بریدههایی از کتاب ژاپن چگونه ژاپن شد؟
۴٫۰
(۴۳)
سنت گرایان که در اقلیت بودند با تعصب و علاقه ای که به حفظ سنن و فرهنگ کهن کشورشان داشتند تمایل چندانی به دگرگونیهای بزرگ فرهنگی و اجتماعی نشان نمیدادند. در واقع آنها فقط خواهان میوه فرهنگ غرب، یغنی انتقال فناوری و روشهای جدید به کشور خود بودند و تمایلی به کشت و پرورش نهال تمدن جدید نشان نمیدادند
نیکو
آمادگی برای قبول روشهای نو و استفاده از تجربیات دیگران همیشه یکی از ویژگیهای این ملتمحسوب میشود. در واقع آن را باید رمز موفقیت ملت ژاپن به حساب آورد. به بیان دیگر سابقه امر نشان میدهد که هیچ ملتی در دنیا همانند ژاپنیها در مواقع ضروری خود را به آسانی با شرایط زمان تطبیق نداده است.
نیکو
باید اضافه شود که ملاحظات ارشدیت در ژاپن اگر چه از یک طرف مانع انتخاب افراد جوان و لایق به مسئولیت های بالا میشود. اما از طرف دیگر انتخاب مدیران مسن به مشاغل مهم سبب میشود، حسادت به مافوق که مسنتر است کم شده، کارکنان جوان به او همانند یک معلم و راهنما نگاه کنند. او هم به نوبه خود مانع پیشرفت زیردستان نمیشود.
مهشید
از کودکی بر کنترل خودپرستی کودکان تأکید میشود. به آنان آموزش داده میشود که راه موفقیت در زندگی کردن با دیگران است. با وجود رقابت در کلیه سطوح موفقیت هر فردی در موفقیت گروه جست و جو میشود. حتی تظاهر به بیحرکتی به آداب و رسوم گروهی و یا مقاومت در برابر آن نوعی خودپرستی آشکار تلقی میشود. برای آشنا ساختن دانش آموزان به کار گروهی و پرهیز از فردگرایی، آنها را در کلاس به گروههای چهار یا پنج نفره تقسیم میکنند تا تکالیفشان را به طور جمعی انجام دهند. بدین طریق، کودکان از کودکی عادت به کار گروهی پیدا میکنند. ژاپنیها در جلسات با صرف وقت سعی میکنند نظرها را به هم نزدیک کرده، به نتیجه مورد قبول جمعی برسند. خود محوری در آیین آنها زشت و ناپسند است و تأکید بر نظرهای شخصی دور از ادب. در مجموع شاید بتوان گفت پرهیز از فردگرایی و وارد کردن دانشآموزان به کار گروهی پایه و اساس تعلیم و تربیت ژاپن را تشکیل میدهد.
مهشید
برنامهریزان آموزشی ژاپن تنها به فکر با سواد کردن مردم نیستند، بلکه تأکید بسیاری بر پرورش روحی و جسمی جوانان و تقویت اعتماد به نفس آنان دارند. والدین هم از اوایل کودکی کوشش دارند اعتماد به نفس فوقالعادهای در کودکان ایجاد کنند. با بچهها با روشهای مسالمتآمیز رفتار میشود و اعمال و رفتار آنها به خوبی تحت کنترل است. خطاکار سرزنش میشود نه تنبیه، والدین میتوانند هر زمان که بخواهند به کلاسهای درس کودکان خود در مدارس رفته، در انتهای کلاس بایستند و به همراه سایر پدر و مادرها در تمام طول مدت کلاس، ناظر بر اعمال و رفتار کودکان خود باشند. برای افزایش اعتماد به نفس دانش آموزان از آنان خواسته میشود در موقع حضور و غیاب با صدای بلند بگویند حاضر. از آنان همچنین خواسته میشود درباره مسائل مختلف و ساده در کلاس چند دقیقهای صحبت کنند و ضعف کار خود را بگویند.
