بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب اوضاع خیلی خراب است | صفحه ۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب اوضاع خیلی خراب است

بریده‌هایی از کتاب اوضاع خیلی خراب است

۳٫۶
(۴۲۱)
وقتی سعی می‌کنید سرِ شادی معامله کنید، شادی را خراب می‌کنید. وقتی سعی می‌کنید آزادی را تحمیل کنید، آن‌را نفی می‌کنید. وقتی تلاش می‌کنید برابری ایجاد کنید، آن‌را بدتر از بین می‌برید. هیچ‌کدام از این آیین‌های ایدئولوژیک با این مسئلهٔ اساسی برخورد نکردند: مشروطیت. آن‌ها یا به این مسئله معترف نشدند یا به این حقیقت نپرداختند که هر چیزی را به‌عنوان ارزشِ والای خود برگزینید، همیشه موقعیتی خواهد رسید که حاضر خواهید شد زندگیِ انسانی را در اِزای نزدیک‌ترشدن به آن ارزش معامله کنید. اصولِ انتزاعی و تمایلاتِ سیری‌ناپذیر وقتی به اندازهٔ کافی دنبال شود، باعث می‌شود انسانیتِ خود یا انسانیتِ دیگران را واگذار کنید تا به اهدافِ آن پرستش برسید. پس چیزی‌که قرار بود از رنج‌کشیدن نجات‌تان دهد، دوباره شما را به دام رنج‌کشیدن می‌اندازد، و چرخهٔ "امید و نابودی" ادامه پیدا می‌کند.
k.t
این داستان دربارهٔ این است که همه‌چیز کاملاً و مطلقاً به فنا رفته است. وقتی زیر یک پتوی تک‌نفرهٔ بزرگ دراز کشیده‌ایم و به‌لطف وای‌فای غرق آسایشیم، به‌سختی می‌توانیم نسبت و شدتِ این به‌فنارفتن را تصور کنیم!
k.t
بهشتِ زمینیِ کوچکِ من توی سطلی از مقدسات، یخ بسته بود
k.t
این چیزی‌ست که خیلی‌ها متوجه آن نمی‌شوند: متضاد خوشحالیْ عصبانیت یا ناراحتی نیست. اگر شما عصبانی یا ناراحت هستید، یعنی هنوز دغدغهٔ چیزی را دارید. این یعنی هنوز چیزی اهمیت دارد. این یعنی شما هنوز امید دارید. نه. متضادِ خوشحالی، ناامیدی‌ست، افقی خاکستری و بی‌پایان از تسلیم‌شدگی و بی‌تفاوتی. یعنی اعتقاد به این‌که همه‌چیز به فنا رفته! پس اصلاً چرا خودمان را به زحمت بیندازیم؟! ناامیدی نوعی پوچ‌گراییِ سرد و افسرده‌کننده است، احساسی که می‌گوید هیچ‌چیز اهمیت ندارد، پس گندش بزنند!
محمد صالحی زاده
ما مردم و فرهنگی هستیم که به امید نیاز داریم.
Zahra.kazemi6
بیش‌تر مردم برای خودشان ارزشی بالاتر از ارزش فرهنگ و گروه‌شان قائل نیستند. برای همین است که خیلی از آدم‌ها حاضرند جان‌شان را برای بالاترین ارزش‌های خود فدا کنند: برای خانواده، عزیزان‌شان، ملت‌شان، خدای‌شان، و این میل ـ این برخورد فرهنگ‌ها و جان‌فشانی برای ارزش‌ها ـ ناگزیر منجر به جنگ خواهد شد. جنگ آزمونِ زمینیِ امید است.
k.t
. وقتی زیر یک پتوی تک‌نفرهٔ بزرگ دراز کشیده‌ایم و به‌لطف وای‌فای غرق آسایشیم، به‌سختی می‌توانیم نسبت و شدتِ این به‌فنارفتن را تصور کنیم!
" بامِ آسمون "
قهرمان‌بودن یعنی تواناییِ فراخواندن امید؛ آن‌هم در جایی‌که ذره‌ای امید وجود ندارد
Moby
