بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دو امام مجاهد | صفحه ۷ | طاقچه
تصویر جلد کتاب دو امام مجاهد

بریده‌هایی از کتاب دو امام مجاهد

امتیاز:
۴.۶از ۱۴۹ رأی
۴٫۶
(۱۴۹)
انقلاب یعنی چهرهٔ جامعه را، بلکه به تعبیر بهتر، قوارهٔ جامعه را، اندام جامعه را عوض کردن؛ موضع‌گیری‌ها و طبقه‌بندی‌های جامعه را در هم ریختن؛ و پیغمبر اکرم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) چنین کاری کرد.
کتابخوان
در ضمنِ صلح‌نامه، معاویه در تاریخ رسوا شد؛ با عمل صلح، بزرگ‌ترین دشمن معاویه یعنی خود امام حسن و مقتدرترین دشمن معاویه در دنیا برای ادامهٔ دشمنی خود با معاویه باقی ماند؛ حزب تشیّع تشکیل شد و زمینهٔ انقلابهای بعدی و برافتادن و انقراض حکومت بنی‌امیّه فراهم آمد؛ و خلاصه رابطهٔ نسلهای آینده با مکتب اسلام و چهرهٔ واقعی قرآن محفوظ ماند
کتابخوان
سقراط‌ها و افلاطون‌ها و ارسطوها و بسیاری از فلاسفهٔ گذشته آمدند حرف زدند، مدینهٔ فاضلهٔ خیالی درست کردند، امّا عمل نشد؛ وقتی عمل نشد، امروز اگر شما بخواهید بدانید که سقراط چه گفته، باید بروید یک کتاب دورافتاده‌ای را پیدا کنید و ورق بزنید تا ببینید او چه گفته. امّا مذاهب باقی میمانند، ادیان الهی در تاریخ زنده میمانند. چرا؟ چون پای حرفشان عمل بوده.
کاربر ۹۵۹۸۳۶
هر توصیه‌ای که درونش عمل نباشد، اگر اثر هم بکند، اثر دیرپایی نخواهد بود. آن توصیه‌هایی در عالم میمانَد که به مرحلهٔ عمل رسیده باشد. سیرهٔ تاریخ، آن حرفهایی را در خود ضبط میکند و به نسلهای بعد پی‌درپی تحویل میدهد که به این حرفها عمل شده باشد
Zeinab
این نهج‌البلاغه را آقایان بخوانید؛ بخوانید که بفهمید. این نهج‌البلاغه قاموس _ یعنی فرهنگ مفاهیم اسلامی _ است به یک معنا. خیلی عجیب است نهج‌البلاغه و چقدر دور است از دسترس ما! مردم ما فقط اسم نهج‌البلاغه را شنفته‌اند و اصلاً نمیدانند نهج‌البلاغه کتاب عمل است. نهج‌البلاغه واقعاً کتاب عمل است، کتاب معرّفی اسلام است.
کاربر ۱۱۲۵۳۵۰
اگر جهل نباشد، شمشیر غرض کُند است؛ آنچه شمشیر غرض‌ورزی‌ها را جلا میدهد و تیز میکند، جهل توده‌ها است. مصلحین بزرگ باید پابه‌پای قطع دست غرض‌مندان و غرض‌ورزان، غبار جهل را از ذهن توده‌های مردم دور کنند. اگر جهل در میان مردم نباشد، کاری از غرض برنمی‌آید؛ غرض‌وَرزان و غرض‌مندان میمانند بی دست و پا و کاری از آنها برنمی‌آید.
کاربر ۱۱۲۵۳۵۰
صلح امام حسن تبدیل جبههٔ جنگ از روی زمین بود به زیر زمین؛ اینها را بدانید. امام حسن (علیه‌السّلام) وقتی دید برای خاطر اینکه یاور و ناصر حسابی ندارد، در میدانِ رویاروی، با معاویه نمیتواند پنجه بیفکند، مبارزه را تمام نکرد، مبارزه را قطع نکرد، جای مبارزه را عوض کرد. از روی زمین مبارزه را برد به زیر زمین؛ تشکیلاتی‌اش کرد، حزبی‌اش کرد، مخفی‌اش کرد، نهانش کرد.
