بریدههایی از کتاب اوضاع خیلی خراب است
۳٫۶
(۴۲۲)
ما گونهای متنفر از خود و خودویرانگر هستیم. این بیانیهای اخلاقی نیست؛ صرفاً واقعیتِ محض است
mahboobe.n
بنابراین دو ذهنمان کمتر روی امتحانکردنِ همهچیز تمرکز میکنند و بیشتر روی ایجاد قوانینی متمرکز میشوند که به ما در پیداکردنِ مسیرِ گذر از پیچیدگیهای بیپایانِ جهانِ پیشِ رو کمک کنند. ما بیشترِ این قوانین را از خانواده و معلمهامان یاد میگیریم ولی خیلیهاشان را هم خودمان درک میکنیم.
Mostafa Yaghoubi
اوایلِ زندگی به کشف جهان اطرافمان ترغیب میشویم، چون ذهن عاطفیمان در حال جمعآوری اطلاعات است که چه چیزی خوشحالمان میکند و چه چیزی به ما آسیب میرساند، چه چیزی خوب است و چه چیزی بد، چه چیزی ارزشِ دنبالکردن دارد و از چه چیزی باید اجتناب کرد. ما داریم سلسلهمراتبِ ارزشیمان را میسازیم، با خودمان فکر میکنیم که ارزشهای اولیه و اصلیِ ما چه هستند تا بتوانیم کمکم بفهمیم که باید به چه چیزی امید داشته باشیم.
درنهایت، فازِ اکتشاف به پایان میرسد. نه به این دلیل که چیزی برای اکتشاف در جهان باقی نمانده، بلکه کاملاً برعکس: مرحلهٔ اکتشاف تمام میشود چون وقتی بزرگتر میشویم، کمکم میفهمیم که جهان برای اکتشاف، زیادی بزرگ است. شما نمیتوانید همهٔ چیزها را لمس یا مزه کنید. نمیتوانید با همهٔ آدمها ملاقات کنید. نمیتوانید همهٔ چیزها را ببینید. تجربههای ممکن بیشازاندازه هستند... و وسعتِ بیکرانِ وجودمان بر ما چیره میشود و ما را میترسانَد.
Mostafa Yaghoubi
«ارزشهای احساسیِ ما جاذبهای احساسی دارند. ما کسانی را به مدار خود جذب میکنیم که ارزشهاشان با ارزشهای ما یکسان است، و بهطور غریزی کسانی را که ارزشهایی متضاد با ما دارند، دفع میکنیم، درست مثل رانش مغناطیسی.
nazanin
عزت نفس توهم است. ساختاری روانشناختیست که ذهن عاطفیِ ما میسازد تا پیشبینی کند چه چیزی به او کمک میکند و چه چیزی به او آسیب میزند.
nazanin
کسیکه معتقد است باید با او متفاوت رفتار شود چون خارقالعاده است، با کسیکه باور دارد باید با او متفاوت رفتار شود چون پست است، تفاوت زیادی ندارد. هر دو خودشیفته هستند. هر دو فکر میکنند خاصاند. هر دو فکر میکنند جهان باید استثنا قائل شود و بیش از دیگران به ارزشها و احساساتِ آنها بپردازد.
nazanin
چه احساس کنید از بقیهٔ جهان برترید و چه بدتر، یک چیز ثابت است: خودتان را چیزی خاص تصور میکنید، چیزیکه از جهان جداست.
nazanin
وقتی کسی به ما آسیبی میرسانَد، معمولاً واکنشِ آنّیِ ما این است که «اون یه عوضیه! و حق با منه.» اما اگر قادر به برقراریِ مساوات و تبدیلِ آن احساسِ برحقبودن به عمل نباشیم، ذهن عاطفیمان تنها توضیح جایگزین را باور خواهد کرد: «من مزخرفم! و حق با اونه.»
