بریدههایی از کتاب ژاپن چگونه ژاپن شد؟
۴٫۰
(۴۳)
تردیدی نیست که اقتصاد آزاد و آزادیهای سیاسی هر دو از پیش نیازهای توسعه اقتصادی محسوب میشوند؛ اما همانطور که تجربههای ممالک اروپایی و سپس ژاپن نشان داده است، رشد سیاسی و توسعه اقتصادی هر دو، در گرو تحولات فکری و آمادگیهای فرهنگی است.
°•●☆ آسمان شب ☆●•°
روحیه آزاد و آزاداندیشی و دارا بودن حقوق برابر در مقابل قانون سرچشمه میگیرد که موجب ایجاد خلاقیت، به نگاهداری و احساس مسئولیت در آنان گردیدهاست.
کاربر ۵۸۳۸۴۴۳
حالیکه می دانیم اکنون در کشورهایی نظیر عراق و افغانستان که همانند ژاپن در نیم قرن پیش به اشغال امریکا در آمده اند برخلاف ژاپن افراد متعصب با ادامه مقاومت و ستیز در مقابل اشغالگران موجب نابودی خود و افراد بیگناه دیگر و خرابی و ویرانی شهرها میشوند. از طرف دیگر ادامه این جنگها و مقاومتهای بی حاصل آنان را از دریافت کمک های مالی بیشتر و بازسازی هر چه سریعتر شهرها و ویرانی ها محروم کرده است و آشوب و خونریزی ها همچنان ادامه دارد؛ در حالی که ژاپن با کمک های مالی و فکری دشمن قبلی خود امریکا موفق شد در مدت کوتاهی ویرانیها و خرابیهای جنگ را بازسازی کرده، تولید و توسعه سریع خود را آغاز نماید.
M Kh72
دور افتادن جزایر ژاپن از خاک اصلی آسیا علاوه بر اینکه حمله و تجاوز بیگانگان و اقوام وحشی به خصوص مغول ها را به این کشور غیرممکن می کرد، موجب شد که مردم ژاپن بتوانند بدون مخلوط شدنبا نژادها، زبانها ومذاهب مختلفبیگانه تجانس خود را حفظ کنند و برخلاف برخی کشورهای دیگر دارای زبان، نژاد و ارزش های مختلفی نباشند.
علیرضا
در تأیید این نظریه، میتوان کشور هند را مثال آورد که با وجود دارا بودن نظام سیاسی دموکراتیک و احزاب سیاسی مستقل، موفق به توسعه اقتصادی نشده؛ اما در مقابل کشور پرجمعیت چین با وجود داشتن نظام استبدادی، طی دو دهه گذشته با تجدید نظر در ایدئولوژی کهنه خود، اکنون موفق شده با حذب صدها میلیارد دلار سرمایه خارجی با سرعت بیشتری در حال پیشرفت باشد. به همین ترتیب می توان ممالکی نظیر کره جنوبی و سنگاپور را مثال زد که با وجود داشتن حکومت های استبدادی، از دهه ۱۹۸۰ به بعد، موفق به رشد و توسعه اقتصادی شدهاند، چرا که در این کشورها به دلیل انعطافپذیری فرهنگی، مقاومت در مقابل تغییر و تحول اندک بوده است.
علیرضا
بیشتر نویسندگان و روشنفکران کشور ما راه رسیدن به توسعه را در آزادی بیان و قلم می دانند و خواهان تشکیل سازمان ها و احزاب سیاسی مستقل هستند، گروه دیگری که توسعه اقتصادی را مقدم میشمارند. تأکید فراوان بر اقتصاد بازار آزاد، خصوصی سازی و غیره دارند و معتقدند که در غرب هم در ابتدا رونق و گسترش اقتصاد سرمایه داری، امکان برقراری آزادیهای سیاسی را فراهم آورد. تردیدی نیست که اقتصاد آزاد و آزادیهای سیاسی هر دو از پیش نیازهای توسعه اقتصادی محسوب میشوند؛ اما همانطور که تجربههای ممالک اروپایی و سپس ژاپن نشان داده است، رشد سیاسی و توسعه اقتصادی هر دو، در گرو تحولات فکری و آمادگیهای فرهنگی است. بدون آمادگیهای فرهنگی و بسترسازی، رشد و توسعه اگر غیرممکن نباشد، بسیار دشوار و طولانی خواهد بود.
