بریدههایی از کتاب کتاب
۴٫۵
(۱۹۲)
از گناه مست اگر زاهد به کفر آمد چه غم
از خطای اهل دل باشد که خالق بگذرد
محمدلو
شهر دلآزردگان
باز هم باغچه از غنچهٔ پژمرده پر است
شهر، از مردم دلتنگ و دلآزرده پر است
گر زمین خوردم و برخاستم ای دوست! چه غم
خاک این میکده از مست زمینخورده پر است
گیرم از قصهٔ این غصه هم آگاه شدم
زندگی روز و شبش از غم نشمرده پر است
بیسبب نیست که یادآور تنهاییهاست
آه از آیینه که از خاطر افسرده پر است
عشق حق داشت اگر تور نینداخت در آب
برکهٔ بخت من از ماهی دلمرده پر است
nazanin75
شهر دلآزردگان
باز هم باغچه از غنچهٔ پژمرده پر است
شهر، از مردم دلتنگ و دلآزرده پر است
گر زمین خوردم و برخاستم ای دوست! چه غم
خاک این میکده از مست زمینخورده پر است
گیرم از قصهٔ این غصه هم آگاه شدم
زندگی روز و شبش از غم نشمرده پر است
بیسبب نیست که یادآور تنهاییهاست
آه از آیینه که از خاطر افسرده پر است
عشق حق داشت اگر تور نینداخت در آب
برکهٔ بخت من از ماهی دلمرده پر است
nazanin75
بردار دل از شیشۀرازی که شکستهاست
از آینهٔ چشمنوازی که شکستهاست
جز آه نمیآید از این قلب پر از درد
اینقدر مزن چنگ به سازی که شکستهاست
چون برکهٔ یخبسته پر از حسرتم ای ماه!
دل بیتو چه شبهای درازی که شکستهاست
این توبه که در لحظه پشیمانم از آن را
دیگر به شکستن چه نیازی که شکستهاست
تردید سزاوار دل عاشق من نیست
ای دوست مکن شک به نمازی که شکستهاست
nazanin75
من به خاک افتادم اما این جوانمردی نبود
میتوانستی نتازی بر من، اما تاختی
sosoke
از گریهٔ بر خویشتن و خندهٔ دشمن
جانکاهتر، آهیست که از دوست برآید
Bina.ahmadi
ما اهلی عشقیم چه بهتر که بمیریم
جایی که در آن شرط حیات است توحش
محمد
فرقی میان طعنه و تعریف خلق نیست
چون رود بگذر از همهٔ سنگریزهها
star
گر عقل در جدال جنون مرد جنگ بود
ما را در این مبارزه تنها نمیگذاشت
ای دل! بگو به عقل که دشمن هم اینچنین
در خون مرا به حال خودم وانمیگذاشت
star
گر عقل٬ پشت حرف دل «اما» نمیگذاشت
تردید پا به خلوت دنیا نمیگذاشت
star
عجیب نیست اگر سر به صخره میکوبم
که موج را عطش بیکرانگی باشد
star
عقل اگر میخواهد از درهای منطق بگذرد
باید از خیر تماشای حقایق بگذرد
star
با خودم گفتم بگیرم دست یا جان تو را؟
اختلاف حرف دل با عقل صد فرسنگ بود
star
مدام در سفر از خویشتن به خویشتنم
هزار روحم و در یک بدن نمیگنجم
ضمیر مشترکم، آنچنان که «خود» پیداست
که در حصار تو و ما و من نمیگنجم
star
نسبت عشق به من نسبت جان است به تن
تو بگو من به تو مشتاقترم یا تو به من؟
star
در چرخش تاریخ، چه سرخورده چه سرخوش
دنیا نه به جمشید وفا کرد، نه کورش
star
از آن زمان که گرفتی ز مردمان بیعت
جدال عهدشکنها و پایبندان است
star
خوشا به تربت پاک تو سجده بردن ما
تویی که نام تو در صدر سربلندان است
star
بر گِرد خویش پیلهتنیدن به صد امید
این «رنج» دلپذیر همین است زندگی
star
ای عمر! چیستی که بههرحال عاقبت
جز حسرت گذشته در آیندهٔ تو نیست
star
حجم
۳۱٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه
حجم
۳۱٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه
قیمت:
۱۱۰,۰۰۰
۵۵,۰۰۰۵۰%
تومان