بریدههایی از کتاب اوضاع خیلی خراب است
۳٫۶
(۴۲۲)
شجاعت امری رایج است. انعطافپذیری هم امری رایج است. اما قهرمانی یک روی فلسفی دارد. قهرمانانْ چرایی بزرگ مطرح میکنند، آرمان و اعتقادی خارقالعاده که در هر شرایطی استوار باقی میمانَد. برای همین است که امروزه بهلحاظ فرهنگی اینطور تشنهٔ قهرمانیم: لزوماً نه به این دلیل که مشکلات زیادی وجود دارد، بلکه به این دلیل که ما بهوضوح، آن "چرا"یی را که محرکِ نسلهای قبلی بود از یاد بردهایم.
HANNAH
کارهای قهرمانانه فقط در شجاعت، شهامت یا نشاندادنِ زیرکی خلاصه نمیشوند. اینها همگی فاکتورهایی رایج هستند و معمولاً بهشکلی غیرقهرمانانه استفاده میشوند. نه، قهرمانبودن یعنی تواناییِ فراخواندن امید؛ آنهم در جاییکه ذرهای امید وجود ندارد، مثل برافروختنِ کبریتی برای روشنکردنِ دنیایی تاریک. یعنی نشاندادنِ احتمالِ وجودِ جهانی بهتر؛ نه آن جهانِ بهتری که میخواهیم وجود داشته باشد، بلکه آن جهانِ بهتری که اصلاً نمیدانستیم ممکن است وجود داشته باشد. یعنی در شرایطی قرار بگیریم که به نظر میرسد همهچیز کاملاً در آن به فنا رفته، اما هر طور شده شرایط را بهسمت بهبود پیش ببریم.
HANNAH
نیچه مردی بود که بر توانمندسازیِ فرد و مسئولیتِ شخصی بهشکلی افراطی تأکید داشت. او باور داشت شایستگیِ فردی از همهچیز مهمتر است؛ اینکه هر انسانی نهتنها شایستهٔ رشد تا نهایتِ توانِ بالقوهٔ خود است، بلکه وظیفه دارد برای رسیدن به آن هر کاری بکند.
maryamn75
«حرفزدنِ بیشازحد دربارهٔ خودتان میتواند ابزاری برای پنهانکردنِ خودِ واقعیتان باشد»
maryamn75
چون تنها چیزیکه واقعاً میتواند رؤیایی را نابود کند، تحققیافتنِ آن است.
maryamn75
درحالیکه ذهن عاطفی رابطههای سلسلهمراتبی میسازد، مثل بهتر/ بدتر، مطلوبتر/ نامطلوبتر، اخلاقیتر/ غیراخلاقیتر. ذهن عقلانی افقی فکر میکند (کارها چطور به هم مرتبط هستند؟) درحالیکه ذهن عاطفی عمودی فکر میکند (کدام بهتر/ بدتر است؟). ذهن عقلانیِ ما تعیین میکند که اوضاع چطور است، و ذهن عاطفی تعیین میکند که اوضاع باید چطور باشد.
کاربر ۲۳۸۸۸۰۰
مرگ از نظر روانی اهمیت دارد؛ چون به زندگی بها میبخشد. حالا چیزی برای ازدستدادن وجود دارد. نمیتوانید ارزشِ چیزی را بفهمید، مگر اینکه احتمالِ ازدستدادنِ آنرا تجربه کنید.
fatemef8
«شما و تمام کسانی که دوستشان دارید، روزی خواهید مُرد. تنها بخش کوچکی از چیزهایی که گفتهاید یا کارهایی که انجام دادهاید برای تعداد کمی از مردم اهمیت خواهند داشت، آنهم صرفاً برای یک مدت کوتاه. این حقیقتِ ناخوشایندِ زندگیست.
younes koti
«شما و تمام کسانی که دوستشان دارید، روزی خواهید مُرد. تنها بخش کوچکی از چیزهایی که گفتهاید یا کارهایی که انجام دادهاید برای تعداد کمی از مردم اهمیت خواهند داشت، آنهم صرفاً برای یک مدت کوتاه. این حقیقتِ ناخوشایندِ زندگیست.
