بریدههایی از کتاب اوضاع خیلی خراب است
۳٫۶
(۴۲۴)
احساسْ الهامبخشِ عمل است و عملْ الهامبخشِ احساس. این دو جداییناپذیرند.
fatemeh
حقیقت این است که این ذهن عاطفیست که ماشین هوشیاریِ ما را میرانَد. هیچ برای من مهم نیست که فکر میکنی چقدر آدم علمیای هستی یا بعد از اسمت چند تا لقب داری، تو هم یکی از ما هستی مردِ جوان! تو هم مثل بقیهٔ ما رباتی گوشتی هستی که با ذهن عاطفیِ خلوچلت کنترل میشوی. خونسرد باش و آب دهانت را قورت بده!
این ذهن عاطفیست که ماشین هوشیاریِ ما را میرانَد. چرا؟ چون درنهایت تنها بهوسیلهٔ احساس است که وارد عمل میشویم، و عملْ همان احساس است. احساسْ سیستم هیدرولیک بیولوژیکیست که بدنهای ما را به حرکت درمیآوَرَد. ترسْ چیزی جادویی نیست که ذهن شما اختراعش کرده باشد. نه! ترس در بدنهای ما اتفاق میافتد.
fatemeh
برای اینکه در زندگیمان امید ایجاد کنیم، باید اول حس کنیم انگار روی زندگیمان کنترل داریم. باید حس کنیم انگار چیزی را که میدانیم خوب و درست است، به سرانجام خواهیم رساند و بهدنبال "چیزِ بهتری" هستیم. بااینحال خیلیهامان درگیرِ ناتوانی در کنترلِ خودمانیم.
fatemeh
شما و تمام کسانی که دوستشان دارید، روزی خواهید مُرد. تنها بخش کوچکی از چیزهایی که گفتهاید یا کارهایی که انجام دادهاید برای تعداد کمی از مردم اهمیت خواهند داشت، آنهم صرفاً برای یک مدت کوتاه. این حقیقتِ ناخوشایندِ زندگیست. تمام مسائلی که به آنها فکر میکنید یا کارهایی که انجام میدهید، تنها گریزِ استادانهای از این حقیقتاند. ما غبارهای کیهانیِ بیاهمیتی هستیم که در یک نقطهٔ آبی پرسه میزنیم و به هم برخورد میکنیم.
Marzie
نوشتهٔ خوب نوشتهایست که بتواند همزمان با هر دو ذهن صحبت کند.
کاربر ۳۵۸۲۱۸۳
همانطور که ماهی به آب نیاز دارد، روانِ ما هم برای بقا به امید نیاز دارد. امید سوختِ موتورِ ذهنِ ماست.
فوقِ معمولی
راستش را بخواهید، ما هیچ نیستیم.
پس از قهوهٔ لعنتیتان لذت ببرید!
فوقِ معمولی
نوجوان میگوید برای صداقت ارزش قائل است، فقط چون یاد گرفته گفتنِ چنین حرفی نتایج خوبی به همراه دارد. ولی وقتی با گفتوگوهای سخت روبهرو میشود، دروغ مصلحتی میگوید، در مورد حقیقت مبالغه میکند و مقاومتِ منفعلانه به خرج میدهد. بزرگسال تنها به این دلیل که صداقت از لذت یا رنجِ خودش مهمتر است، صادق خواهد بود. صداقت مهمتر از رسیدن به خواستهها و اهداف انسانیست. صداقت ذاتاً خوب و ارزشمند است.
کاربر ۳۳۵۴۰۷۴
هوش مصنوعی دارای خطرات احتمالیست؟ قطعاً. اما از لحاظ اخلاقی، مصداقِ «دیگ به دیگ میگه روت سیاه» هستیم.
رویا
برخلاف تمام دستاوردهای ما، ذهن انسان همچنان بهطرز شگفتانگیزی ناقص است. نیاز عاطفیمان به تصدیقِ خودْ تواناییِ ما در پردازش اطلاعات را فلج کرده. تعصبات ادراکیمان آن را کجومعوج کردهاند. ذهن عقلانیمان مرتباً بهخاطر خواستههای بیوقفهٔ ذهن عاطفیمان ربوده و گروگان گرفته میشود. بعد داخل صندوقعقبِ ماشینِ خودآگاهی نشانده میشود و اغلب دهانش را میبندند یا با دارو بیهوشش میکنند
رویا
ارزشهای ما نهتنها مجموعهای از احساسات، بلکه دنیایی از قصهها هستند.
