بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب کتاب | صفحه ۳۶ | طاقچه
تصویر جلد کتاب کتاب

بریده‌هایی از کتاب کتاب

نویسنده:فاضل نظری
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۵از ۱۹۳ رأی
۴٫۵
(۱۹۳)
قاصدک‌های پریشان را که با خود باد برد با خودم گفتم مرا هم می‌توان از یاد برد ای که می‌پرسی چرا نامی ز ما باقی نماند سیل وقتی خانه‌ای را برد از بنیاد برد
NZ
تا بپندارم که سهمی دارم از پروانگی پیله‌ای پیچیده از غم‌های عالم بر تنم
NZ
به تعداد نفوس خلق اگر سوی خدا راه است همان‌قدر انتخاب راه دشوار است و دلخواه است قلندرها و درویشان و حق‌گویان و عیّاران! من از راهی خبر دارم که ذکرش قل‌هوالله است
NZ
گیرم که شرط عقل به‌جز احتیاط نیست ای خواجه! احتیاط کجا؟ عاشقی کجا؟ فرقی میان طعنه و تعریف خلق نیست چون رود بگذر از همهٔ سنگریزه‌ها
فاطمه میرزائی
دنیا مرا فروخت، ولی کاش دست کم چون بردگان مرا به تماشا نمی‌گذاشت
فاطمه میرزائی
گر عقل٬ پشت حرف دل «اما» نمی‌گذاشت تردید پا به خلوت دنیا نمی‌گذاشت
فاطمه میرزائی
ای رفته کم‌کم از دل و جان! ناگهان بیا مثل خدا به یاد ستمدیدگان بیا
فاطمه میرزائی
به خاک افکندی‌ام در خون و قول سوختن دادی چه‌بهتر! بعد از این خاکستری در باد خواهم شد
فاطمه میرزائی
تمام عمر کوهم خواندی و آتشفشان بودم سکوتم گرچه سر تا پا، شبی فریاد خواهم شد
فاطمه میرزائی
خون می‌خوریم در غم و حرفی نمی‌زنیم ما عاشق توایم همین است ماجرا خوش باد روح آنکه به ما با کنایه گفت گاهی به‌قدر صبر بلا می‌دهد خدا
فاطمه میرزائی
بردار دل از شیشۀ‌رازی که شکسته‌است از آینهٔ چشم‌نوازی که شکسته‌است جز آه نمی‌آید از این قلب پر از درد اینقدر مزن چنگ به سازی که شکسته‌است چون برکهٔ یخ‌بسته پر از حسرتم ای ماه! دل بی‌تو چه شب‌های درازی که شکسته‌است این توبه که در لحظه پشیمانم از آن را دیگر به شکستن چه نیازی که شکسته‌است تردید سزاوار دل عاشق من نیست ای دوست مکن شک به نمازی که شکسته‌است
فاطمه میرزائی
شباهت تو و من هرچه بود ثابت کرد که فصل مشترک عشق و عقل، تنهایی‌ست کنون اگرچه کویرم، هنوز در سر من صدای پر زدن مرغ‌های دریایی‌ست
کاربر 27474
ای عمر! چیستی که به‌هرحال عاقبت جز حسرت گذشته در آیندهٔ تو نیست
کاربر 27474
شراب تلخ بیاور که وقت شیدایی‌ست که آنچه در سر من نیست بیم رسوایی‌ست چه غم که خلق به حسن تو عیب می‌گیرند همیشه زخم زبان خون‌بهای زیبایی‌ست
فاطمه میرزائی
ای عمر! چیستی که به‌هرحال عاقبت جز حسرت گذشته در آیندهٔ تو نیست
Aseman📚🌿🌦
چندی‌ست از تو غافلم ای زندگی ببخش چنگی نمی‌زنی به دل این روزها تو هم
saayeh
در جهان سنگدل‌ها کاش می‌شد سنگ بود
saayeh
خوش باد روح آنکه به ما با کنایه گفت گاهی به‌قدر صبر بلا می‌دهد خدا
saayeh
پیله‌ای پیچیده از غم‌های عالم بر تنم
saayeh
تاریخ در چرخش تاریخ، چه سرخورده چه سرخوش دنیا نه به جمشید وفا کرد، نه کورش آسوده‌ام از آتش نیرنگ حسودان از تهمت سودابه بری باد، سیاوش ما اهلی عشقیم چه بهتر که بمیریم جایی که در آن شرط حیات است توحش ای دل! من اگر رازنگهدار تو بودم این چشمهٔ خشکیده نمی‌کرد تراوش
Hossein Mehrabi

حجم

۳۱٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

حجم

۳۱٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

قیمت:
۱۱۰,۰۰۰
۵۵,۰۰۰
۵۰%
تومان