بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب تنهایی دو نفره | صفحه ۳ | طاقچه
کتاب تنهایی دو نفره اثر سید‌مجید حسینی

بریده‌هایی از کتاب تنهایی دو نفره

امتیاز:
۳.۷از ۲۳ رأی
۳٫۷
(۲۳)
از این همه فکر در سرم می‌ترسم از ِ شک درون باورم می‌ترسم از خویش فراری شده‌ام، مدت‌هاست از ِ بودن توی پیکرم می‌ترسم
دیدی
تاراج و تگرگ را نمی‌فهمیدم ِ افتادن برگ را نمی‌فهمیدم قبل از اینکه رها کنی دستم را من معنی مرگ را نمی‌فهمیدم
آترین🍃
هر روز به اسم زندگی می‌میریم
آترین🍃
پنهان شده در گلو صدایی خسته تب کرده به لبهاش دعایی خسته مرگ است که موج می‌زند در چشمش کشتی شکسته، ناخدایی خسته...
دختر دریا
من او َ و تنهایی. در خانه‌ی ما تنهایی دو نفر بود!
دختر دریا
درمن خفقانی‌ست پر از تنهایی آوای "بنانی" ست پر از تنهایی هر روز مسافر درون خویشم دستم چمدانی‌ست پر از تنهایی
•Pinaar•
ای حادثه‌ی شگفت! ای باور محض! یک روز تو اتفاق خواهی افتاد
سپهر
نارفته و هرچه رفته را برگشتیم هر رفته و هر نرفته را برگشتیم هر هفته تمام روزها را رفتیم هر روز تمام هفته را برگشتیم
سپهر
بغضم که اگر بخندم اعجاز کنم پایانم و می‌توانم آغاز کنم من زخمم و یادگار تاریخ و تبر صد بار بدوزنم دهان باز کنم
f_altaha
سخت است در ازدحام‌ها "خود" باشی در خویش مدام در تردد باشی
سپهر

حجم

۳۷٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۷۲ صفحه

حجم

۳۷٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۷۲ صفحه

قیمت:
۲,۵۰۰
تومان