بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب تفریحگاه خانوادگی | صفحه ۶ | طاقچه
تصویر جلد کتاب تفریحگاه خانوادگی

بریده‌هایی از کتاب تفریحگاه خانوادگی

نویسنده:یکتا کوپان
انتشارات:نشر ماهی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۳از ۶۳ رأی
۳٫۳
(۶۳)
من با مرگ مشکلی ندارم. مشکل من با کسانی است که بعد از مرگ باقی می‌مانند.
zara
نفرت زخم عمیقی بود در درونم که هرگز التیام نمی‌یافت.
zara
«آدم‌های زیادی را نمی‌شناختم و هیچ‌کس را هم دوست نداشتم.» ولادیمیر ناباکوف،
Astronaut
لابد خیریه خانم نمی‌تواند نگاهش را از پشه‌های مرده‌ای برگیرد که پشت توری گیر کرده و نفله شده‌اند. بی‌شک بعد از ناهار با دو سطل آب کف‌آلود به جانشان می‌افتد. دستمالی را که از زیرپوش کهنه‌اش درست کرده، در سطل می‌چلاند و حشرات مرده با کف شوینده درهم می‌آمیزند. بعد توری‌ها را حسابی برق می‌اندازد. خیریه خانم خیلی وسواسی است. بسیار هم منظم است، درست مثل مادرم. پدرم عاشق این‌جور زن‌های وسواسی است. هربار که به زندگی گند می‌زند، این زن‌ها، که او روزشان را بدل به شبی بی‌پایان کرده، مشغول تمیزکردن زندگی می‌شوند.
کاربر ۱۴۴۲۲۲۲

حجم

۱۲۶٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۷۶ صفحه

حجم

۱۲۶٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۷۶ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
تومان
صفحه قبل۱
...
۵
۶
صفحه بعد