بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب کتاب | صفحه ۵۰ | طاقچه
تصویر جلد کتاب کتاب

بریده‌هایی از کتاب کتاب

نویسنده:فاضل نظری
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۵از ۱۹۲ رأی
۴٫۵
(۱۹۲)
چه غم که خلق به حسن تو عیب می‌گیرند همیشه زخم زبان خون‌بهای زیبایی‌ست
star
شباهت تو و من هرچه بود ثابت کرد که فصل مشترک عشق و عقل، تنهایی‌ست
star
به «سلطان جهان»، «شاه عرب» گفتند و عیبی نیست به هر تقدیر دست لفظ، از توصیف کوتاه است
Sobhan Naghizadeh
از گریهٔ بر خویشتن و خندهٔ دشمن جانکاه‌تر، آهی‌ست که از دوست برآید
Sobhan Naghizadeh
به تعداد نفوس خلق اگر سوی خدا راه است همان‌قدر انتخاب راه دشوار است و دلخواه است
ماندانا طوسی
خاطرات تو و دنیای مرا سوزاندند تا فراموش شود یاد تو هرچند نشد
آسیدجواد
نظربلند عقابی که آسمان با اوست چگونه در قفس مرغ خانگی باشد
phoenix
چندی‌ست از تو غافلم ای زندگی ببخش چنگی نمی‌زنی به دل این روزها تو هم
phoenix
تنگ آب اینقدر هم کوچک نمی‌آمد به چشم فکر آزادی نمی‌کردند ماهی‌ها اگر
phoenix
ای که گفتی دوستانم رشک بر من می‌برند دشمنان هم چون تو ناچارند از تحسین ما
phoenix
چرا بی عشق، سر بر سجدهٔ تسلیم بگذارم نمی‌خواهم نمازی را که در آن از تو یادی نیست
phoenix
دانهٔ سرخ اناریم و نگه‌داشته‌اند دل چون سنگ تو را در دل چون شیشهٔ ما
phoenix
این رقص موج زلف خروشندهٔ تو نیست این سیب سرخ ساختگی، خندهٔ تو نیست ای حسنت از تکلّف آرایه بی‌نیاز اغراق، صنعتی است که زیبندهٔ تو نیست
phoenix
با لب سرخت مرا یاد خدا انداختی روزگارت خوش که از میخانه، مسجد ساختی روی ماه خویش را در برکه می‌دیدی ولی سهم ماهی‌های عاشق را چه خوش پرداختی ما برای با تو بودن عمر خود را باختیم بد نبود ای دوست گاهی هم تو دل می‌باختی من به خاک افتادم اما این جوانمردی نبود می‌توانستی نتازی بر من، اما تاختی ای که گفتی عشق را از یاد بردن سخت نیست «عشق» را شاید، ولی هرگز «مرا» نشناختی
𝐘𝐔𝐒𝐄𝐅
نسبت عشق به من نسبت جان است به تن تو بگو من به تو مشتاق‌ترم یا تو به من؟
Sraabdi
شهر دل‌آزردگان باز هم باغچه از غنچهٔ پژمرده پر است شهر، از مردم دلتنگ و دل‌آزرده پر است گر زمین خوردم و برخاستم ای دوست! چه غم خاک این میکده از مست زمین‌خورده پر است گیرم از قصهٔ این غصه هم آگاه شدم زندگی روز و شبش از غم نشمرده پر است بی‌سبب نیست که یادآور تنهایی‌هاست آه از آیینه که از خاطر افسرده پر است عشق حق داشت اگر تور نینداخت در آب برکهٔ بخت من از ماهی دلمرده پر است
هدیه
کوری که زمین خورد و منش دست گرفتم در فکر چراغی‌ست که از من برباید
هدیه
تو را هوای به آغوش من رسیدن نیست وگرنه فاصلهٔ ما هنوز یک قدم است
هدیه
ای عمر! چیستی که به‌هرحال عاقبت جز حسرت گذشته در آیندهٔ تو نیست
هدیه
ای عمر! چیستی که به‌هرحال عاقبت جز حسرت گذشته در آیندهٔ تو نیست
هدیه

حجم

۳۱٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

حجم

۳۱٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

قیمت:
۱۱۰,۰۰۰
۵۵,۰۰۰
۵۰%
تومان