بریدههایی از کتاب رستاخیز کلمات
۴٫۴
(۷)
بوریس ژارکو در مقاله «شیرازهبندی نظریه ادبی به مثابه یک علم» کوشیده است که سه نوع شباهت میان اثرِ ادبی و ارگانیسم رایج در علم زیستشناسی بیابد؛ بدین گونه که:
۱) هر دو عبارتند از یک کلّ ترکیبشده از عناصرِ ناهمگون
۲) هردو عبارتند از «کل» های به وحدت رسیده
۳) در هردو طرفْ عناصرِ سازنده به گونه سلسله مراتب دارای تفاوتاند؛ بعضی در وحدتِ کل دارای نقشِ اساسی اند و بعضی نه
Ahmad
مهمترین سخنی که از اشکلوسکی در این باره نقل شده این است که در سال ۱۹۱۹ مقالهای نشر داده و در آنجا گفته است:
فُرم جدید برای آن ظهور نمیکند که محتوی تازهای را بیان و عرضه کند بلکه برای آن ظاهر میشود تا جای فرم کهن را بگیرد، فرم کهنی که دیگر کفایت هنری ندارد.
Ahmad
اشکلوسکی گفته است:
هر هنری ارگانیزاسیون خاصِ خود را دارد که «مواد» را به چیزی که هنری است تغییر شکل میدهد. این ارگانیزاسیون به صورتِ ابزارهای هنری گوناگون از قبیل وزن و قافیه و ساختارهای نحوی و ساختارهای آوایی و پیرنگ خود را آشکار میکند.
Ahmad
نگاه مکانیکی بخشی از صورتگرایان روس سبب شده است که از رویاروی قرار دادن «هنر» و «روزمرَّگی» چهار تقابُل بنیادی به وجود آید که صورتگرایان از تحلیل این تقابلها، نگاهِ مکانیکی خود را در حوزه نظریه ادبیات، توضیح دهند:
Ahmad
در نخستین نگاه، این نظریهپردازان به این نتیجه رسیدهاند که آنچه هست بیرون از دو مقوله «هنر» و «ناهنر» نمیتواند باشد. در زبان روسی کلمه byt مفهومی خاص دارد، که به گفته یاکوبسون، در زبانهای اروپایی معادلی برای آن نمیتوان یافت. کلمه byt مفهومی را در حدود روزمرّگی و ابتذال میتواند برساند، بهویژه وقتی که ما «روزمرَّگی» را یا «ابتذال» را در برابر هنر art قرار دهیم
Ahmad
دیدن یک واحدِ هنری، که دارای انسجام اُرگانیک است و عملا از نوعی حیات برخوردار است، به شکل یک ماشین که موتورش را روشن میکنند و به راه میافتد، از نوعِ ذهنیت این نظریهپردازان خبر میدهد.
اگر چنان بود که آفرینش هنری و ادبی، حاصل وقوف بر ساختارِ «ماشینگونه» یک متنِ ادبی یا واحد هنری بود، پس باید سفارش تولید انبوهِ هزاران نمونه از هملت و کمدی الاهی و دیوان حافظ را نیز میتوانستیم قبول کنیم، همان گونه که وقوف بر طرز کارِ یک ساعت یا یک اتومبیل ما را در ساختن و تولید انبوه ساعت و اتومبیل توانایی میبخشد.
Ahmad
یکی از استعارههای مهم صورتگرایان روس «ماشین» است و از همین مفهومِ ماشین، اشکلوسکی کوشیده است که به مفهوم «ساختن» برسد و او خود در تعریفِ فرمالیسم گفته است که روش فرمال، در جوهرِ خود، بازگشتیست به «ساختن». در نامهای که به سال ۱۹۲۲ به یاکوبسون نوشته است میگوید «ما میدانیم که حیات چگونه ساخته شده و دون کیشوت چگونه ساخته شده است و اتومبیل چگونه ساخته شده است» و در جای دیگری در خطابی به نویسندگان، ایشان را بدین گونه نصیحت میکند که:
اگر میخواهید نویسنده شوید، هر کتاب را آن گونه باید بیازمایید که یک ساعتسازْ یک ساعت را و یک «شوفِرْ» یک اتومبیل را.
