«هر آزمایشگاه خوبی تعدادی لولهٔ آزمایش شکسته دارد و هر اوجی فرودی. شما از اوجها لذت ببرید».
مـَهسـا
هر مرور کتاب چه کوتاه باشد و چه بلند، ۱۷۵ واژه یا ۵۰۰ واژه، باید دو نکتهٔ مهم را به خوانندهٔ خود بگوید: ۱) کتاب در مورد چیست؟ ۲) تا چه حد خوب است؟
این قانونی ثابت و همیشگی برای مرور کتاب است.
s.latifi
مرور با نقد تفاوت دارد. با وجود درک عامه مبنیبر اینکه این دو اصطلاح به یک معنا و این دو کار یک چیز هستند، اما در واقع اینطور نیست: مرور یک چیز است و نقد چیزی دیگر.
hedgehog
تفاوت اساسی میان مرور و نقد همین است: مرور کلیتر و فراگیرتر است و به اندازهٔ نقد دربارهٔ مسئلهٔ مشخصی نیست. مرور نوعی برانداز کردن است،
یعنی بهاشتراکگذاری برداشتهای اولیه و ارزیابی تمام وجوه با تعادلی نسبی. اما نقدْ کانونی مشخص دارد، تمرکز بر روی یک و فقط یک ویژگی، خصوصیت، مشخصه، یا گرایشی است که مثلاً در روایت کتاب یا فیلم یا کتاب گویایی پدیدار میشود و یا در طول آن مشاهده میگردد.
hedgehog
برای تبدیل شدن به یک مرورنویس خوب، آدمِ کتاب باید یاد بگیرد چگونه با نگرشی انتقادی (و نه صرفاً برای لذت) به خواندن کتابها یا گوش دادن به کتاب گویاها بپردازد.
s.latifi
شغل دوستداشتنیای بود؛ کار من این بود که تمام روز را پشت میز بنشینم، کتابهایی را که قرار بود بهزودی منتشر شوند بخوانم و برای آنها مرور بنویسم.
همچنان خواهم خواند...
بهعنوان قانونی کلی، کتابهایی را که زیاد خوب از آب درنمیآیند نباید مرور کرد؛ درعوض برای کتابی مرور بنویسید که از آن خوشتان آمده و دوست دارید دیگران هم آن را بخوانند تا شاید خوششان بیاید.
s.latifi
مسئلهای که او در پیش دارد این است: آیا به کتابفروشی برود و کتاب را بخرد؟ یا به کتابخانهٔ عمومی مراجعه کند و نسخهای را بهصورت کوتاهمدت امانت بگیرد؟
آسمان
پس یک مرور خوبْ سرزنده است و بیانی مطمئن دارد، بیانی که نشان میدهد مرورنویس بر مطالب کتاب یا کتاب گویا تسلط کافی دارد
s.latifi
درست نیست کتابی را مورد انتقاد قرار دهید، صرفاً به این دلیل که دربارهٔ چیزی است که مورد علاقهٔ شما نیست یا در مواجهه با آن احساس پریشانی میکنید
همچنان خواهم خواند...