بریدههایی از کتاب خاطرات خانه مردگان
۴٫۰
(۲۲)
زندان و اعمال شاقه مجرم را هشیار نمیکند؛ خیلی ساده تنبیهش میکند تا جامعه خیالش آسوده شود که دوباره مرتکب جرم یا جنایت نخواهد شد. زندان و کارهای دشوار فقط نفرت، عطش لذتبردن از انجام کارهای ممنوع و بیخیالی وحشتناکی را در او گسترش میدهد.
دکتر بی مریض
بهطور مثال هرگز نمیتوانستم درک کنم تحمل رنج وحشتناک، هیچوقت تنها نماندن، حتی برای ده دقیقه طی ده سالی که دوران محکومیتم طول میکشید یعنی چی. هنگام بیگاری، زیر نظر نگهبانها بودم و در زندان میان دویست نفر دیگر و یک بارــ بله، حتی یک بارــ تنها نماندم! با این همه باید با این رنج ناگفتنی عادت میکردم!
دکتر بی مریض
«اگر همه با هم اعتراض کنیم چرا که نه؟ اما اینجا همه برای حرف زدن و عر و تیز کردن خوبند، موقعش که میشود، هیچکس صدایش درنمیآید.»
magi
برای تحمل همهٔ دشواریهای این زندگی لعنتی، نیروی جسمانی به همان اندازهٔ نیروی روحی ضرورت دارد.
magi
مادرش فریاد میزد: «میکشمش!» پدرش هم میگفت: «اگر در زمان گذشته بود، دوران اجداد شرافتمندمان، گردنش را با تبر میزدم، اما حالا دیگر دنیا غرق در فساد و هرزگی است.»
magi
ترس از مجازات در ذهنی ضعیف و متزلزل چه پندارهای موهومی را میتواند بیافریند.
magi
به دشواری میتوان مجسم کرد که یک انسان تا چه اندازه میتواند ددمنش و بیرحم شود...
magi
نسلها نمیتوانند به سرعت عیب و نقصهای موروثیشان را ریشهکن کنند، فرد هم نمیتواند از آنچه در خونش جاریست، یا از آنچه که همراه با شیر مادرش مکیده است چشم بپوشد. هیچ انقلابی با شتاب صورت نمیگیرد. کافی نیست شخص به خطایش، به گناه ازلیاش اعتراف کند، بلکه باید آن را به طور کامل از وجودش بزداید. این کار هم جز در زمانی طولانی میسر نیست.
magi
قدرت و خونریزی، شخص را سرمست میکند، خشونت و فساد را برمیانگیزد، به طرزی که روح به غیرطبیعیترین لذتها گرایش پیدا میکند. شهروند عادی برای همیشه در قالب آدمی ظالم و سنگدل فرو میرود و برگشت به وجدان بشری، به پشیمانی و به روز رستاخیز فکرکردن برایش کم و بیش ناممکن میشود. امروز که قدرت بیحد و حساب، لذت و فریبندگی زیانآوری در پی دارد، به شکل همهجاگیر در جامعه اثر میگذارد. جامعهای که چنین اعمال قدرتی را با بیتفاوتی مینگرد، پیشاپیش تا مغز استخوانش گندیده است. به طور خلاصه حق تنبیه فردی توسط فرد دیگر، یکی از زخمهای جامعه است، وسیلهایست مطمئن برای خفه کردن نطفهٔ مدنیت و کمک به نابود ساختن آن.
magi
ظلم و بیداد عادتی است که دامنهاش بیانتهاست، میتواند گسترش یابد و سرانجام به یک بیماری تبدیل شود. من عقیده دارم که بهترین فرد به کمک عادت میتواند به حیوانی وحشی تبدیل شود.
magi
فرد هرقدر هم فاسد و حقیر باشد، بهطور غریزی طالب آن است که برایش شخصیت قائل شوند. او قبول دارد که زندانی است، از اجتماع رانده شده، میپذیرد که فاصلههایی میان او و مافوقهایش وجود دارد، اما نه زنجیرها و نه داغ ننگی که به پیشانیاش زدهاند باعث نمیشود فراموش کند یک انسان است و چون یک انسان است، پس باید مثل یک انسان هم با او رفتار شود.
magi
رنجهای روحی و اخلاقی خیلی طاقتفرساتر از رنجهای جسمانی هستند.
magi
ملالهایی وجود دارند که همه چیز در برابرشان رنگ میبازند
pejman
در برابر بیمهری سرنوشت سکوت اختیار کرده بود
pejman
تیرهروزها فاقد شهامت هستند
pejman
گاهی انسان را وامیدارد زخمی دردناک را بفشارد و عمق آن را بکاود تا درد جانکاهش را مزهمزه کند و از شدتش لذت ببرد.
pejman
«ما آدمهای فلکزدهای هستیم، درونمان به کلی درهم شکسته است، به همین دلیل هم در خواب فریاد میکشیم و از این حرفها میزنیم.
pejman
مردم عامی به جای مراجعه به دکتر و بیمارستان، حتی اگر به بیماری وخیمی دچار شده باشند، ترجیح میدهند طی سالهای طولانی به دارو و درمانهای جادوگر محلی متوسل شدند،
AS4438
برگزاری آیینهای مذهبی او را در حالتی خلسهوار فرو میبرد که در آن نه چیزی را میدید، نه صدایی را میشنید و نه متوجه میشد دور و برش چه میگذرد.
AS4438
ما زندهایم بیاون که زندگی کنیم و مرده بیاون که دفنمون کرده باشن، درست نیست؟
نسیم رحیمی
حجم
۳۸۹٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۴۲۴ صفحه
حجم
۳۸۹٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۴۲۴ صفحه
قیمت:
۶۸,۰۰۰
تومان