Ahmad
ابنفضلانِ جهانگرد، که حدود هزار و صد سال پیش از این (در اوایل قرن چهار هجری) کهنترین اسناد را درباره قوم روس و صقالبه و اسلاوها و همسایگانِ ایشان برای ما حفظ کرده و از طریق مشاهدات شخصی به توصیفِ ذهنیت این اقوام پرداخته است به ما میگوید که این اقوام نگاهی ساده ولی بسیار مادّی و حسّی نسبت به تمام مفاهیم داشتهاند. میگوید در ناحیه باشغرد/ باشجرد، با یکی از ایشان دیدار داشتم که میخواست به جنگ با دشمن خویش برود. وی مجسّمهای از آلت تناسلی مرد را با خویشتن میداشت و با آن مناجات و راز و نیاز میکرد که «مرا، در این جنگ، پیروزی نصیب کن!» بدو گفتم که «این چهگونه خدایی است!» گفت «من اینها ندانم، این قدَر دانم که از میان همین بیرون آمدهام و جز این چیز دیگری را در نظام خلقت نمیشناسم.»
Ahmad
پیشرفتِ چشمگیرِ آراءِ صورتگرایان روس در نخستین سالهای قرن بیستم، آن هم در روسیه انقلابی، با وجود مخالفانِ معتبر و نیرومندی از نوع پلهخانف و تروتسکی، به نظر من ریشه در ذهنیتِ قوم روس و پیشینه تاریخی ایشان دارد. میدانیم که روسیه، که یکی از غنیترین سرزمینهای جهان است، تاریخِ فلسفهای از نوع آلمان و انگلستان و فرانسه و دیگر سرزمینهای اروپای غربی ندارد. با اینکه شاعران بزرگی از نوع پوشکین و لرمانتف و موسیقیدانان و موسیقیآفرینان بزرگی از نوع چایکوفسکی و استراوینسکی و ریمسکی کرساکف و روبنشتین و نویسندگانی به عظمت گوگول و تولستوی و داستایوسکی و چخوف داشته است و همچنین نقاشان بزرگی از طراز کاندینسکی و شاگال و در بعضی از هنرها، همیشه، در جایگاه اول، در جهان قرار دارد. این قوم سربلندِ هنر و ادبآفرین، در عرصه تفکرِ فلسفی بسیار تهیدست و بینوا و محروم است، یعنی وقتی تاریخ تفکر فلسفی قوم روس را ــ در قیاس با آلمان و فرانسه و انگلستان و ایتالیا و ... ــ مورد بررسی قرار دهیم میبینیم که چیز مهمّی در بساط ندارد. امثالِ چرنیشفسکی و بلینسکی و دوبری لیابوف و لونا چارسکی را فیلسوف به حساب آوردن و در کنار دکارت و هگل و اسپینوزا و کانت و شوپنهاور و بارکلی و هیوم و هابز و نیچه قرار دادن، نوعی ستم بر مفهوم فلسفه است.
Ahmad
روسیه، که یکی از غنیترین سرزمینهای جهان است، تاریخِ فلسفهای از نوع آلمان و انگلستان و فرانسه و دیگر سرزمینهای اروپای غربی ندارد. با اینکه شاعران بزرگی از نوع پوشکین و لرمانتف و موسیقیدانان و موسیقیآفرینان بزرگی از نوع چایکوفسکی و استراوینسکی و ریمسکی کرساکف و روبنشتین و نویسندگانی به عظمت گوگول و تولستوی و داستایوسکی و چخوف داشته است و همچنین نقاشان بزرگی از طراز کاندینسکی و شاگال و در بعضی از هنرها، همیشه، در جایگاه اول، در جهان قرار دارد. این قوم سربلندِ هنر و ادبآفرین، در عرصه تفکرِ فلسفی بسیار تهیدست و بینوا و محروم است، یعنی وقتی تاریخ تفکر فلسفی قوم روس را ــ در قیاس با آلمان و فرانسه و انگلستان و ایتالیا و ... ــ مورد بررسی قرار دهیم میبینیم که چیز مهمّی در بساط ندارد. امثالِ چرنیشفسکی و بلینسکی و دوبری لیابوف و لونا چارسکی را فیلسوف به حساب آوردن و در کنار دکارت و هگل و اسپینوزا و کانت و شوپنهاور و بارکلی و هیوم و هابز و نیچه قرار دادن، نوعی ستم بر مفهوم فلسفه است.
Ahmad
حجم
۴۶۲٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۵۵۹ صفحه
حجم
۴۶۲٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۵۵۹ صفحه
قیمت:
۴۵,۰۰۰
۲۲,۵۰۰۵۰%
تومان