کاربر ۱۱۲۵۳۵۰
اگر حسین (علیه‌السّلام) این حرکت را نکرده بود، شورشهای ضدّ ظلم در تاریخ اسلام انجام نمیگرفت؛ قدرتها هر کار دلشان میخواست، میکردند؛ دین بکلّی از مسیر اصلی خود منحرف میشد؛ امروز شما وقتی‌که نگاه میکردید، از اسلام جز یک شبح مبهم رقیق تاریخی _ آن هم در کتابهای تاریخ _ چیزی پیدا نمیکردید؛ یعنی اسلام وجود نمیداشت؛ اگر اسلامی بود، اسلام اموی بود؛ اگر اسلامی بود، اسلام معاویه و یزید بود؛ اگر اسلامی بود، امام آن اسلام، معاویه و یزید و عبدالملک بود؛ نوبت به بنی‌عبّاس هم نمیرسید؛ همان شجرهٔ خبیثه به‌عنوان امامان این دین معرّفی میشدند؛ و این است معنای این جملهٔ معروف، که حسین (علیه‌السّلام) دین را زنده کرد. این است معنای این جملهٔ معروف بر زبان مردم، که ما نماز را به برکت حسین (علیه‌السّلام) میخوانیم
Zeinab
من میگویم حسین‌بن‌علی (علیه‌السّلام) خواست به آیندگان بفهماند که هرگاه شرایط، آن شرایط بود، مسلمان باید این عمل را انجام دهد. آیا آیندگان این را فهمیدند؟ بله همهٔ شورشهایی که در صدر اسلام در آن روزگار نخستین انجام گرفته، با شعار پیروی از حسین‌بن‌علی (علیه‌السّلام) انجام گرفته.
Zeinab
مردم چه میکِشند از فکر نکردن! جامعهٔ اسلامی تا هروقتی‌که فکر نکند، تا هروقتی‌که مردمش نیروی اندیشه و خِرَد را به کار نگیرند، وضع، وضع امروز است و روز کربلا و امثال و اشباهش؛ آن روز هم مردم فکر نمیکردند _ حسین‌بن‌علی می‌آید می‌ایستد، دارد حرف میزند باهاشان، یک جعلّق احمقِ قدّاره‌بندی میگوید به حرفش گوش نکنید، هلهله کنید؛ بنا میکنند هلهله کردن. آخر نمیگویند با خودشان چرا هلهله کنیم؟ ما که میخواهیم بکُشیمش، خیلی خب، حالا ببینیم چه میگوید؛ حرفش را حاضر نیستند گوش کنند؛ این بی‌شعوری است، بی‌درکی است، اندیشه نکردن است، تعقّل نکردن است و چه میکِشد جامعهٔ اسلام از تعقّل نکردن
Zeinab
مرگ که برای همه اجتناب‌ناپذیر است؛ امّا مرگ شرافتمندانه، مرگ برای خدا، مرگ در راه هدف، آن هم هدف عالی اسلامی که اسمش در قاموس اسلام «شهادت» است. این کلمه را هم از آن معنای درستش در طول تاریخ برگرداندند؛ هر کشتهٔ شکمی را اسمش را گذاشتند شهید _ که اگر بخواهم نمونه‌هایش را در طول تاریخ بگویم، وقت زیاد میگذرد _ به هر بدبختی که برای یک کف نانی، برای یک روز زندگی کردن بیشتر، خودش را به دم مرگ داده بوده، گفتند شهید. شهید این نیست. شهید یعنی آن که میمیرد برای اینکه انسانیّت زنده بماند؛ آن که میمیرد برای اینکه مکتب خدا و اسلام، پایدار و برقرار بماند؛ این است شهید.
shariaty
