بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب نمی توانی به من آسیب بزنی | طاقچه
تصویر جلد کتاب نمی توانی به من آسیب بزنی

بریده‌هایی از کتاب نمی توانی به من آسیب بزنی

۴٫۰
(۱۰۶)
وقتی خسته شدید، دست از کار نکشید. هروقت کارتان تمام شد، دست از کار بکشید
tomorrow
بدترین دشمنم خودم بودم!
sedaghat
«همهٔ این‌ها تقصیر خودته. می‌دونم همه‌چی به‌هم ریخته. می‌دونم چه سختیایی رو تحمل کردی. من همراهت بودم احمق! کریسمس لعنتی مبارک. هیچکی برای نجاتت نمی‌آد. نه مادرت و نه حتی ویلموث. هیچکی! همه‌چی به خودت بستگی داره.»
tomorrow
آن احساس منفی همان انگیزهٔ درونی برای تغییر است
امیربهـراد
انگیزه تقریباً هیچ‌کس را تغییر نمی‌دهد. جبران قرعهٔ بدِ تقدیرِ من فقط و فقط بر دوش خودم بود.
E.s. g
«اگر بشود چه؟» یک «برو گم شو» ی عالی به تمام کسانی است که به عظمت شما شک کرده یا سر راه‌تان ایستاده‌اند.
.
که تنها مانعی که سر راه شما وجود دارد خودتان هستید!
tomorrow
بدانید چرا می‌جنگید تا بتوانید در نبرد بمانید!
mhs
اعتمادبه‌نفسی که برای به‌دست‌آوردنش نقشه کشیده بودم از خانواده‌ای عالی یا استعدادی خدادادی به دست نیامده بود؛ بلکه از مسئولیت‌پذیریِ شخصی ناشی شده بود و این چیزی بود که برای من احترام به خود به همراه داشت و احترام‌گذاشتن به خود، همواره راه پیشِ‌رو را روشن می‌کند.
E.s. g
من از زیبایی بی‌رحمانهٔ تماشای روح یک مرد که تخریب می‌شد اما دوباره برمی‌خاست تا بر تمام موانع راهش غلبه کند نیرو می‌گرفتم.
Raymond
باید وقتی بدترین احساس را دارید بهترین چهره‌تان را به نمایش بگذارید
Raymond
از گذشته‌ای فرار می‌کردم که دیگر من را تعریف نمی‌کرد و به‌سمت آینده‌ای می‌رفتم که هنوز چیز زیادی از آن نمی‌دانستم. تنها چیزی که می‌دانستم این بود که قرار بود سختی بکشم و البته هدف داشتم. و این‌که من آماده بودم.
Saryn03
«درد رو تحمل کن، وگرنه فقط خودت نیستی که شکست‌خورده می‌شی؛ کل خونواده‌ت هم شکست‌خورده می‌شن.»
ابری
به‌جای مطالعهٔ زندگی، باید آن‌را تجربه کرد.
امیربهـراد
اما صدای بیرونی نیست که شما را از پا درمی‌آورد. آن‌چه به خود می‌گویید اهمیت دارد. مهم‌ترین گفت‌وگوهایی که در زندگی تجربه می‌کنید گفت‌وگوهایی هستند که با خودتان دارید. شما با آن‌ها بیدار می‌شوید، با آن‌ها راه می‌روید، با آن‌ها به خواب می‌روید، و درنهایت براساس آن‌ها عمل می‌کنید؛ فارغ از این‌که بد باشند یا خوب.
مامان نقّاش
کریسمس لعنتی مبارک. هیچکی برای نجاتت نمی‌آد
K;
من هرگز به لبخندی اعتماد و اخمی را قضاوت نمی‌کنم
hadi
«مامان، زندگیِ من از زمانی‌که متولد شدم تا الان شبیه یه کابوس بوده. کابوسی که بدتر می‌شه. هرچی بیش‌تر سعی می‌کنم سخت‌تر می‌شه.»
کیارش
فرقی نمی‌کند چه کسی باشید، زندگی به شما هم‌چنین فرصت‌هایی می‌دهد تا ثابت کنید خاص هستید. ازمیانِ همهٔ اقشار کسی پیدا می‌شود که از این لحظات لذت می‌برد و وقتی چنین کسی را می‌بینم فوراً تشخیصش می‌دهم؛ چراکه اغلبْ آن عوضی‌ای است که تک‌وتنها پیش می‌رود؛ کارمندی است که نیمه‌شب‌ها هنوز در دفتر است، درحالی‌که بقیه در بار هستند؛ کله‌خرابی است که بعداز عملیاتی ۴۸ ساعته هم مستقیم به باشگاه می‌رود و تمرین می‌کند؛ آتش‌نشانی جنگلی است که به‌جای خوابیدن بعداز ۲۴ ساعت نبرد با آتش، بازهم اره‌برقیِ خود را تیز می‌کند.
مامان نقّاش
پس به‌دنبال درد رفتم و عاشق رنج شدم
hadi

حجم

۹۱۴٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۱۵ صفحه

حجم

۹۱۴٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۱۵ صفحه

قیمت:
۷۵,۰۰۰
۲۲,۵۰۰
۷۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۱۷صفحه بعد