بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب زن زیادی | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب زن زیادی

بریده‌هایی از کتاب زن زیادی

نویسنده:جلال آل احمد
انتشارات:انتشارات نگاه
امتیاز:
۳.۹از ۹۴۴ رأی
۳٫۹
(۹۴۴)
هر چیز که به زبان گویی از روح برداشته‌ای، اما هرچیز که به قلم نویسی بر روح نهاده‌ای.
معصومه
. از تو هرکس چیزی می‌طلبد: یکی کتاب، یکی شعر، یکی مدح، یکی طلسم، یکی دعا، یکی ناسزا، یکی سحر، و یکی باطل سحر. ۲۵. در آن منگر که دیگری از تو چه می‌طلبد، به آن بنگر که دل تو از تو چه می‌طلبد.
" بامِ آسمون "
- من مگر چرا آمدم رشته‌ی تخصصی‌ام را ول کردم و معلم نقاشی شدم؟ بله؟ برای این که پنج سال یا هفت سال یک مطلب معین را به مغز کره‌خرهای مردم فرو کردن، بحث و مطالعه را برای ابد رها کردن، و حتی برای تدریس احتیاجی به مطالعه و تعمق نداشتن، و همان تنها اره و تیشه‌ای را که توی دانشسرا به دستمان داده‌اند روی مغز هر بچه‌ای به کار انداختن، این یا آدم را دیوانه می‌کند یا احمق.
اقلیت
بعدالعنوان، تاکنون ضمن اسفار عهد جدید رساله‌ای به این عنوان از پولوس رسول دیده نشده بود و در ذیل اناجیل اربع، فقط به ذکر سیزده رساله ازین رسول ـ که حورای ممتاز امم و قبایل بود ـ اکتفا شده بود که این رسایل سیزده‌گانه به‌ترتیب خطاب به رومیان، قرنتیان (دو رساله)، غلاطیان، افسسیان، فلیپیان، کولوسیان، تسالو نیکیان (دو رساله)، تیمو تاووس (دو رساله)، تیطوس و فلیمون است
Helia
و بدبختی این جاست که هر سال داوطلب طب بیش‌تر هم می‌شود آقا! - البته باید هم همین طور باشد. مردم هر چه بیش‌تر مفنگی باشند به طبیب بیش‌تر احتیاج دارند. در تمام این شهر شاید بیست تا کلوپ ورزش بیش‌تر نباشد، اما چند تا مطب هست؟ و چون کسی جوابی ندارد، خود معلم ورزش افزود: - سه هزار و پانصد مطب هست. ملتفت هستید؟ سه هزار و پانصدتا!
جو مارچ
بعد کتاب‌دار مدرسه آمد که ریزه بود و سر بی‌مویی داشت و به عجله راه می‌رفت و هرهر می‌خندید و به جای سلام، به هر کس که رو می‌کرد نیشش تا بنا گوش باز می‌شد.
mah abadi
۱۲. زینهار تا کلام را به خاطر نان نفروشی و روح را به خدمت جسم در نیاوری.
کارن
و من چه‌طور می‌توانستم برای‌شان بگویم که هیچ طور نشده؟ نه دعوای، نه حرف و سخنی، نه بگو و بشنوی؟ گریه‌ام که آرام شد گفتم باهاشان دعوا کرده‌ام. به خودش و مادر و خواهرش فحش داده‌ام و اله و بله کرده‌ام. و همه‌اش دروغ! چه طور می‌توانستم بگویم هیچ خبری نشده
zeynab_m91
در مملکت آدم‌های مفنگی، یکی دکترها کار و بارشان خوب است؛ یکی هم مرده شورها.
" بامِ آسمون "