کاربر ۳۳۵۴۰۷۴
همهٔ ما مهارتها و اهداف خود را بیشازحد بزرگ میکنیم و مهارتها و اهداف دیگران را دستکم میگیریم. بیشترِ آدمها باور دارند که در بیشترِ موارد هوش و مهارت آنها بیش از متوسط است،
کاربر ۳۳۵۴۰۷۴
اگر توی فروشگاه استارباکس کار میکردم، به جای نوشتنِ اسم مردم روی فنجان قهوهشان، جملات زیر را مینوشتم:
«شما و تمام کسانی که دوستشان دارید، روزی خواهید مُرد. تنها بخش کوچکی از چیزهایی که گفتهاید یا کارهایی که انجام دادهاید برای تعداد کمی از مردم اهمیت خواهند داشت، آنهم صرفاً برای یک مدت کوتاه. این حقیقتِ ناخوشایندِ زندگیست. تمام مسائلی که به آنها فکر میکنید یا کارهایی که انجام میدهید، تنها گریزِ استادانهای از این حقیقتاند. ما غبارهای کیهانیِ بیاهمیتی هستیم که در یک نقطهٔ آبی پرسه میزنیم و به هم برخورد میکنیم. عظمتی برای خودمان تجسم میکنیم و اهدافی برای خودمان میسازیم. اما راستش را بخواهید، ما هیچ نیستیم.
پس از قهوهٔ لعنتیتان لذت ببرید!»
دیار
عظمتی برای خودمان تجسم میکنیم و اهدافی برای خودمان میسازیم. اما راستش را بخواهید، ما هیچ نیستیم.
پس از قهوهٔ لعنتیتان لذت ببرید!»
کاربر ۴۳۱۱۰۸۰
افلاطون گفت که دموکراسیها بهناچار منجر به فساد اخلاقی میشوند، چون همانطور که در آزادیِ جعلی افراط میکنند، ارزشهای مردم رو به زوال میروند و کودکانهتر و خودمحورتر میشوند، درنتیجه تمدن علیه نظام دموکراسی به پا میخیزد. وقتی ارزشهای کودکانه روی کار میآیند، مردمْ دیگر خواهانِ مذاکره سرِ قدرت نیستند. آنها نمیخواهند با گروهها و آیینهای دیگر معامله کنند، نمیخواهند بهخاطر آزادی یا رفاهِ بیشتر رنجی را تحمل کنند. درعوض آنچه میخواهند رهبری قدرتمند است که در کسری از ثانیه همهچیز را سروسامان دهد. آنها یک "مستبد" میخواهند.
Ceiiid
رفتن بهدنبال شادیْ ارزشی زهرآلود است که مدتهاست به فرهنگِ ما معنا داده، ارزشی خودشکن و گمراهکننده. خوبزندگیکردن بهمعنای اجتناب از رنجها نیست؛ بلکه بهمعنای رنجکشیدن برای هدفِ درست است. چون اگر صرفاً بهخاطر زیستن محکوم به رنجکشیدن هستیم، شاید باید درسترنجکشیدن را هم یاد بگیریم.
Ceiiid
«حرفزدنِ بیشازحد دربارهٔ خودتان میتواند ابزاری برای پنهانکردنِ خودِ واقعیتان باشد»
Ceiiid
تنها چیزیکه واقعاً میتواند رؤیایی را نابود کند، تحققیافتنِ آن است.
Ceiiid
زیباییِ آیین در این است که هرچه بیشتر قول رستگاری، روشنگری، صلح جهانی، خوشبختی یا هر چیزِ دیگری را به پیروانِ خود بدهید، آنها بیشتر در رسیدن به آن شکست میخورند، و هرچه بیشتر در آن شکست بخورند، بیشتر خود را مقصر میدانند و احساس عذابوجدان میکنند. هرچه هم بیشتر خود را مقصر بدانند و احساس عذابوجدان کنند، بیشتر هر کاری را که به آنها بگویید انجام میدهند تا آنرا جبران کنند.
Ceiiid
پوچگرایی و افراط محض در امیال، که آنرا همراهی میکند، از دنیای مدرن جدا نمیشوند. این یعنی قدرت فقط محضِ قدرت، موفقیت فقط محضِ موفقیت، و لذت فقط محضِ لذت. پوچگرایی هیچ "چرا"ی جامعتری را به رسمیت نمیشناسد. هیچ حقیقت و آرمانِ والایی را هم دنبال نمیکند. صرفاً میگوید: «چون این احساس خوبی بهم میده.» و همانطور که خواهیم دید، این همان چیزیست که باعث میشود همهچیز بد به نظر برسد.
کاربر ۳۵۳۲۰۶۳
حجم
۳۶۱٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
حجم
۳۶۱٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
قیمت:
۶۵,۰۰۰
۱۹,۵۰۰۷۰%
تومان