بریدههایی از کتاب قلب سگی
۴٫۱
(۹۷)
کاملا دستگیرش شد که قلاده در زندگی به چه معناست. در چشم همهٔ سگهایی که سر راهش قرار میگرفتند حسادت دیوانهواری دیده میشد؛ در خیابان میورتْوی هم سگ ولگرد دیلاق دمبریدهای با زوزهاش او را «مزدور اربابها» و «نوکر حلقهبهگوش» خواند.
❤ محمد حسین ❤
جنابعالی را با چکمه نزدهاند؟ زدهاند. دندههایتان آجر نوش جان نکردهاند؟ به اندازهٔ کافی صرف شده است. همهچیز را امتحان کردهام؛ دیگر به سرنوشتم رضایت دادهام و اگر حالا دارم اینجا زار میزنم فقط به خاطر درد فیزیکی و گرسنگی است، چون چراغ روحم هنوز خاموش نشده... روح سگ سختجان است.
ElaheDnp
وقتی این آوازهخوانها عربده میکشند که «مرگ بر ویرانی!» من خندهام میگیرد.
AS4438
انگار در روسیهٔ سوسیالیستی فقط پروفسورها مجازند فحش بدهند.
گوجه
از آنهایی است که خوب میخورد و دزدی نمیکند. از آنهایی نیست که لگد بپراند، ولی خودش هم از هیچکس نمیترسد، و به این دلیل نمیترسد که همیشه سیر است
شهریار
ویرانی توی مستراح نیست، بلکه در کلههاست!
pejman
بولگاکوف به این شکل، اسطورهٔ ایدئولوژیک آفرینش «انسان نو» یا «انسان شوروی» را که در آن زمان در شوروی بهشدت دربارهاش تبلیغ میشد، نفی میکند (کاری که برخی از طنزنویسان دیگر شوروی، از جمله میخاییل زوشنکو، نیز در همان دوره انجام میدادند) و نشان میدهد چگونه انسانی که بدون خواندن رابینسون کروزو، سرگرم خواندن مکاتبات انگلس و کائوتسکی شود، چه ذهن خام و گمراهی پیدا خواهد کرد. جهل و پرورشنیافتگی شاریکوف، هنگامی که بدون شناخت و اعتقاد قلبی در خدمت ایدئولوژی قرار میگیرد، او را به جایی میرساند که حیاتش از زندگی یک سگ ولگرد نیز کمارزشتر میشود.
Amirreza Mahmoudzadeh-Sagheb
چشم قضیهٔ مهمی است! چشم هواسنج است. همهچیز در چشم معلوم است: معلوم است چهکسی روحش سرشار از گرماست، چهکسی ممکن است بیخود و بیجهت با نوک چکمهاش لگد بزند به دندهٔ تو، و چهکسی خودش از همه میترسد.
ElaheDnp
همانگونه که اغلب اتفاق میافتد، جنایت بهتدریج شکل گرفت و همچون سنگی فروافتاد.
Yasaman
تمام بدبختی این است که قلب او دیگر دقیقآ قلب آدم است، نه قلب سگ، آنهم مزخرفترین قلبی که در طبیعت نظیرش پیدا میشود!
Yasaman
حجم
۱۴۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۱۸۸ صفحه
حجم
۱۴۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۱۸۸ صفحه
قیمت:
۴۰,۰۰۰
تومان