بریدههایی از کتاب رستاخیز کلمات
۴٫۴
(۷)
جای دوری نرفتهایم اگر بگوییم بخش عظیمی از آنچه فلسفه اسلامی خوانده میشود، روایتی دلبخواه از فلسفه کهن یونانی است و بخشی که پیشینه یونانی ندارد «عقلانیتی» است در درون ساختارِ ساختارهای فرهنگ ما که همانا ساختارِ است: آمیختن پارادایمهای فلسفه یونان با پارادایمهای عرفان، بهویژه عرفان ابنعربی. نمونه مشهورش حکمتِ متعالیه ملاصدرا و اقران و امثال او. جای استقلال اندیشه که محورِ هرگونه تفکرِ فلسفی است، در این میان خالی است.
Ahmad
اگرچه تحولات ادبی و هنری ما تابعی است از متغیرِ ترجمه و طبعآ این تأثیرپذیری ما از فلسفه غربی تأثیرپذیری بهواسطه و غیر مستقیم است امّا در حدِّ بسیار کمرنگی شاید به تأثیراتِ مستقیمِ این فلسفه نیز بتوان اشاره کرد، دست کم در حدِّ آن چیزی که «فلسفه» مارکسیسم یا حتی اگزیستانسیالیزم خوانده میشود.
آنچه در این میان سیمرغ و کیمیا است، نامی دارد و نشانی از آن نمیتوان یافت، همانا تأثیرات فلسفه خود ماست بر تحولات این هزار و دویست سال یا بیشتر.
Ahmad
جای فلسفه را، در فرهنگِ ما، علم کلام و بیشتر عرفان عهدهدار است. در آن سوی سبک شاعری فردوسی و ناصر خسرو، بیگمان تأمّلاتِ معتزله نقشِ پنهانِ خود را دارد و در آن سوی سبک شاعری عطار و مولوی، تأمّلاتِ اشاعره. حتی در جریانهای کوچکتر و سبکهای طبقهبندیشدهتر نیز میتوان تأثیرات اندیشه متکلمین و بیشتر حرفهای بهظاهر غیرعقلانی عُرفا (اشعریهای هنرمند) را جستجو کرد.
شاید یکی از راههای ارزیابی میراث عقلانی قدما همین باشد که ببینیم این میراث نیاکانِ معنوی ما در کجاهای زندگی و هنر و ادبیات ما تأثیر داشته است. آیا مبحث «عقول عشره» یا مبحثِ «اصالت وجود» و «اصالت ماهیت» و «اشتراک وجود» و یا «حدوثِ دَهْری» کوچکترین تأثیری در تحولاتِ هنری و ادبی و اجتماعی و سیاسی ما داشته است یا نه؟
Ahmad
سیمبولیسم روسی از درون اندیشه کسانی برخاسته که در بابِ مسأله «ارزش» به تأمّل پرداختهاند و به رابطه «فرم و محتوا» توجه کردهاند و این مسأله ریشه در تأملاتِ کانت در بابِ «زمان و مکان» دارد. باز به یادِ بیحاصلی «شبه فلسفه» خودمان افتادم که در طول هزار و دویست سال، دست کم هزار سال، کوچکترین اثری بر جریانهای فرهنگی و هنری و اجتماعی مملکت ما نداشته است. خوب یا بد در این هزار سال، چندین جریانِ هنری و ادبی و بسیاری دگرگونیهای اجتماعی و سیاسی داشتهایم و ردِ پای «فلسفه» خودمان را در هیچ یک از این جریانها و سبکها و مراحلِ تاریخی نمیتوان جستجو کرد. در حالی که ریشه تمام جریانهای خُرد و بزرگِ هنری و ادبی و سیاسی و اجتماعی غرب را با تمام جزئیاتِ آن میتوان در اندیشههای فلاسفه غرب جستجو کرد، مثل همین قضیه پیدایش فرمالیسم یا سیمبولیسم.
Ahmad
اصراری که صورتگرایان بر استقلال اثر ادبی ورزیدند و تا حدودی توانستند نظریه خویش را در این میدان به گوش عدّهای از روشنفکرانِ عصر برسانند دستاورد اندکی نبود.
