بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب برادران کارامازوف (جلد اول) | صفحه ۵۷ | طاقچه
تصویر جلد کتاب برادران کارامازوف (جلد اول)

بریده‌هایی از کتاب برادران کارامازوف (جلد اول)

امتیاز:
۴.۰از ۳۷۸ رأی
۴٫۰
(۳۷۸)
اگر ابراز پشیمانی می‌کرد و معذرت می‌خواست، شما بی‌درنگ رهایش می‌کردید و دیگر هم دوستش نداشتید. ولی شما به او نیاز دارید تا دایماً وفاداری قهرمانانه‌تان را نسبت به او نظاره کنید و به‌خاطر بی‌وفایی و ناسپاسی‌هایش ملامتش کنید و همهٔ این‌ها از خودخواهی و غرورتان سرچشمه می‌گیرد. خوب البته بارها تحقیر شده‌اید و به عزت‌نفس‌تان لطمه وارد آمده است؛ ولی باعث آن باز هم خودخواهی خودتان بوده است...
zohreh
شما جز او واقعاً کس دیگری را دوست ندارید و هرقدر هم بیش‌تر به شما توهین کرده، بیش‌تر به او علاقه‌مند شده‌اید. مشکل شما این است. شما او را همین‌گونه که هست و به‌خاطر توهین‌هایی که به شما کرده و می‌کند، دوست دارید.
zohreh
هیچ‌کس نمی‌تواند برای من جای شما را پر کند...
zohreh
زندگی‌تان کاترین ایوانوونا از این پس در نظارهٔ دردناک احساس‌هاتان، قهرمانی‌هاتان و اندوه‌تان خواهد گذشت؛ ولی با گذشت زمان، این رنج تخفیف پیدا می‌کند، آن‌وقت زندگی‌تان تبدیل می‌شود به نظارهٔ آرام طرحی خودخواهانه و تغییرناپذیر که یک‌بار برای همیشه صورت عملی به خود گرفته، واقعاً خودخواهانه در نوع خودش؛ ولی به‌هرحال جسارت‌آمیز، اما در سلطهٔ خودتان و آگاهی از این امر سرانجام خشنودی کامل برای‌تان به‌بار می‌آورد و شما را با همهٔ چیزهای دیگر آشتی می‌دهد...»
zohreh
آن‌چه برای دیگری فقط یک قول است، برای او به‌صورت وظیفه‌ای درمی‌آید، دشوار، ابدی و شاید غم‌انگیز، ولی دایمی و خود را فقط با احساس وظیفه‌ای انجام‌شده می‌تواند متقاعد کند!
zohreh
نمی‌دانم درحال‌حاضر «او» را دوست دارم یا نه. اکنون نسبت به او حالت ترحم دارم و این یکی از دلایل ناپسند عشق است. اگر دوستش داشتم و به دوست‌داشتنش ادامه می‌دادم، شاید حالا دل به حالش نمی‌سوزاندم؛ بلکه برعکس، از او متنفر می‌شدم...
zohreh
به‌جای هدفی قطعی و روشن، همه‌جا تاریکی بود و آشفتگی. یا آن‌طور که گفته شد، «دل‌شکستگی».
zohreh
آن‌چه مرا می‌کشد، تک‌تک این مسایل نیست، ازقبیل این هرزنتس‌توب و سایر چیزها؛ بلکه مجموعهٔ این‌ها، کل این مسایل است که نمی‌توانم تحمل‌شان بکنم.
zohreh
آه خدای من! چی به‌سرم آمده؟ در دلم چه اتفاقی افتاده، هرلحظه چشم‌هایم را می‌بندم و می‌بینم همهٔ این فکرها بیهوده و چرند است، کاملا بیهوده.
zohreh
و اما درمورد بهشت تو آلیوشا، نیازی به آن ندارم، این را خوب توی کله‌ات فرو کن، تازه آدم درست‌کاری مثل من احتیاج ندارد به بهشت تو برود؛ البته اگر برحسب تصادف بهشتی وجود داشته باشد. به‌نظر من آدم می‌خوابد و دیگر هم بیدار نمی‌شود، همین و بس، حالا اگر می‌خواهید برای من دعا بخوانید، خودتان می‌دانید، اگر هم نخواندید به‌درک. فلسفهٔ من این است.
zohreh
تا آخر عمرم می‌خواهم به عیش و نوش بپردازم، عیاشی کار خیلی دلچسبی است، همه به‌شدت آن را منع می‌کنند؛ ولی درعین‌حال هم همه دنبالش می‌روند، با این تفاوت که آن‌ها پنهانی عیاشی می‌کنند و من آشکارا.
zohreh
تو جوانی و وسوسه‌های این جهان فانی قدرت‌مندند و تو قدرت آن را نداری دربرابرشان مقاومت کنی
zohreh
آن‌هایی که از مسیحیت روی برگردانده و علیه آن طغیان کرده‌اند نیز در ازل به تصویر مسیح آفریده و به همان صورت مانده‌اند، چون تاکنون نه خردشان و نه شور و شوق قلبی‌شان قادر نبوده نمونه‌ای کامل‌تر از انسان بیافریند و برای شأن و شوکتش نه تصویری والاتر از تصویری که در گذشته مسیح ارائه داده است فراهم آورد.
zohreh
غمگین نباش. یقین داشته باش که من تا آخرین حرف‌هایم را در این دنیا در حضور تو نگفته‌ام، نخواهم مرد. این حرف‌ها را باید به تو بزنم پسرم، آن‌ها را فقط به تو می‌سپارم. به تو پسر عزیز، آخرین حرف‌هایم را در این دنیا، فقط به تو می‌گویم. حالا برو پیش آن‌هایی که قول داده‌ای بروی.
zohreh
گفتارش مختصر، عجیب و کم و بیش همیشه خشونت‌آمیز بود. بااین‌همه، گاهی هم (خیلی به‌ندرت) اتفاق می‌افتاد که سر صحبت را با کسانی که به دیدارش می‌آمدند باز کند؛ ولی به گفتن کلماتی عجیب، که همیشه به‌شکل معمای بزرگی درمی‌آمد اکتفا می‌کرد و به‌رغم خواهش‌های دیدارکنندگان، حتی یک کلمه هم به‌عنوان توضیح به گفته‌هایش نمی‌افزود.
zohreh
اگر دوباره از دیمیتری خوشم بیاید چی؟ چون یک‌بار خیلی از او خوشم آمد، حتی کم و بیش یک‌ساعت تمام.
zohreh
هرچند به سبک‌مغزی هم معروف بود؛ ولی به‌خصوص همین سبک‌عقلی او مردم را مجذوب خود می‌کرد.
zohreh
به‌علت خاموشی‌گزینی، کم و بیش با هیچ‌کس حرفی رد و بدل نمی‌کرد.
zohreh
پروردگارا، همهٔ کسانی را که کسی را ندارند که برای‌شان دعا کند و نیز کسانی که نمی‌خواهند به درگاه تو نیایش کنند، نجات بده.
zohreh
هرکس باید در قلبش جست‌وجو کند، هرکس باید بی‌وقفه به خودش و نزد وجدانش به خطاهایش اقرار کند. از گناهان‌تان نترسید؛ ولی به این شرط که پس از این‌که از ارتکاب آن آگاهی یافتید و از آن اظهار ندامت کردید، برای خداوند هیچ شرط و قراری تعیین نکنید.
zohreh

حجم

۵۵۱٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۵۱۹ صفحه

حجم

۵۵۱٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۵۱۹ صفحه

قیمت:
۹۹,۰۰۰
۴۹,۵۰۰
۵۰%
تومان