مهشید
ژاپن اولین کشور آسیایی بود که تدریس مطالب مذهبی در مدارس آن، از سال ۱۸۹۹ ممنوع اعلام و آموزش غیرمذهبی شد. در نتیجه روحانیون و معابد بودایی دخالتی در آموزش عمومی نمیکردند. با تجدیدنظرهای به عمل آمده در برنامههای آموزشی و با گنجاندن مفاهیم علمی تازه و استثنایی که از طرف مردم اکثراً با سواد به عمل میآمد، تفکر بودایی نتوانست مانع پیشرفت علوم و دانش جدید در مدارس شود.
مهشید
توجه بیشتری به نحوه استخدام و تربیت معلم مبذول شد. انتخاب بر اساس مدرک تحصیلی، تجربه و امتیازاتی که یک شخص به دست میآورد انجام شد. مستعدترین فارغالتحصیلان دبیرستانها جذب کالجهای تربیت معلم شدند. چون معلمان در ژاپن احترام و حقوق و مزایای نسبتاً بالایی دارند، بدین جهت جاذبه برای کار تدریس بسیار زیاد است.
مهشید
الف- دادن امتیازهای مختلف به صاحبان سرمایه جهت تشویق آنان به سرمایهگذاری
ب- کاهش ریسک و خطر و بیرون کشیدن سرمایه از سفتهبازی و...
ج- برداشتن موانع مختلف صادرات از سر راه صادر کنندگان به منظور افزایش توانایی رقابت در بازارهای بینالمللی. تجربه ژاپن نشان داد که این تشویقها و ایجاد انگیزه به کار در افراد، نقش کلیدی در افزایش تولید و صادرات این کشور داشته است.
مهشید
رشد و توسعه در ژاپن مترادف شد با تجدد طلبی و غرب گرایی. آنها علاقهمند بودند با تقلید از غرب در شئون مختلف زندگی، مدرن شدنشان را به دیگران نشان بدهند. آنها برنامه های ۵ ساله یا ۷ ساله تدوین نکردهبودند؛ اما خوب میدانستند که اقتصاد آزاد، آموزش همگانی، اصلاحات در سازمانهای اداری و قدرت نظامی و دریایی پایه و اساس موفقیت غرب را تشکیل میدهد و مهمتر از همه باید خود را هر چه زودتر از سنتها و آداب و رسوم مانع توسعه رها سازند.
مهشید
در اینجا باید به یک نکته بسیار جالب دیگر نیز اشاره نمود و آن این که ژاپنیها اولین و شاید تنها کشور آسیایی می باشند که بعد از آشنایی و درک دانش و فرهنگ غرب علنا خود را یک ملت عقب مانده به شمار آوردند و شاید هم با پی بردن و قبول کمبودهای فرهنگی خود موفق شدند خیلی زودتر از بقیه خود را از آن رها سازند.
مهشید
ناکارامورا همانند فوکوزاوا معتقد بود که کاراکتر یا اخلاقیات و سیرت باطن است که سبب ایجاد اعتماد به نفس و پیشرفت علوم در غرب شدهاست. پس علت قوی و ثروتمند بودن غربیها و به طور کلی رمز موفقیت آنان، در داشتن سلاحهای مدرن خلاصه نمیشود؛ بلکه از روحیه آزاد و آزاداندیشی و دارا بودن حقوق برابر در مقابل قانون سرچشمه میگیرد که موجب ایجاد خلاقیت، به نگاهداری و احساس مسئولیت در آنان گردیدهاست.
در واقع این برتری و شایسته بودن فکر و روحیه غربیها است که آنها را موفق کرده است نه اشیاء، ابزار و تکنیکهای آنان.
مهشید
فوکوزاوامعتقد است که قدرت و ثروت از ضروریات می باشند. چون جهان کنونی جهان تجارت و جنگ است. در زمان صلح تجارت و در زمان جنگ اسلحه باید به دست گرفت، اگرچه مذهب هر دو را مذموم می شمارد، اما هر دو لازم بوده، در دنیای کنونی غیرقابل اجتناب هستند. موفقیت یک ملت بستگی به سطح بازرگانی آن دارد.
مهشید
صنایع، پلها، ساختمانها، مدارس و امثال اینها را میتوان با پول و سرمایه بهوجود آورد. اما اصلاحات در دولت و تغییر قوانین کشور مشکل است و مشکلتر از آن تغییر روحیه مردم است
مهشید
بیشتر مردم به اشتباه پیشرفتهای عظیم اجتماعی و اقتصادی ژاپن را در نیمه دوم قرن نوزدهم مرهون تدابیر و راهنماییهای امپراتور میجی میدانند؛ در حالی که او در زمان جلوس به سلطنت همانطور که پیشتر اشاره شد، فقط ۱۶ سال داشت.