بقال سرگذر یک بار که جنس بد به شما فروخت دیگر از در دکانش هم عبور نمی‌کنید. اما دکتر را مگر به این زودی می‌شود عوض کرد؟ تا ده بار نسخه‌ی اشتباهی ندهند، مزاج آدم به دست‌شان نمی‌آید. و آن وقت تازه دکتر خانوادگی شده‌اند! بله به این علت کاسب‌های بدی هستند. یا اگر بهتر گفته باشیم کسب بدی را انتخاب کرده‌اند. معلم تازه با لهجه‌ی رشتی‌اش گفت: - و بدبختی این جاست که هر سال داوطلب طب بیش‌تر هم می‌شود آقا! - البته باید هم همین طور باشد. مردم هر چه بیش‌تر مفنگی باشند به طبیب بیش‌تر احتیاج دارند. در تمام این شهر شاید بیست تا کلوپ ورزش بیش‌تر نباشد، اما چند تا مطب هست؟
کاربر ۶۳۷۹۶۱۶
اصلاً به عقیده‌ی او وجه امتیاز آدم‌ها را از یک دیگر نمی‌شد از درون‌شان، از قوای ذهنی‌شان بیرون کشید و مثل خرمهره روی پیشانی‌شان آویزان کرد یا مثل نشان روی دوش‌شان کوبید.
اقلیت
از ته دل برای‌شان می‌گفت که شوهر باید با آدم صمیمی باشد، وفادار باشد، چاپار دولت نباشد، وقیح نباشد، خوش هیکل و پول‌دار باشد، از خانواده‌های محترم باشد و بهتر از همه این که چشم‌هایش آبی باشد.
منتظر
شوهرم هم که دست‌وردار نیست و تازه به کله‌اش زده که دوا و درمون پیش این دکترا فایده نداره. می‌خواد ورم‌داره ببره فرنگستون. ـ واه! واه! سر برهنه تو دیار کفرستون! همینت مونده که تن و بدنت رو بدی به‌دست این کافرهای خدانشناس؟ تازه مگه خیال می‌کنی چه غلطی می‌کنن؟ فوت و فن کار همشون پیش خودمه. نطفه‌ی سگ و گربه‌رو می‌گیرن می‌کنن تو شیکم زن‌های مردم.
منتظر
وقتی در مملکتی قصاص قبل از جنایت می‌کنند، پس جنایت را هم پس از قصاص می‌شود مرتکب شد؛ و اگر قرار است به خاطر گناهی که آدم نکرده است کیفری ببیند، ناچار خود گناه را هم پس از چشیدن کیفر باید بکند تا حسابش پاک باشد.
Amir
هر چیز که به زبان گویی از روح برداشته‌ای، اما هرچیز که به قلم نویسی بر روح نهاده‌ای.
" بامِ آسمون "
اگر قرار است به خاطر گناهی که آدم نکرده است کیفری ببیند، ناچار خود گناه را هم پس از چشیدن کیفر باید بکند تا حسابش پاک باشد.
masoudzed311
و بعد هم که بزرگ شد، و مثلاً وارد زندگی شد دیگر فرصت نکرده بود مریض بشود.
انجم شعاع
پنج سال یا هفت سال یک مطلب معین را به مغز کره‌خرهای مردم فرو کردن، بحث و مطالعه را برای ابد رها کردن، و حتی برای تدریس احتیاجی به مطالعه و تعمق نداشتن، و همان تنها اره و تیشه‌ای را که توی دانشسرا به دستمان داده‌اند روی مغز هر بچه‌ای به کار انداختن، این یا آدم را دیوانه می‌کند یا احمق. اگر آدم حسابی باشد یا تدریس را ول می‌کند یا دیوانه می‌شود و اگر حسابی نباشد کودن می‌شود. احمق می‌شود. من که به این نتیجه رسیده‌ام.
ثریا
در مملکت آدم‌های مفنگی، یکی دکترها کار و بارشان خوب است؛ یکی هم مرده شورها.
zohre.gh
و مرا روانه کرد. ولی چه فایده؟ گرچه دیگر هیچ خبری نبود، اما همان پچ پچ برای من کافی بود. برای من همه چیز بود. اگر چیزی نبود پس چرا با او پچ پچ کرد؟
乙_みG

حجم

۱۱۳٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۶۰ صفحه

حجم

۱۱۳٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۶۰ صفحه

قیمت:
۵۶,۰۰۰
۳۹,۲۰۰
۳۰%
تومان