بریده‌هایی از کتاب نمی توانی به من آسیب بزنی

تحقیق بخشی از آماده‌سازی است و تجسم کردن بخش دیگر آن

ما باید در راستای تحقق این امر ذهنیت خود را تغییر دهیم و حاضر به کنارگذاشتن هویت خود باشیم و همیشه بیش‌تر تلاش کنیم تا به بیش‌تر دست پیدا کنیم و به بیش‌تر تبدیل شویم. ما باید گاورنر خود را حذف کنیم.

می‌دانستم که در تمام عمرم خودم را دست‌کم گرفته‌ام، می‌دانستم که سطح کاملاً جدیدی از عملکرد وجود داشت که می‌توانستم به آن برسم، می‌دانستم که بدن انسان می‌تواند بسیار بیش‌تر از آن چیزی را تحمل کند که بیش‌تر ما تصور می‌کنیم، و می‌دانستم که همه‌چیز در ذهن آغاز می‌شود و به ذهن هم ختم می‌شود. این نظریه نبود. چیزی نبود که در کتاب خوانده باشم.

از این شانس‌ها نداشتم!

یادآوریِ این‌که چه سختی‌هایی تحمل کرده‌اید و این چگونه ذهن‌تان را نیرومند کرده است می‌تواند شما را از حلقهٔ منفیِ ذهنی خارج کند و کمک‌تان کند آن وسوسه‌های یک‌ثانیه‌ایِ ضعیف برای تسلیم‌شدن را پشت‌سر بگذارید و بتوانید از موانع با قدرت بگذرید.

من قبل‌از این‌که در فعالیت چالش‌برانگیزی شرکت کنم، ابتدا تصویری از موفقیتم می‌کشم. هر روز به آن فکر می‌کنم و وقتی درحال تمرین یا رقابت یا انجام کاری هستم که خود انتخاب کرده‌ام این احساسْ من را به جلو می‌راند.

وقت تجسم‌کردن است! دوباره تکرار می‌کنم، افراد عادی در هر ساعت دو تا سه‌هزار فکر پردازش می‌کنند. به‌جای تمرکز روی مسائل بیهوده‌ای که نمی‌توانید تغییرشان دهید چیزهایی را تصور کنید که می‌توانید انجام دهید. مانعی را در راه خود برگزینید یا هدف جدیدی را تعیین کنید و غلبه بر آن یا دستیابی به آن‌را تجسم کنید.

تنها چیزی که همیشه از زندگی خواسته‌ام این بوده که ازنظر خودم موفق باشم.

هراکلیتوس، فیلسوفی که در قرن پنجمِ قبل‌از میلاد در امپراتوریِ ایران به دنیا آمده بود، در نوشته‌هایش درمورد انسان در میدان جنگ، به نکتهٔ خوبی اشاره کرده است. او می‌نویسد: «از هر صد سرباز، ده نفر حتی نباید در میدان جنگ حضور داشته باشند. هشتاد نفر چیزی بیش‌تر از یک هدف نیستند. نُه نفر مبارز واقعی‌اند که باید از داشتن‌شان خدا را شکر کنیم؛ چراکه آن‌ها هستند که نبرد را می‌سازند. ولی فقط یک نفر جنگجوست... .»

این چالش نباید لزوماً فیزیکی باشد. پیروزی لزوماً همیشه به‌معنای اول‌شدن نیست. پیروزی ممکن است به‌معنای غلبه‌کردن بر ترس‌های زندگی و موانعی باشد که در گذشته، شما را تسلیم کرده‌اند.

اگر می‌توانستم بدون آمادگی ۱۶۱ کیلومتر بدوم، با کمی آمادگی چه می‌توانستم بکنم؟

«به دنیا اومدی تا شکست بخوری.»

اگر فقط یک لحظه در میدان جنگ رؤیا ببافید، ممکن است به‌قیمت زندگیِ خود یا یکی از برادران‌تان تمام شود.

همیشه ندانستن را بپذیرید، و در کلاس دوباره یک احمق شوید؛ زیرا تنها از این طریق می‌توانید مجموعهٔ دانش و مهارت‌تان را توسعه ببخشید و تنها از این طریق می‌توانید ذهن خود را پربارتر کنید.

داشتن ذهنی باز هنگام ترک کلاس یوگا یا هنگام پرسه‌زدن در ساحل کار بسیار آسانی است؛ اما هنگام رنج‌کشیدن، داشتن ذهنی باز کار بسیار دشواری است.

پیشرفت‌هایم در یک چشم به‌هم‌زدن به دست نیامد و هیچ فرشتهٔ شانسی ظاهر نشد که همهٔ کارها را آسان کند. درحقیقت، تنها دلیل موفقیت من این بود که در آخرین لحظاتِ ممکن تصمیم به تغییر گرفتم و شروع به تلاش کردم.

با خود روراست باشید! به‌اندازهٔ کافی وقت‌تان را هدر داده‌اید. شما رؤیاهای دیگری دارید که برای دستیابی به آن‌ها باید شجاع باشید و مثل بزدل‌ها از دنیا نروید.

با خود روراست باشید! به‌اندازهٔ کافی وقت‌تان را هدر داده‌اید. شما رؤیاهای دیگری دارید که برای دستیابی به آن‌ها باید شجاع باشید و مثل بزدل‌ها از دنیا نروید.

منافع زیادی در این لحظات درد نهفته است

گیرن شاهد زنده‌ای برای این حقیقت بود که شما بر هرآن‌چه شما را نکشد می‌توانید فائق آیید.