مهشید
تفکری که به نظر آنان موجب پیدایش و رشد علم و دانش جدید در اروپا شد و تحقق آن، تنها از طریق اجتناب از سر سختیها و تعصبهای خشک و برقراری رابطه حسنه و دوستانه با ممالک دیگر امکانپذیر بود؛ زیرا با ادامه کینه، دشمنی و عدم سازگاری و هماهنگی با آنها نباید انتظار کمک و راهنمایی که سخت به آن نیازمندیم، از غربیها داشت. بادرک و قبول این واقعیت تصور این که مدیران و دولتمردان امپراتوری نباید متشکل از تعدادی افراد شوگونیست و سنتگرا باشند که سیاست خارجی کشور را بر پایه ضدیت با غرب استوار میکنند، قوت گرفت.
اعتقاد بر این شد که سیاستگزاران کشور باید متشکل از افراد جوان، آگاه و با انرژی باشد که حقایق موجود در جهان را به خوبی درک و لمس کنند و با واقعبینی و مصلحتاندیشی و آیندهنگری نه تنها آمادگی همکاری با تمام کشورهای جهان را داشته باشند بلکه برای ساختن یک ژاپن نیرومند، پیروی از روشهای غرب و مشاوره با آنان را هدف و خط مشی خود قرار دهند.
مهشید
آنچه از مطالعه تجربه ژاپن می توان آموخت این است که تشویق افراد به کار و تلاش بیشتر، میتواند نقش کلیدی در پیشرفت اقتصادی یک کشور ایفا کند.
مهشید
ایجاد ارزشهای نو و فرهنگ تجارت که با تأکید بر کار گروهی و وجدان کار انجام گرفت و بر پایه تعلیمات کنفوسیوس قرار داشت موجب بالا رفتن کیفیت کار و بهبود رفتار اجتماعی گروههای دهقانان، تجار و هنرمندان در دوره توکوگاوا شد، احساس مسئولیت شهروندی، نظم اقتصادی و روحیه تشکل پذیری به خوبی در بین مردم ژاپن پدیدار شد، افراد جامعه از طبقات مختلف با هم ارتباط نزدیکتر پیدا کردند و به خوبی آماده پذیرش آموزش نو و روشهای جدید شدند.
به این ترتیب ژاپن قبل از گشودن مرزها به روی بیگانگان در سال ۱۸۵۴ شرایط لازم را برای ایجاد یک جامعه مدرن صنعتی-که با انقلاب میجی تحقق پیدا کرد- دارا شده بود؛ انقلابی که نتیجه آن توسعه سریع تجارت و صنعت در دوره های بعدی بود.
مهشید
انگیزه های اقتصادی و مال دوستی بر رفتار و ایدئولوژی دهقانان و بازرگانان نفوذ پیدا کرد و سبب شد که آنان در یک فضای رقابتی بین شرکتهای مختلف، بسیار ساعی و پر تلاش باشند و جهت موفقیت در کار خود، امور حسابداری و محاسبات با تدبیر و یا صرفه جویی را با دقت انجام دهند. این سه اصل مهم در آن زمان در اساسنامه شرکت های بزرگ و قدیمی ژاپن نظیر میتسوبیشی، سومی و تومووکونویک گنجانده شده و تأکید زیاد بر رعایت آنها شده بود. این اصول در حال حاضر هم ریشه مدیریت نوین ژاپن محسوب میشوند.
مهشید
ژاپن با کمک های مالی و فکری دشمن قبلی خود امریکا موفق شد در مدت کوتاهی ویرانیها و خرابیهای جنگ را بازسازی کرده، تولید و توسعه سریع خود را آغاز نماید.
امریکا ژاپن را از زندگی آرام به صنعت و بازرگانی کشاند. این کشور به کمک دشمن قبلی خود به تدریج به یک غول تمدن صنعتی تبدیل شد.
مهشید
حجم
۲۶۳٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه
حجم
۲۶۳٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه
قیمت:
۵۰,۰۰۰
۲۵,۰۰۰۵۰%
تومان