علیرضا
زمانی که ژاپن دانشجویان خود را برای آشنایی بیشتر با افکار و فلسفه جدید به اروپا می فرستاد و آثار مهم فلاسفه و روشنفکران غربی را به ژاپنی ترجمه میکرد، در ایران به دستور ناصرالدین شاه، کتب فلسفی نویسندگانی نظیر دکارت را سوزاندند تا ایرانیان با افکار آزادیخواهی و حکومت قانون آشنا نشوند. همین پادشاه موقع افتتاح دارالفنون به رئیس آن دستور داد محصلان نباید کتب سیاسی و مطالب راجع به انقلاب فرانسه را بخوانند. بدین ترتیب ملاحظه میشود که ایران و ژاپن از ابتداپایههای فرهنگی متفاوتی داشتهاند.
KindGirl
در حالی که ژاپن در جست و جوی جامعه جدید، بدون ترس از تغییر و تحول درونی خود، به بعضی از ارزشهای غربی روی آورد، افکار لیبرال و سازمان های نوع غربی را به خدمت گرفت. اما در ایران ما همیشه در طول تاریخ نسبت به افکار و ارزشهای بیگانه دید منفی نشان دادهایم و تأکید زیادی بر تمدن کهن، فرهنگ غنی و افتخارات تاریخی خود داشتهایم. هر آنچه با فرهنگ ما در تضاد باشد مبتذل محسوب شده است. به همین جهت موقع آشنایی با تمدن غرب برخلاف ژاپن علاقه واقعی به شناخت آن و درک ریشههای تمدن جدید نشان ندادهایم.
KindGirl
در حالی که در فرهنگ غرب به اصولی مانند عدالت و درستی اهمیت بسیار داده میشود، در ژاپن عدالت و درستی حتی اعتقاد به دموکراسی در مقایسه با غرب از اهمیت کمتری برخوردار است. بدین ترتیب نه تنها به بعضی از اصول اخلاقی توجه کمتری دارند، بلکه ایده دموکراسی هم به اندازه غرب مورد توجه نیست. ژاپنیها معتقد بودهاند اگر کشوری در مراحل اولیه توسعه با رهبری قوی و با کفایت اداره شود، بهتر از رعایت کامل دموکراسی است. برای مثال در سال ۱۹۶۳ در یک همه پرسی از ۱۶۳۸۶ نفر سؤال شد، هرچند در قانون اساسی ژاپن اجتماع مردم برای خواستهای خود تعهد شده است، اگر اقدام گروهی مانند تظاهرات سیاسی لطمه به ثبات اجتماعی بزند آیا باید آن را محدود کرد؟ ۵۸ درصد جواب آری دادند، ۲۲ درصدجواب ندادند و تنها ۲۰ درصد جواب نه دادند. باید اضافه شود ژاپنیها عادت ندارند همانند مردم آمریکا و بعضی ممالک اروپایی دولت خود را زیر ذره بین گذاشته و ایراد بگیرند.
KindGirl
یک عامل دیگری که در موقعیت ژاپنی ها موثر بوده، آگاهی به این واقعیت است که آنها به خوبی پی بردند اصول تفکر حاکم بر غرب به هم پیوسته و جدا ناپذیر است؛ بنابراین همراه با انتقال فناوری و روشهای فنی جدید، به مطالعه و آشنایی با فلسفه، هنر و ادبیات غرب اقدام نموده، افکار لیبرال و سازمانهای نوع غربی را به خدمت گرفتند. علاوه بر ترجمه آثار مهم دانشمندان و متفکران غربی به زبان ژاپنی، اقدام به فرستادن دانشجو به اروپا جهت آشنایی هر چه بیشتر با فلسفه و افکار تازه در غرب و هضم آن کردند. به این ترتیب آنها کانت شناس و هگل شناس داشتند و با مآخذ و منشأ پیشرفت غرب آشنا شدند.
