته دارد و هر اوجی فرودی. شما از اوجها لذت ببرید».
بامنبخوان
تفاوت میان مرور و نقد
تفاوت اساسی میان مرور و نقد همین است: مرور کلیتر و فراگیرتر است و به اندازهٔ نقد دربارهٔ مسئلهٔ مشخصی نیست. مرور نوعی برانداز کردن است،
یعنی بهاشتراکگذاری برداشتهای اولیه و ارزیابی تمام وجوه با تعادلی نسبی. اما نقدْ کانونی مشخص دارد، تمرکز بر روی یک و فقط یک ویژگی، خصوصیت، مشخصه، یا گرایشی است که مثلاً در روایت کتاب یا فیلم یا کتاب گویایی پدیدار میشود و یا در طول آن مشاهده میگردد.
بامنبخوان
خواه کسی مرور بنویسد، خواه تصمیم بگیرد بر نقد تمرکز کند (که این دو تفاوت زیادی دارند)، همه چیز در نظر خلاصه میشود و بیشک نظر یک فردْ مشابه نظر دیگری نیست.
بامنبخوان
«چگونه کسی مرورنویس میشود؟» مدرکی برای مرورنویسی وجود ندارد. «گواهینامهای» هم بهعنوان مرورنویس وجود ندارد. بهعلاوه، فرد برای اشتغال به مرورنویسی لزوماً به مدرک زبان و ادبیات، روزنامهنگاری یا نویسندگی خلاق نیاز ندارد، اما میتواند مرورنویسی را بیاموزد. کتاب چگونه مرور کتاب بنویسیم؟ مرورنویسی برای مشاورهٔ خوانندگان نیز دربارهٔ همین است.
همهچیز در تجربه خلاصه میشود. به قول یکی از شخصیتهای نمایشنامهٔ گلنگری، گلن راس نوشتهٔ دیوید ممت فروش مِلک یعنی موقعیت مِلک، موقعیت مِلک، موقعیت مِلک. همانطور که پیشتر گفته شد، در مرورنویسی هم همهچیز یعنی تجربه، تجربه، تجربه.
بامنبخوان
مرورنویسان کتاب نفرتانگیزترین و مشمئزکنندهترین گونهٔ خوکهایی هستند که پوزه روی سیارهٔ زمین مالیدهاند، مخلوقاتی غرغرو و تهوعآور که با تکهپارهکردن کارهای دیگران شهوت تندخویی خود را ارضا میکنند.
بامنبخوان
روایت غیرداستانی را باید با زمان گذشته بررسی کرد؛ این اتفاق واقعا ً افتاده است، اما فقط یکبار و آن هم در گذشته
z ghaiioomi
سه عامل مهم در تبدیل شدن به یک مرورنویس موفق تجربه، تجربه و باز هم تجربه است.
اول، تجربه در خواندن کتاب و گوش دادن به کتاب گویا؛ دوم، تجربه در مرورخوانی؛ و بالاخره، تجربه در مرورنویسی.
z ghaiioomi
حجم
۱۶۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه
حجم
۱۶۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه
قیمت:
۵۸,۰۰۰
۲۹,۰۰۰۵۰%
تومان