بریدههایی از کتاب زن زیادی
۳٫۹
(۹۴۴)
«آدم تو خلأ هم که میره راضی میشه.»
انجم شعاع
- در مملکت آدمهای مفنگی، یکی دکترها کار و بارشان خوب است؛ یکی هم مرده شورها.
کاربر ۱۴۳۵۷۴۱
حسن کار در این بود که صاحب عله حاضر نبود و در غیاب او حتی احتیاج به این نبود که وزیر داخله رسما مداخله کند و تلفنی به کسی بزند و همان خاله زنکهای فامیل یک ماهه نشانی خانهی آن دو زن دیگر را که پیدا کردند هیچ، حتی دفترخانههایی را هم که ازدواج در آنها ثبت شده بود نشان کردند و عروس و داماد که بی خبر از همه جا از ماه عسل برگشتند قضیه را آفتابی کردند.
mah abadi
در مملکت آدمهای مفنگی، یکی دکترها کار و بارشان خوب است؛ یکی هم مرده شورها.
marziye
فندوق و بادوم سمنو شیکم سیر کن که نیست. خدا نذرت رو قبول کنه. یه هل پوک هم که باشه اجرش رو داره...
شیرین
از تو هرکس چیزی میطلبد: یکی کتاب، یکی شعر، یکی مدح، یکی طلسم، یکی دعا، یکی ناسزا، یکی سحر، و یکی باطل سحر. ۲۵. در آن منگر که دیگری از تو چه میطلبد، به آن بنگر که دل تو از تو چه میطلبد. ۲۶. بدان که (نه آن چه به دهان فرو میرود فرزند انسان را نجس میکند، بلکه آن چه از دهان بیرون میآید.) ۲۷. این کلام پدر ما بود و اینک من میگویمت آنچه تو برقلم جاری سازی. ۲۸. هر چیز که به زبان گویی از روح برداشتهای، اما هرچیز که به قلم نویسی بر روح نهادهای. ۲۹. با هر پلیدی که به زبان آوری مرمان را آلودهای، اما با هر پلیدی که به قلم جاری کنی درون خویش را. ۳۰. زینهار تا کلام را به دروغ نیالایی که روح خود را به زنگ سپردهای. ۳۱. زینهار به کلام، تخم کین
Mahshid Fallah
ای ننه. دعا کن پیشونیش بلند باشه. درس خوندههاشم این روزها بیشوهر میمونن.
جو مارچ
«با گذشتهها باید برید و به آینده پیوست».
sana
به این مطلب میاندیشد که «با سلاح بورژوازی باید به جنگ بورژواها رفت» و این بورژواهایی که خدادادخان به جنگ آنها رفته است - به خصوص در روزهایی که با دوست تازه نمایندهشدهاش غذا میخورد - سرمیز آنها هستند و او را هم در شور و بحث امور سیاسی و غیر سیاسی خود شرکت میدهند.
esrafil aslani
من برای خودم در میان نگاههای مردم کوچه و بازار و محافلی که بودهام و دیدهام و حتی از میان نگاه چهارپایان خیلی چیزها توانستهام دریابم. نگاه درخشان یک قمارباز وقتی میخواهد به حریفش توپ بزند، نگاه پاسبانهای راهنما به تاکسیهای عجول و مزاحم، نگاهی که یک مستخدم کافه به مشتری تازه واردی میافکند، نگاه کنجکاو و سرگردان فاحشهای که تا نیمه شب به انتظار مشتری پشت میز کافهای مینشیند، نگاه پیرمردها به جوانها، نگاه حریص سگ گرسنهای که دم قصابی کشیک میدهد، نگاه التماس کنندهای که فروشندههای بازار دارند، نگاه دو رفیق فراق کشیده که تازه به هم رسیدهاند و نمیدانند از کجا شروع کنند، نگاه معصوم گاوی که در چراگاه، همچنان که نشخوار میکند انگار به چیزی گوش میدهد، نگاه رییس اداره به خدمتکار پیری که نه میتواند بیرونش کند و نه میتواند کاری از او بکشد، نگاه فقرا به مردمی که شب عید از در شیرینی فروشیها بیرون میآیند؛ و خیلی نگاههای دیگر را دیدهام و شناختهام.