میگویند «آقا حرفش را نزن! او امام بود؛ (برای) خودش است!» آخر قربانِ این عقل مفقودت! «امام بود» یعنی چه؟ «امام بود» یعنی هر کار کرد برای خودش کرد؟ معنای «امام بود» همین است که چون او امام بود و این کار را انجام داده، هر کسی که مأموم او است باید (همین کار را) میکرده؛ اصلاً معنای امام بودن این است؛ معنای امام بودنِ امام یعنی همین. چون پیشوا است، چون پیشرو است، یعنی اینکه مأمومِ او، هر کاری او انجام داد (انجام بدهد)؛ مثل نماز جماعت؛
Zeinab
کوفه چرا همیشه مرکز شورش و کانون تحرّک علیه دستگاه بنی‌امیّه بود؟ برای خاطر اینکه بنی‌امیّه را شناخته بودند. برای همین جهت بود که افراد قسی‌القلب و ظالم مثل زیادبن‌ابیه، مثل عبیداللهِ زیاد، بعدها مثل حجّاج‌بن یوسف را در کوفه استاندار میکردند و میگماشتند؛ چون آنجا مرکز شورش بود، مرکز تحرّک شیعی و اسلامی اصیل بود.
shariaty
الان مسئلهٔ امام حسین (صلوات‌الله‌علیه) شده یک عمل غیر قابل آموزشِ غیر قابل تقلیدِ غیر قابل درس! یک عملی که باید در موزه گذاشت و تماشایش کرد و بر آن گریست. آیا واقعاً همین است؟
shariaty
برادر! من و شما اگر امروز نمیدانیم حسین‌بن‌علی چرا حرکت کرده، آن دیگر گناه کسی نیست؛ این بر اثر نگفتنِ خود این خاندان عزیز و عظیم‌الشّأن نیست؛ این بر اثر این است که خود ما انصافاً بد آمدیم، نخواستیم بفهمیم.
shariaty
حسین‌بن‌علی زده بود طرف آب که خودش را برساند به آب و اباالفضل العبّاس با برادر میرفت، امّا دنبال سر برادرش نمیرفت بلکه پیشاپیش برادر میرفت؛ احساس میکرد که بایستی راه را باز کند
shariaty
صلح امام حسن به‌معنای متارکهٔ موقّت جنگ است برای آمادگی جهت ضربت زدن قاطع‌تر.
طلبه سید عارف
انقلاب عبارت است از آن حرکتی که برطبقِ یک بینش خاصّی و بر مبنای یک مکتب و طرز فکر خاصّی انجام میگیرد به‌منظور دگرگون کردن بنای زندگی جامعه، دگرگون کردن قوارهٔ اجتماع
نورانا
توحید یعنی چه؟ در دو سه جمله توحید را معنا میکنیم. آقایان! توحید غیر از آن جملهٔ کودکانهٔ عامیانه که در ذهن همه‌مان هست و در مکتب‌خانه هم به ما یاد داده‌اند «خدا یک است و دو نیست»، غیر از این، بطنها و معناها و عمقها دارد. توحید فقط یک چیزی نیست که ما به آن عقیده داشته باشیم؛ توحید، هم عقیده است، هم عمل. چیز عجیبی است توحید. هم عقیده است؛ هم عمل. عقیده است یعنی چه؟ یعنی اوّلاً بدانیم که خدایی هست. ثانیاً بدانیم که خدا یکی است یعنی در این نظم و تدبیر این جهان پهناور فقط یک قدرت و یک اراده دخالت دارد. (ثالثاً) بدانیم که آن کسی که حق دارد مقرّرات زندگی و نظامات اجتماعی را به بشر بدهد، باز یکی یعنی خدا است؛
نورانا
ما برای اینها آمدیم که مردم را به کتاب و سنّت دعوت کنیم. این قیام است.
نورانا

حجم

۲۸۸٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۳۱ صفحه

حجم

۲۸۸٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۳۱ صفحه

قیمت:
۴۵,۰۰۰
۲۲,۵۰۰
۵۰%
تومان