افراطِ این جوانان در اثباتِ این نظر که ادبیات پدیدهای است مستقل و هیچ گونه نیازی به مطالعه از بیرون ندارد، هرچه بود یکی از نقاطِ ضعفِ نظریه ایشان بود. در نتیجه همین نگاهِ از درون و انکارِ هر نگاهی از بیرون، کلّ نظریه ایشان به حالتِ یک نگاهِ خشک مکانیکی جلوه کرد که جز به هنرْسازهها به هیچ چیز نمینگریست. فقدان نگاهِ تاریخی ــ که اصل نقطه ضعف نظریه ایشان بود ــ سبب شد که قواعد و اصولی که وضع یا کشف کرده بودند، در حالتی ایستا باقی بماند و از دینامیسم و پویایی لازم بهرهمند نشود.
Ahmad
خیلی جسارت مینماید ولی از گفتنش پرهیز ندارم که حرفهای فرمالیستهای روس، در قیاس با حرفهای مکاتب عجیب و غریب نیمه دوم قرن بیستم اروپای غربی از قبیل «مرگِ مؤلفِ» آقای رُلان بارت و «متافیزیک حضورِ» آقای ژاک دریدا، بسی معقولتر و تجربیتر و به زبان ساده بگویم: «اثباتی» تر است. مقصودم همان پوزیتیویسم است، آری. بنده یک طلبه دهاتی هستم و روزِ اول به من یاد دادهاند که «بِدان اَیدَکَ الله!» و نگفتهاند «نفهمیده ترجمه کن اَیدک الله!» چون رایحهای از عالمِ روشنفکرانِ عامی و اُمّی معاصرِ ایران استشمام نکردهام، ترجیح میدهم همچنان یک پزیتیویست کهنه باقی بمانم و با «بِدان» سر و کار داشته باشم نه با «نفهمیده ترجمه کن». پوستکندهتر بگویم: حُسن فرمالیسم روسی این است که قلمروِ «انشانویسی» نیست. حرفهای این متفکران را با سادهترین عبارت، حتی با زبانِ الکن و اشاره هم میتوان فهمید و به دیگری منتقل کرد.
Ahmad
یک مطلب مهمتر هم درباره فرمالیسم روسی، گفتنش ضرورت دارد که این مکتب از آن مکتبهای خلق الساعهای نیست که مثلِ کاغذ آتشگرفته در یک لحظه شعلهور میشود و توجه همگان را جلب میکند و سپس برای همیشه خاموش میشود. حذفِ جریانِ فرمالیسم روسی از تاریخ نظریههای ادبی وهنری جهان بیگمان امری است محال. زیرا این متفکران علاوه برحرفهای مهمی که در حوزه مسائل مرتبط با ادبیات، زبانِ شعر، تکامل ادبی، وجهِ غالب و پیرنگ خود گفتهاند سبب شدهاند که چندین جریانِ بزرگِ دورانسازِ دیگر هم در گوشه و کنارِ جهان، ازجمله پراگ و پاریس، به تأثیرِ حرفهای ایشان شکل بگیرد.
Ahmad
یک مطلب مهمتر هم درباره فرمالیسم روسی، گفتنش ضرورت دارد که این مکتب از آن مکتبهای خلق الساعهای نیست که مثلِ کاغذ آتشگرفته در یک لحظه شعلهور میشود و توجه همگان را جلب میکند و سپس برای همیشه خاموش میشود. حذفِ جریانِ فرمالیسم روسی از تاریخ نظریههای ادبی وهنری جهان بیگمان امری است محال. زیرا این متفکران علاوه برحرفهای مهمی که در حوزه مسائل مرتبط با ادبیات، زبانِ شعر، تکامل ادبی، وجهِ غالب و پیرنگ خود گفتهاند سبب شدهاند که چندین جریانِ بزرگِ دورانسازِ دیگر هم در گوشه و کنارِ جهان، ازجمله پراگ و پاریس، به تأثیرِ حرفهای ایشان شکل بگیرد.
Ahmad
حجم
۴۶۲٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۵۵۹ صفحه
حجم
۴۶۲٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۵۵۹ صفحه
قیمت:
۴۵,۰۰۰
تومان