تنها چیزی‌که واقعاً می‌تواند رؤیایی را نابود کند، تحقق‌یافتنِ آن است.
me
ناامیدی ریشهٔ اضطراب، بیماری‌های روانی و افسردگی‌ست. منبع تمام بدبختی‌ها و اعتیادهاست.
بیوتیفول مایند
چرچیل گفته بود: «دموکراسی بدترین نوع حکومت است.»
Babak Z
در چند سال اخیر، صنعت کاملی پیرامون ایدهٔ "تغییردادنِ خودتان" از همه‌جا سر درآورده. این صنعت پر است از وعده‌ها و سرنخ‌های دروغین دربارهٔ رازهای شادبودن، موفق‌بودن و خویشتن‌داری. بااین‌حال همه‌چیز در این صنعت، همان انگیزه‌ای را تقویت می‌کند که در ابتدا باعث شده بود آدم‌ها احساسِ بی‌لیاقتی کنند. حقیقت این است که ذهنِ انسان از هر رازی پیچیده‌تر است، و شما نه می‌توانید به‌سادگی خودتان را تغییر دهید و نه دلیلی دارد که همیشه احساس کنید نیازمندِ تغییرید.
محمدرضا
«چنان عمل کنید که انسانیت را چه در خودتان و چه در دیگران، همیشه به‌منزلهٔ هدف به کار ببرید، نه صرفاً به‌منزلهٔ وسیله.»
ehsan
بنابراین خودتان را در جست‌وجوی امید خسته نکنید. درعوض، این کار را بکنید: امید نداشته باشید. ناامید هم نباشید. درواقع باور نکنید که چیزی می‌دانید. همین فرضیهٔ دانستن ـ آن‌هم با این اطمینانِ کور و احساسی و ملتهب ـ است که در وهلهٔ اول ما را در دام چنین دردسری می‌اندازد. به چیزهای بهتر امیدوار نباشید. خودتان بهتر باشید. چیزِ بهتری باشید: مهربان‌تر، انعطاف‌پذیرتر، فروتن‌تر، منظم‌تر.
آیدا
اعتماد اجتماعی در جوامع توسعه‌یافته نه‌تنها پایین است، بلکه در حال افت‌کردن هم هست؛ این یعنی مردم کم‌تر از همیشه به دولت، رسانه‌ها و حتی یکدیگر اعتماد دارند.
RDH
«همیشه تلاش کردم طوری زندگی کنم که لحظهٔ مرگم به جای ترسْ احساسِ شادی کنم.»
" بامِ آسمون "
ما تسلیم‌شدن در برابر انگیزه‌های احساسی‌مان را یک شکستِ اخلاقی می‌بینیم و ضعف در خویشتن‌داری را نشانه‌ای از شخصیتِ ناقص. برعکس، آن‌هایی را که احساسات‌شان را سرکوب می‌کنند، ستایش می‌کنیم و تحت‌تأثیر ورزشکاران و تاجران و پیشروانی قرار می‌گیریم که در کارشان بی‌رحم و ربات‌گونه‌اند.
RDH
افراط در احساسات به بحرانِ امید منجر می‌شود، و سرکوبِ احساسات هم همین‌طور.
sahar1370326
چگونه آیین خاص خود را پایه‌گذاری کنید؟ قدم سوم: هر نوع انتقاد و تردیدی را از پیش نامعتبر و باطل تلقی کنید.
A PERSON
برای این‌که بفهمیم چرا امروزه این‌طور از بحرانِ امید رنج می‌بریم، باید سازوکارِ امید را بفهمیم؛ این‌که امید چگونه ایجاد و حفظ می‌شود. سه فصل بعدی نگاهی بر این مسئله دارند که ما چطور این سه حوزه از زندگی‌مان را توسعه می‌دهیم: احساس کنترل‌مان (فصل دوم)، ارزش‌هامان (فصل سوم) و جوامع‌مان (فصل چهارم).
عباس

حجم

۳۶۱٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

حجم

۳۶۱٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

قیمت:
۶۵,۰۰۰
۱۹,۵۰۰
۷۰%
تومان