younes koti
مردم آنقَدَر اراجیف به انیشتین نسبت دادهاند که او بهنوعی اسطوره تبدیل شده است. مثلاً اینکه انیشتین دانشآموزِ ضعیفی بوده کاملاً مندرآوردیست. او از همان کودکی، در زمینهٔ ریاضی و علوم از همه جلوتر بود. وقتی فقط دوازده سال داشت، توی یک تابستان، خودش جبر و هندسهٔ اقلیدسی را یاد گرفت و کتاب سنجش خرد ناب ـ که در حال حاضر دانشجویان دورهٔ تحصیلات تکمیلی برای تمامکردنش دچار چالشاند ـ را در سیزدهسالگی خواند.
fatemef8
بهبلوغرسیدن یعنی دستیابی به تواناییِ انجامِ آنچه درست است، فقط به این دلیل که درست است.
fatemef8
درواقع آن اوایل، شورویها بهمراتب از نازیها ظالمتر بودند. هرچه باشد آنها از قبل تجربهٔ انجام این کار لعنتی را داشتند. «براندازیِ دولت و بهبردگیگرفتنِ یک جامعه در راستای ایدئولوژیهای غلط.»
Elaheh Dalirian
«به این فکر کنین که خیلی پولدارین و یه ناوگان از قایقهای تفریحی دارین. با همهٔ وجودتون بهش فکر کنید. خب حله دیگه! تصورتون حتماً واقعی میشه!»
متأسفانه شما با این نوع از تجسم، ارزش ناسالم فعلی، یعنی ماتریالیسم را با ارزشی بهتر جایگزین نمیکنید، بلکه فقط خودتان را با ارزش فعلیتان ارضا میکنید. تغییر واقعی باید شامل این باشد که تصور کنید نداشتنِ قایق تفریحی چه حسی دارد.
تجسم پرثمر باید کمی ناراحتکننده باشد. این تجسم باید چالشبرانگیز و هضم آن دشوار باشد. اگر اینطور نیست، یعنی چیزی تغییر نکرده است.
0_0
قهرمانبودن یعنی تواناییِ فراخواندن امید؛ آنهم در جاییکه ذرهای امید وجود ندارد، مثل برافروختنِ کبریتی برای روشنکردنِ دنیایی تاریک. یعنی نشاندادنِ احتمالِ وجودِ جهانی بهتر؛ نه آن جهانِ بهتری که میخواهیم وجود داشته باشد، بلکه آن جهانِ بهتری که اصلاً نمیدانستیم ممکن است وجود داشته باشد.
0_0
درد همیشه وجود دارد. چیزیکه تغییر میکند استنباط شما از آن است، و بهمحض اینکه زندگیتان پیشرفت میکند انتظاراتتان بالا میرود و دوباره کمی نارضایتی بهسراغتان میآید.
Ghazaleh
. البته هر گونه تلاش برای رهایی از این ارزشها از طریق تجربههای جدید یا متضاد، ناگزیر با درد و ناراحتی همراه خواهد بود. برای همین است که چیزی بهاسم "تغییرِ بدون درد" و "رشدِ بدون ناراحتی" وجود ندارد.
محمدرضا
هر بار که نوعی رنج را فرو مینشانید، رنجِ دیگری سربرمیآورد. هرچه سریعتر آنها را کنار بزنید، زودتر برمیگردند.
رنج ممکن است بهبود پیدا کند، ممکن است تغییر شکل دهد، ممکن است هر بار سطحیتر یا حتی عمیقتر باشد. اما درهرصورت، همیشه وجود خواهد داشت. رنج همیشه بخشی از ماست.
خودِ ماست.
Ghazaleh
«به ذهن عقلانیات یاد بده به جای اینکه دربارهٔ ذهن عاطفیات قضاوت کند و فکر کند او یک تکه آشغال است، آنرا رمزگشایی و با او همکاری کند.»
محمدرضا
هر نهادی خود را زایل و فاسد خواهد کرد. هر کس به قدرتِ بیشتر و محدودیتِ کمتر دسترسی داشته باشد، بهشکلی قابلپیشبینی از آن قدرت سوءاستفاده خواهد کرد. هر کس چشمانش را در برابر عیبهای خود میبندد، درحالیکه در جستوجوی عیبهای واضحِ دیگران است.
به زمین خوش آمدید. از اقامتتان لذت ببرید.
محمدرضا
یادتان باشد برای اینکه امید را حس کنیم، باید احساس کنیم آیندهٔ بهتری در انتظارمان است (ارزشها). باید احساس کنیم تواناییِ رسیدن به آن آیندهٔ بهتر را داریم (کنترل نفس).
Negin
حجم
۳۶۱٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
حجم
۳۶۱٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
قیمت:
۶۵,۰۰۰
۱۹,۵۰۰۷۰%
تومان