KindGirl
چینیها به جای درک و هضم و تطبیق فرهنگ خود با دانش و افکار نو به تجلیل از فرهنگ و سنت های کهن خود ادامه دادند و تلاشی در تعدیل افکار نو کردند تا آن را با فرهنگ بومی خود قابل تطبیق کنند
KindGirl
دین بودا که قناعت و بردباری و صرفه جویی را تلقینمیکند ژاپنیها را به کم حرفی و تحمل بردباری عادت داد. در حالیکه در کشورهای هند و چین آیین بودا عدم تحرک، گوشهنشینی و فردگرایی را تلقین میکند؛ اما در ژاپن کاهنان بودا برای تبلیغ آیین خود کمک به مردم و انجام کارهای سنگین پرداختند. با تشویق خدمت به مردم و جامعه، همکاری و هم یاری در بین مردم رواج پیدا کرد.
KindGirl
در ژاپن از قرن شانزده میلادی روحانیون از صحنه سیاست کنار گذاشته شده بودند و نقشی در سیاست ایفا نمیکردند و در نبود روحانیون مستقل و قدرتمند، معابد تحت سلطه حاکمان قرار گرفته بود. در مقابل، در ایران وضع به گونه دیگری بود. اگر چه روحانیون نقشی در قدرت نداشتند، اما همانند ژاپن حذف هم نشده بودند. به ویژه اینکه بدون تأیید آنها ادامه سلطنت شاهان فاقد مشروعیت بود. پادشاهان ناگزیر به توجه به نقطه نظرهای روحانیون بودند تا مشروعیت حکومت آنها مورد تأیید علما قرار بگیرد. در مواردی آنها از روحانیونمیخواستند تا مشروعیت حکومت آنها مورد تأیید علما قرار بگیرد. در مواردی آنها از روحانیون میخواستند تا آنان را نصیحت و ارشاد کنند. علما وظیفه داشتند با توجه به نیاز زمان دستورات الهی را تفسیر کرده بر کار حکومت نظارت داشته باشند تا عمل خلاف شرعی از دولتمردان سر نزد. طبعاً این نوع نظارتها به آنان قدرت زیاد میبخشید و گاهی هم سبب میشد روحانیون با دولتمردان میانه خوبی نداشته باشند.
KindGirl
از تفاوتهای مهم دیگر نظام آموزش ژاپن با ایران در اهداف آموزشی آنها مشاهده میشود در ایران هدف از آموزش، تربیت افراد فرهیخته، همراه با دادن آموزشهای مذهبی بوده است. تأسیس مدارس جدید به سبک غربی به بهانه اشاعه کفر و فساد مورد حمله قرار میگرفت. اما در ژاپن با توجه به سکولار شدن تعلیم و تربیت، مخالفتهای عمدهای با آموزشهای جدید و اقتباس از نظام آموزش غرب انجام نگرفت. برنامههای آموزشی ژاپن همیشه در درجه اول بر مبنای هماهنگی با نیازهای جدید تولید بوده است. یعنی تربیت افراد متخصص برای بخشهای صنعت، کشاورزی و تجارت، انتقال ارزشها در درجه دوم اهمیت قرار داشت. در حالی که در ایران هنوز هم هدف از آموزش آماده ساختن جوانان برای گذراندن امتحانات رسمی دولتی و آزمونهای سراسری است. آموزشهای عملی و تخصصی کمتر مورد توجه قرار می گیرد.
KindGirl
در ژاپن از گذشتههای دور تحصیل و فعالیتهای روشنفکرانه خاص طبقات مرفه نبوده و همه کودکان حتی در روستاها ترغیب به رفتن به مدارس روستایی و سوادآموزی میشدهاند. در سایه گسترش آموزش عمومی و افزایش آگاهیهای مردم با نحوه زندگی و طرز تفکر ملل دیگر موقع برخورد با تمدن غرب، برخلاف ایرانیان، تعصب کمتری نسبت به حفظ تمام آداب و رسوم و ارزشهای کهن خود نشان داده و آمادگیهای بیشتری برای تغییر و تحول پیدا کرده بودند.
KindGirl
برنامهریزان آموزشی ژاپن تنها به فکر با سواد کردن مردم نیستند، بلکه تأکید بسیاری بر پرورش روحی و جسمی جوانان و تقویت اعتماد به نفس آنان دارند. والدین هم از اوایل کودکی کوشش دارند اعتماد به نفس فوقالعادهای در کودکان ایجاد کنند. با بچهها با روشهای مسالمتآمیز رفتار میشود و اعمال و رفتار آنها به خوبی تحت کنترل است. خطاکار سرزنش میشود نه تنبیه، والدین میتوانند هر زمان که بخواهند به کلاسهای درس کودکان خود در مدارس رفته، در انتهای کلاس بایستند و به همراه سایر پدر و مادرها در تمام طول مدت کلاس، ناظر بر اعمال و رفتار کودکان خود باشند. برای افزایش اعتماد به نفس دانش آموزان از آنان خواسته میشود در موقع حضور و غیاب با صدای بلند بگویند حاضر. از آنان همچنین خواسته میشود درباره مسائل مختلف و ساده در کلاس چند دقیقهای صحبت کنند و ضعف کار خود را بگویند.
