بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب کتاب | صفحه ۴۹ | طاقچه
تصویر جلد کتاب کتاب

بریده‌هایی از کتاب کتاب

نویسنده:فاضل نظری
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۵از ۱۹۲ رأی
۴٫۵
(۱۹۲)
از گناه مست اگر زاهد به کفر آمد چه غم از خطای اهل دل باشد که خالق بگذرد
محمدلو
شهر دل‌آزردگان باز هم باغچه از غنچهٔ پژمرده پر است شهر، از مردم دلتنگ و دل‌آزرده پر است گر زمین خوردم و برخاستم ای دوست! چه غم خاک این میکده از مست زمین‌خورده پر است گیرم از قصهٔ این غصه هم آگاه شدم زندگی روز و شبش از غم نشمرده پر است بی‌سبب نیست که یادآور تنهایی‌هاست آه از آیینه که از خاطر افسرده پر است عشق حق داشت اگر تور نینداخت در آب برکهٔ بخت من از ماهی دلمرده پر است
nazanin75
شهر دل‌آزردگان باز هم باغچه از غنچهٔ پژمرده پر است شهر، از مردم دلتنگ و دل‌آزرده پر است گر زمین خوردم و برخاستم ای دوست! چه غم خاک این میکده از مست زمین‌خورده پر است گیرم از قصهٔ این غصه هم آگاه شدم زندگی روز و شبش از غم نشمرده پر است بی‌سبب نیست که یادآور تنهایی‌هاست آه از آیینه که از خاطر افسرده پر است عشق حق داشت اگر تور نینداخت در آب برکهٔ بخت من از ماهی دلمرده پر است
nazanin75
بردار دل از شیشۀ‌رازی که شکسته‌است از آینهٔ چشم‌نوازی که شکسته‌است جز آه نمی‌آید از این قلب پر از درد اینقدر مزن چنگ به سازی که شکسته‌است چون برکهٔ یخ‌بسته پر از حسرتم ای ماه! دل بی‌تو چه شب‌های درازی که شکسته‌است این توبه که در لحظه پشیمانم از آن را دیگر به شکستن چه نیازی که شکسته‌است تردید سزاوار دل عاشق من نیست ای دوست مکن شک به نمازی که شکسته‌است
nazanin75
من به خاک افتادم اما این جوانمردی نبود می‌توانستی نتازی بر من، اما تاختی
sosoke
از گریهٔ بر خویشتن و خندهٔ دشمن جانکاه‌تر، آهی‌ست که از دوست برآید
Bina.ahmadi
ما اهلی عشقیم چه بهتر که بمیریم جایی که در آن شرط حیات است توحش
محمد
فرقی میان طعنه و تعریف خلق نیست چون رود بگذر از همهٔ سنگریزه‌ها
star
گر عقل در جدال جنون مرد جنگ بود ما را در این مبارزه تنها نمی‌گذاشت ای دل! بگو به عقل که دشمن هم اینچنین در خون مرا به حال خودم وانمی‌گذاشت
star
گر عقل٬ پشت حرف دل «اما» نمی‌گذاشت تردید پا به خلوت دنیا نمی‌گذاشت
star
عجیب نیست اگر سر به صخره می‌کوبم که موج را عطش بی‌کرانگی باشد
star
عقل اگر می‌خواهد از درهای منطق بگذرد باید از خیر تماشای حقایق بگذرد
star
با خودم گفتم بگیرم دست یا جان تو را؟ اختلاف حرف دل با عقل صد فرسنگ بود
star
مدام در سفر از خویشتن به خویشتنم هزار روحم و در یک بدن نمی‌گنجم ضمیر مشترکم، آنچنان که «خود» پیداست که در حصار تو و ما و من نمی‌گنجم
star
نسبت عشق به من نسبت جان است به تن تو بگو من به تو مشتاق‌ترم یا تو به من؟
star
در چرخش تاریخ، چه سرخورده چه سرخوش دنیا نه به جمشید وفا کرد، نه کورش
star
از آن زمان که گرفتی ز مردمان بیعت جدال عهدشکن‌ها و پایبندان است
star
خوشا به تربت پاک تو سجده بردن ما تویی که نام تو در صدر سربلندان است
star
بر گِرد خویش پیله‌تنیدن به صد امید این «رنج» دلپذیر همین است زندگی
star
ای عمر! چیستی که به‌هرحال عاقبت جز حسرت گذشته در آیندهٔ تو نیست
star

حجم

۳۱٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

حجم

۳۱٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

قیمت:
۱۱۰,۰۰۰
۵۵,۰۰۰
۵۰%
تومان