بریدههایی از کتاب رستاخیز کلمات
۴٫۴
(۷)
کانت هنر را از منظرِ فرم نگریسته است و شاید اینچنین تلقییی حاصل تأملاتِ او در مباحث معرفت و بیش از هر چیز مسأله مقولات باشد. تأمل در فرم ما را به سوی مقولات میکشاند و اندیشیدن در مقولات زمینه را برای نگاهِ فرمالیستی نسبت به زیبایی و تجربه جمال دعوت میکند. صورتگرایان روس، گویا، در پایههای فلسفی تأملاتِ خویش مستقیم یا غیرمستقیم تحت تأثیر فلسفه کانت بودهاند. شاید گرایشِ کانتی ایشان بیشتر متأثر از پوتِبنیا بوده است. پوتِبنیا خود یک فرمالیست به حساب نمیآمد امّا اگر یک تن را بخواهیم پیشاهنگِ این راه معرّفی کنیم بیگمان هموست. در بسیاری از مسائل مرتبطِ با فرمالیسمِ روسی ازین متفکرِ بزرگ همیشه یاد میشود.
Ahmad
مارینتّی هر چیز را که به گذشته تعلّق داشت مزاحم رسیدن به فوتوریسم میدید و میگفت همه چیز را باید نو کرد: «ساختارهای نحوی باید در هم شکسته شود.» در مانیفستی که نشر داد گفت: «نحو باید ویران شود، نقطهگذاری جای خود را به رمزهای ریاضی بدهد. 'صفت`ها و 'قید`ها باید از زبانِ فوتوریسم حذف شوند.» بعضی از پژوهشگران ریشه بعضی از اندیشههای مارینتّی را در آراءِ نیچه جستجو کردهاند.
مارینتّی در ۲۰ فوریه ۱۹۰۹ بیانیه فوتوریسم را در روزنامه فیگارو منتشر کرد و در آن بیانیه عقبماندگی ایتالیای متّکی بر کشاورزی را مورد نقد قرار داد و کوشید که از راهِ سرعت بخشیدن به همه چیز این عقبماندگی را جبران کند. در آن بیانیه آمده بود که «ما مبارزه میکنیم با فناتیکهای بیفکر و ...»
درباره علتِ این که چرا امثالِ مارینتّی جذبِ فاشیسم شده بودند باید بدانیم که فاشیسم، در آغاز، در چهره یک عاملِ مهمِّ اصلاحاتِ اجتماعی و وحدتِ ملّی خود را آشکار کرده بود. فتأمَّل جدّآ!
Ahmad
مارینتّی هر چیز را که به گذشته تعلّق داشت مزاحم رسیدن به فوتوریسم میدید و میگفت همه چیز را باید نو کرد: «ساختارهای نحوی باید در هم شکسته شود.» در مانیفستی که نشر داد گفت: «نحو باید ویران شود، نقطهگذاری جای خود را به رمزهای ریاضی بدهد. 'صفت`ها و 'قید`ها باید از زبانِ فوتوریسم حذف شوند.» بعضی از پژوهشگران ریشه بعضی از اندیشههای مارینتّی را در آراءِ نیچه جستجو کردهاند
Ahmad
اگر بخواهیم ریشههای فلسفی صورتگرایی روسی را جستجو کنیم در کدام مکتبِ فلسفی اروپایی باید بجوییم؟ با این که بهظاهر تحت تأثیرِ «فوتوریسم» است و تا حدودی نیز این نکته قابل اثبات است، امّا ریشههای اصلی آن را، بیگمان، باید در فلسفه کانت جستجو کرد، بهویژه در مسائل معرفتشناسیک آغازینِ نهضتِ فرمالیسم روسی.
Ahmad
در حوزه تحولاتِ هنری و ادبی ایرانِ عصر اسلامی کوچکترین رابطهای میانِ «فلسفه» و «هنر» نمیتوان دید. ما جریانهای قابل ملاحظهای در حوزه معماری داریم، جریانهای مهم و خیرهکنندهای در حوزه سبکهای ادبی داریم، حتی نقاشی ــ با همان نمونههای نسبتآ محدود که دارد ــ دورهها و سبکهای گوناگون دارد، بهویژه در هنرِ مینیاتور. هیچ کدام ازین مکاتب هنری و سبکهای ادبی، کوچکترین تأثیرپذیریی از اندیشههای «فیلسوفانِ» ما را در خود آینگی نمیکنند. برعکسِ علمِ کلام. علمِ کلام در تمامِ شئونِ زندگی فرهنگی و سیاسی و اجتماعی ما، همه جا، حاضر است و تأثیرات خود را ثبت کرده است و این تأثیرپذیری فرهنگی ما از علمِ کلام را هر صاحبنظری بهروشنی میبیند و میتواند آن را توضیح دهد
Ahmad
بینهایت فرمالیسم در دنیای ادب وجود دارد. حتی صورتگرایانِ روسی خود اعتراف دارند که در درون نظام فرمالیسم روسی ــ که حدود و ثغورِ تاریخی و جغرافیایی و نوع مفاهیم و مصطلحاتِ کلیدی آن بهدقّت تعیین شده است ــ فرمالیسمهای بیشماری وجود دارد. همان گونه که ما میگوییم: راههای به خداوند به عدَدِ انفاسِ خلایق است، آنها عقیده دارند که شیوهها و راه و رسمهای فرمالیسم به تعدادِ اشخاصی است که در قلمروِ این مکتب فعال بودهاند، یعنی به ازای هر فرمالیستی، ما یک نوع فرمالیسم داریم و این حقیقتی است که غفلت از آن ما را از فهم واقعی و تاریخی جریان فرمالیسم محروم میکند.
