بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دفتر روشنایی | صفحه ۲ | طاقچه
کتاب دفتر روشنایی اثر محمد بن علی سهلگی

بریده‌هایی از کتاب دفتر روشنایی

۴٫۵
(۱۱)
مرا دلی‌ست که هروقت کان غمین نشود به غمگنان شود و غم فراز گیرد وام.
Ali Yeganeh
گفت: «در آغاز کار در غلط افتادم. پنداشتم که این منم که یادِ او می‌کنم، حال آنکه او بود، که قبل از یاد کردِ من، یادِ من می‌کرد. و می‌پنداشتم که من در طلبِ اویم حال آنکه او در طلب من بود پیش از طلبِ من و می‌پنداشتم که من او را می‌شناسم، حال آنکه او بود که مرا می‌شناخت از آن پیشتر که من او را بشناسم و می‌پنداشتم که من او را دوست می‌دارم حال آنکه او بود که مرا دوست می‌داشت، پیش از آنکه من او را دوست بدارم. می‌پنداشتم که این منم که پرستش او می‌کنم، حال آنکه او بود که همه خلایق زمین را در خدمتِ من درآورده بود.»
فرح
چنان که جنید گفته است: «بایزید در میانِ ما چون جبرئیل است در میان ملائکه» و هم او گفت: «نهایتِ میدانِ جمله روندگان ــ که به توحید روانندــ بدایتِ میدانِ این خراسانی است.»
مروارید ابراهیمیان
چیزی نزدیک به هزار سال از عمرِ این کتاب می‌گذرد و از وفات بایزید نیز چیزی در حدود هزار و دویست سال. همین که مردی زردشتی تبار در گوشه شهر بسیار کوچک بسطام، در هزار و دویست سال پیش ازین، در عرصه تجربه‌های اِلاهیاتی به چنین سخنانی پرداخته و در طولِ دوازده قرن مایه اعجاب و حیرت بعضی شده است و گروهی را به تکفیر و دشنامِ او واداشته، دلیل اهمیت این حرف‌ها و دلیل برجستگی جایگاه بایزید در حوزه اندیشه‌های عرفانی است.
مروارید ابراهیمیان
و بایزید گفت: «خدای را بندگانی ویژه‌اند که اگر یک ساعت بهشت را از دیدارِ خویش حجاب آنها کند آن‌گونه فریادخواهی کنند که دوزخیان از بهر رهایی از دوزخ.»
کاربر ۱۲۷۰۵۵۱
«شبی به جستجوی دل خویش پرداختم و آن را نیافتم. سحرگاه می‌شنیدم که یکی مرا می‌گفت: اینک آنجاست! جز ما را می‌طلبی؟»
سعید کریمی
گفت: «در طاعت‌ها آفاتی نهفته است که نیازی به جستجوی معاصی نیست.»
فرح
بایزید را گفتند با که صحبت اختیار کنیم؟ گفت: «با آنکه چون بیمار شوی به بیمارپُرسی تو آید و چون گناه کنی توبه تو را درپذیرد.»
فرح
بایزید یک چند محضر امام جعفر بن محمد صادق (ع) را دریافته و مفتخر به سقّایی سرای او شده است
مروارید ابراهیمیان
تحقیق در مرزِ افسانه و حقیقت جزء محالات است؛ زیرا با گزاره‌هایی سر و کار داریم که برای یک تن می‌تواند عین «حقیقت» باشد و برای دیگری «افسانه» محض و در شرایطِ دیگری آنچه برای کسی حقیقت بوده است دوباره تبدیل به افسانه شود، و همان کسی که فلان امر را دیروز افسانه می‌دانست، در حالاتی دیگر، آن را حقیقت محض به حساب آورد. اینجا قلمروِ «اِثبات» و «نفی» نیست. اینجا قلمرو «اِقناع» است و بس. یا شما با این گزاره‌ها اقناع شده‌اید یا نه. اگر اقناع شده‌اید «حقیقت» است و اگر اقناع نشده‌اید «افسانه» است.
مروارید ابراهیمیان

حجم

۲۱۲٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۴

تعداد صفحه‌ها

۴۰۲ صفحه

حجم

۲۱۲٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۴

تعداد صفحه‌ها

۴۰۲ صفحه

قیمت:
۹۰,۰۰۰
تومان