KindGirl
ژاپنیها، پیشرفت و توسعه را در مادیات جست و جو میکردند و بر این عقیده بودند که بدون تلاش آگاهانه انسان، تسلط بر محیط و توسعه امکانپذیر نخواهد بود. بنابراین شعارشان دوری از شرق عقب مانده و سنتهای دست و پاگیر و توجه به الگوی غرب بود. ژاپن اولین کشور آسیایی بود که تدریس مطالب مذهبی در مدارس آن، از سال ۱۸۹۹ ممنوع اعلام و آموزش غیرمذهبی شد. در نتیجه روحانیون و معابد بودایی دخالتی در آموزش عمومی نمیکردند. با تجدیدنظرهای به عمل آمده در برنامههای آموزشی و با گنجاندن مفاهیم علمی تازه و استثنایی که از طرف مردم اکثراً با سواد به عمل میآمد، تفکر بودایی نتوانست مانع پیشرفت علوم و دانش جدید در مدارس شود. ژاپنیهای خواهان قدرت و ثروت و پیشرفت اقتصادی، بر این باور بودهاند که از طریق آموزش و افزایش تواناییهای علمی به خواستهای خود خواهند رسید.
KindGirl
طبق آثار به دست آمده، کنفوسیوس از قرنها پیش پیروان خود را تشویق به آموختن و تعقل میکرد. به همین جهت میتوان گفت سوادآموزی یکی از میراثهای فرهنگی ژاپن محسوب میشود. شروع آموزش خواندن و نوشتن به قرن ششم، زمان ورود خط و نظام نوشتن چینی به ژاپن، بر میگردد. از آن موقع بوداییها کار تعلیم در معابد را به عهده گرفتند. با آغاز کار سلسله توکوگاوا (۱۸۶۸-۱۶۰۰) توجه به آموزش افراد بیشتر شد. ساموراییها بیش از دیگران به آموزش علاقه نشان میدادند. دولت مرکزی و دایمیوها مدارس زیادی را در ایالات مختلف تأسیس کردند. معابد شینتو نیز اقدام به تأسیس مدارس خصوصی کردند. با این گرایش زیاد به احداث مدارس تعداد افراد با سواد، به سرعت رو به افزایش گذاشت
KindGirl
در ایران نه تنها فعالیتهای تولیدی مورد حمایت دولت قرار نگرفت، بلکه در نبود نظارت و حاکمیت قانون، صاحبان سرمایه از ترس مداخلات ماموران دولتی و ضبط اموال و یا گرفتن مالیاتهای سنگین و بیحساب، علاقه چندانی به سرمایهگذاری نشان نمیدادند. در نبود نهادهای قدرتمند و قوانین لازم جهت پشتیبانی از کسب و کار آزاد و امنیت سرمایه، کسب و کار مستقل رونق نیافت و بازارهای داخلی گسترش پیدا نکرد.
KindGirl
اما در ایران در نبود زمیندارهای بزرگ و مستقل که بتوانند در مقابل زیادهرویهای شاهان ایستادگی کنند، پادشاه تقدس و قدرت را با هم یدک میکشید؛ تا جایی که بعضی از شاهان دارای لقب سایه خدا بر روی زمین بودند. بدین ترتیب، هیچکس جرات مخالفت و یا زیر سؤال بردن اعمال او را نداشت. در چنین شرایطی این شاهزادگان و نزدیکان پادشاه بودند که بدون توجه به قابلیتهاوشایستگیها برای اداره امور ولایات و اخذ مالیات به مناطق مختلف کشور اعزام می شدند، چرا که خبری از تشکلهای محلی و قدرت منطقهای نبود.
KindGirl
حجم
۲۶۳٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه
حجم
۲۶۳٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه
قیمت:
۵۰,۰۰۰
۲۵,۰۰۰۵۰%
تومان