Ahmad
عبدالقاهر جُرجانی یک فرمالیست بیهمتاست. در تاریخ ادبیات جهان و در تاریخ نظریههای ادبی، شاید، در دنیای قدیم هیچ کس را در فرمالیست بودن نتوان رویاروی او قرار داد. ما در همین گفتارها به این وجوهِ نظریه ادبی او پرداختهایم. نهتنها جُرجانی که جاحظ هم یک فرمالیست کاملعیار است. وقتی «شعریت» یک شعر را در «نقطه تعجببرانگیزی» آن متمرکز میکند و به همین دلیل معتقد است که «شعر چیزی است که قابل ترجمه نیست» زیرا در ترجمه «نقطه تعجببرانگیزی» آن از میان میرود، بیان دیگری از مسأله آشناییزدایی است. درست است که در بیانِ جاحظ و جُرجانی سخنی از مفهوم آشناییزدایی وجود ندارد، ولی عملا این دو تن پذیرفتهاند که معیار جمالی در هنر، و به بیان آنها: شعر، همان نقطه تعجببرانگیزی است. هنرمند و شاعر با خلاقیت خود ما را به شگفتی وا میدارد. وقتی تکراری شد دیگر تعجب نمیکنیم تا هنرمند دیگری بیاید و با نوعی آشناییزدایی ما را به شگفتی وادارد.
بخشِ اعظمِ مباحثی که مسلمانان و ایرانیان پیرامونِ مسأله شعر داشتهاند و صورتِ دقیق و فنّی آن را در مباحثِ سبکشناسیک استادان فارسیزبان شبهقاره هند، از قبیل سراجالدین علیخان آرزو میتوان مشاهده کرد، اینها همه نگاهِ فرمالیستی و صورتگرایانه به مقوله شعر و هنر است.
Ahmad
یک تقسیمبندی دیگر نیز از فرمالیسم شده است که در آن سه چشمانداز عمده را قابل بررسی میداند: یکی فرمالیسم راستگرای افراطی که بر جدایی پراکسیس از شعر اصرار میورزد. اَیخِنباوم و ژیرمونسکی، در این صف قرار میگیرند. یک صفِ دیگر صفِ معتدلان است با نظریه «زبانشعر»، یعنی راه و رسمِ اشکلوسکی و یاکوبسون که بیشتر به شعر از منظرِ زبانشناسی و آنچه در داخلِ نظام زبان اتفاق میافتد مینگرد. جریان سوم اختصاص به امثالِ بریک و کوشنر دارد که آن را باید جریانِ چپ افراطی شناخت و محور نظریهاش را گرایشهای جامعهشناسیک و تکنولوژیک شکل میدهد.
Ahmad
از نظر اشکلوسکی هنر عبارت است از «مجموعهای از سازهها یا هنرْسازهها با نقشِ آشناییزدایی به منظورِ ایجاد مفهومی هرچه غامضتر و دشوارتر.» در مقابل این تعریف، از تنیانو، نقل کردهاند که گفته است: «هنر نظامی است مرکب از ابزارها با وظیفهای که 'همزمانی و 'درزمانی را در کنار یکدیگر واجد است.»
Ahmad
بوریس ژارکو در مقاله «شیرازهبندی نظریه ادبی به مثابه یک علم» کوشیده است که سه نوع شباهت میان اثرِ ادبی و ارگانیسم رایج در علم زیستشناسی بیابد؛ بدین گونه که:
۱) هر دو عبارتند از یک کلّ ترکیبشده از عناصرِ ناهمگون
۲) هردو عبارتند از «کل» های به وحدت رسیده
۳) در هردو طرفْ عناصرِ سازنده به گونه سلسله مراتب دارای تفاوتاند؛ بعضی در وحدتِ کل دارای نقشِ اساسی اند و بعضی نه.
بعضی از پژوهشگران به این دسته از فرمالیستها، که از ساخت و کارِ زیستشناسیک ادبی سخن به میان آوردهاند، لقب و عنوانِ «فرمالیست ریختشناسیک» دادهاند. درمیان این گروه از فرمالیستها نام ژیرمونسکی و اَیخِنباوم و اسکانتیمو را میتوان در صدر قرار داد.
Ahmad
حجم
۴۶۲٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۵۵۹ صفحه
حجم
۴۶۲٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۵۵۹ صفحه
قیمت:
۱۳۰,۰۰۰
تومان