بریدههایی از کتاب سیصد و شصت و پنج روز در صحبت حافظ
۴٫۰
(۴۲)
و "خرابات" آنجاست که عاشق، طاق و رواق خودپرستی را خراب میکند و خانهاش در نور خدا غرق میشود:
در خرابات مغان نور خدا میبینم
وین عجب بین که چه نوری ز کجا میبینم
حافظ
فرح
معشوق حافظ
حافظ از محبّان خداست و به مصداق سخن مولانا که گفت:
هرکه عاشق دیدیش معشوق دان
کاو به نسبت هست هم این و هم آن
دلبران بر بیدلان فتنه به جان
جمله معشوقان شکارِ عاشقان
خود نیز از محبوبان حضرت حق و از مستوران خیمه عزّتِ اوست که چون سخنش در آن درگاهْ مُهرِ قبول یافت مقبولِ طبع مردم صاحبنظر گردید و مِهرش در دل عارف و عامی بنشست:
دلنشین شد سخنم تا تو قبولش کردی
آری آری سخنِ عشق نشانی دارد
احمدرضا باقری
بیاعتنایی به آه و ناله عاشق نشان استغنا و عظمت آن معشوق است که از علُوّ مقام، به گفته ارسطو، نظر به مادون ندارد امّا عاشق نیک میداند که آن معشوق در عینِ بینیازی مشتاق خواستها و تشنگیهاست.
تشنگان گر آب جویند از جهان
آب هم جوید به عالم تشنگان
عبدالوهاب
حافظ نه غلامیست که از خواجه گریزد
صلحی کن و باز آ، که خرابم ز عتابت
عبدالوهاب
به خدای سوگند که هیچ خورشیدی طلوع یا غروب نکرد
مگر آنکه تو در آن میان وسوسه دل و جان من بودی
و با هیچ قومی به گفتگو ننشستم
مگر آنکه سخن من با ایشان همه از تو بود
و هیچ نفَسی از سینه من بهحزن یا بهشادی برنیامد
مگر آنکه یاد تو و نام تو با آن نَفَس مقرون بود
و آبی از سرِ تشنگی ننوشیدم
الّا آنکه خیال تو را در آن آب مشاهده کردم
عبدالوهاب
نمازِ مستْ شریعت روا نمیدارد
نمازِ من که پذیرد که روز و شب مستم
seyed amin ghasemi
فرصت عمر را غنیمت شمارید و از یاران و خویشان و نزدیکان دلجویی کنید زیرا به طرفة العینی چون حباب بر اقیانوس هستی محو میشوند و نه یادی و نه بنیادی از ایشان در زمین نمیماند.
Marziyyehh
کاش جوانان دریابند که چه سعادتی است پند پیرانِ فرهیخته دانا را پذیرفتن و گوهرهایی را که با هزار رنج و مرارت از ژرفای دریای هستی بیرون آمده است به رایگان در گوش کردن. شاید همین رایگان بودن است که جوانان قدر این گوهرها را نمیشناسند و چه بسیار نعمتهای دیگر در جهان هست که آدمی به سبب سهلی و آسانی در برخورداری از قدر آنها غافل میماند.
Marziyyehh
واعظان چنین توبهای را از دیگران انتظار دارند و خود بدین توبه که درمان درد ایشان است میل نمیکنند و دعوت کردن دیگران به توبه حجابی است که بر کفر حقیقی خود میبندند تا کسی بر آن کفر واقف نشود، در حالی که هیچ کس از ایشان سزاوارتر به توبه حقیقی که گناه از هستی و خودپرستی و انیت و فرعونیت است نیست
Elahe.G
هرکه را باغچهای هست به بستان نرود
هرکه مجموع نشسته است پریشان نرود
آن که در دامنش آویخته باشد خاری
هرگزش گوشه خاطر به گلستان نرود
سفرِ قبله دراز است و مجاور با دوست
روی در قبله معنی به بیابان نرود
هرکه دانست که منزلگهِ معشوق کجاست
مدعی باشد اگر بر سرِ پیکان نرود
سعدیا گر همه شب شرحِ غمش خواهی گفت
شب به پایان رود و شرح به پایان نرود
سُها
حجم
۴٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۹۷۶ صفحه
حجم
۴٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۹۷۶ صفحه
قیمت:
۱۵۰,۰۰۰
تومان