nazanin
مشکلاتِ احساسی غیرمنطقیاند، به این معنی که نمیتوان برای آنها دلیل آورد، و بدتر اینکه برای اینجور مشکلات، تنها میتوان راهحلهای احساسی ارائه کرد. همهاش به ذهن عاطفی مربوط است. اگر دیده باشید، رانندگیِ ذهنِ عاطفیِ بیشترِ آدمها افتضاح است!
nazanin
ما تسلیمشدن در برابر انگیزههای احساسیمان را یک شکستِ اخلاقی میبینیم و ضعف در خویشتنداری را نشانهای از شخصیتِ ناقص. برعکس، آنهایی را که احساساتشان را سرکوب میکنند، ستایش میکنیم و تحتتأثیر ورزشکاران و تاجران و پیشروانی قرار میگیریم که در کارشان بیرحم و رباتگونهاند.
nazanin
اگر امید را در زمینههایی پَست پیدا کنید بهتر از این است که اصلاً امیدی نداشته باشید. ما بدون انگیزههای سرکشانهمان، هیچ نیستیم.
nazanin
برای اینکه در زندگیمان امید ایجاد کنیم، باید اول حس کنیم انگار روی زندگیمان کنترل داریم. باید حس کنیم انگار چیزی را که میدانیم خوب و درست است، به سرانجام خواهیم رساند و بهدنبال "چیزِ بهتری" هستیم.
nazanin
برای ایجاد و حفظ امید به سه چیز نیاز داریم: احساس کنترل، اعتقاد به ارزش هر چیزی، و جامعه.
nazanin
مشکلاتی که از پیش حل شدهاند برای امید اهمیتی ندارند. فقط مشکلاتی که هنوز نیازمند حلشدن هستند برای امید مهماند؛ چون هر چقدر جهان بهتر شود، ما هم چیزهای بیشتری برای ازدستدادن داریم و هر چقدر چیزهای بیشتری برای ازدستدادن داشته باشیم، احساس میکنیم چیزهای کمتری برای امیدبستن به آنها داریم.
nazanin
آن نقطهای که ناگزیر باید در آن بهدنبال امید بگردیم: تصوراتمان از آینده.
nazanin
تعصبات و فرضیاتِ غلطی که در سر داریم، باعث میشوند همهچیز را بهمراتب بسیار بدتر از حالتِ واقعیِ خود ببینیم.
nazanin
متضادِ خوشحالی، ناامیدیست، افقی خاکستری و بیپایان از تسلیمشدگی و بیتفاوتی. یعنی اعتقاد به اینکه همهچیز به فنا رفته! پس اصلاً چرا خودمان را به زحمت بیندازیم؟!
nazanin
شما و تمام کسانی که دوستشان دارید، روزی خواهید مُرد. تنها بخش کوچکی از چیزهایی که گفتهاید یا کارهایی که انجام دادهاید برای تعداد کمی از مردم اهمیت خواهند داشت، آنهم صرفاً برای یک مدت کوتاه.
nazanin
«همیشه تلاش کردم طوری زندگی کنم که لحظهٔ مرگم به جای ترسْ احساسِ شادی کنم.»
nazanin
شجاعت امری رایج است. انعطافپذیری هم امری رایج است. اما قهرمانی یک روی فلسفی دارد. قهرمانانْ چرایی بزرگ مطرح میکنند، آرمان و اعتقادی خارقالعاده که در هر شرایطی استوار باقی میمانَد. برای همین است که امروزه بهلحاظ فرهنگی اینطور تشنهٔ قهرمانیم: لزوماً نه به این دلیل که مشکلات زیادی وجود دارد، بلکه به این دلیل که ما بهوضوح، آن "چرا"یی را که محرکِ نسلهای قبلی بود از یاد بردهایم.
nazanin
حجم
۳۶۱٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
حجم
۳۶۱٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
قیمت:
۶۵,۰۰۰
۱۹,۵۰۰۷۰%
تومان