m .azar
درست است که کار و بار دکترها خیلی بهتر از ما است. اما این طور که من دیدم دکترها کاسبهای بدی هستند. خیلی هم بد. میدانید چرا؟ برای این که آدم وقتی از یک بقال برنج یا لوبیا میخرد، یا از قصاب گوشت میخرد، چشم دارد و میبیند که چه میخرد. جنسی را که میخرد خودش انتخاب کرده است. اما آن چه را از دکتر میخواهد بخرد - یعنی سلامتی را - آیا میتواند تشخیص بدهد؟ میتواند انتخاب کند؟ نه. اصلاً از کارشان هم سر در نمیآورد. صلاحیت انتخاب را ندارد. برای همین است که من در تمام این مدت در جست و جوی دکتری بودم که به او اطمینان داشته باشم. اعتماد داشته باشم که دکتر بدی نیست. که کاسب بدی نیست. بقال سرگذر یک بار که جنس بد به شما فروخت دیگر از در دکانش هم عبور نمیکنید. اما دکتر را مگر به این زودی میشود عوض کرد؟ تا ده بار نسخهی اشتباهی ندهند، مزاج آدم به دستشان نمیآید. و آن وقت تازه دکتر خانوادگی شدهاند! بله به این علت کاسبهای بدی هستند.
فــــ...روغ!
مردم هر چه بیشتر مفنگی باشند به طبیب بیشتر احتیاج دارند. در تمام این شهر شاید بیست تا کلوپ ورزش بیشتر نباشد، اما چند تا مطب هست؟
zohre.gh
بعدالعنوان، تاکنون ضمن اسفار عهد جدید رسالهای به این عنوان از پولوس رسول دیده نشده بود و در ذیل اناجیل اربع، فقط به ذکر سیزده رساله ازین رسول ـ که حورای ممتاز امم و قبایل بود ـ اکتفا شده بود که این رسایل سیزدهگانه بهترتیب خطاب به رومیان، قرنتیان (دو رساله)، غلاطیان، افسسیان، فلیپیان، کولوسیان، تسالو نیکیان (دو رساله)، تیمو تاووس (دو رساله)، تیطوس و فلیمون است. رسالهای به عبرانیان نیز هست منسوب به پولوس رسول و نیز منسوب به برنابای صدیق و همین خود مؤید مدعایی است که به زودی خواهد آمد.
[][][][][][][][][][][][][][]
مردم هر چه بیشتر مفنگی باشند به طبیب بیشتر احتیاج دارند.
ali varmaziar
با گذشتهها باید برید و به آینده پیوست
misa_kim00
شوهر باید با آدم صمیمی باشد، وفادار باشد، چاپار دولت نباشد، وقیح نباشد، خوش هیکل و پولدار باشد، از خانوادههای محترم باشد و بهتر از همه این که چشمهایش آبی باشد. خانم نزهتالدّوله البته به سواد و معلومات نمیتوانست چندان عقیدهای داشته باشد. خودش پیش معلم سرخانه چیزهایی خوانده بود. شوهر خواهرش که وزیر شده بود چندان با سواد و معلومات نبود. شوهر اول خودش هم که آن قدر بد از آب درآمد، فارغ التحصیل مدرسهی سن لویی بود و دو سالی هم فرنگستان مانده بود.
sarina rezaee
زینهار به کلام، تخم کین مپاش بلکه بذر محبت. ۳۲. زیرا کیست که مار پرورد و از زهرش در امان ماند و کیست که تاکستان غرس کند واز انگور بیبهره باشد؟ ۳۳. قرنها چنین باد و ابدالآباد.۳۴.
mahroo
نه کاتب عمر نوح دارد و نه گردآورنده مخلّد است، بلکه کلام که ابدالآباد زنده است.
helya
کلام تو ای کاتب هم چون گل باشد که چون شکفت بوید و دل جوید و سپس که پژمرد صد دانه از آن بماند و بپراکند. ۱. نه همچون خار که در پای مردمان خلد و چون از بیخ برکنی هیچ نماند. ۲. و اگر نه این همت داری، هان! از خار و خسک بیاموز که با همهی ناهنجاری این را شاید که اجاق مردمان گرم کند.۳.
ⓜⓞⓣⓐⓗⓐⓡⓔ
زنها با گیسهای تنگ بافته و آستینهای بالا زده و چاک یخههایی که از بس برای شیر دادن بچهها پایین کشیده بودند شل و ول مانده بود عجله میکردند، احتیاط میکردند، به هم کمک میکردند و برای راه انداختن بساط سمنو شور و هیجانی داشتند. همه تند و تند میرفتند و میآمدند؛ به هم تنه میزدند، سلام میکردند، شوخی میکردند، متلک میگفتند یا راجع به عروسها و هووها و مادرشوهرهای هم دیگر نیش و کنایه رد و بدل میکردند.
tara karimi
حجم
۱۱۳٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
حجم
۱۱۳٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
قیمت:
۵۶,۰۰۰
۳۹,۲۰۰۳۰%
تومان