بریدههایی از کتاب اوضاع خیلی خراب است
۳٫۶
(۴۲۱)
قهرمانبودن یعنی تواناییِ فراخواندن امید؛ آنهم در جاییکه ذرهای امید وجود ندارد، مثل برافروختنِ کبریتی برای روشنکردنِ دنیایی تاریک. یعنی نشاندادنِ احتمالِ وجودِ جهانی بهتر؛ نه آن جهانِ بهتری که میخواهیم وجود داشته باشد، بلکه آن جهانِ بهتری که اصلاً نمیدانستیم ممکن است وجود داشته باشد. یعنی در شرایطی قرار بگیریم که به نظر میرسد همهچیز کاملاً در آن به فنا رفته، اما هر طور شده شرایط را بهسمت بهبود پیش ببریم.
زینب دهقانی
بیایید واقعبین باشیم: آدمها مزخرفاند، و زندگی مدام سختتر و غیرقابلپیشبینیتر میشود. بیشترِ ما بدون هیچ نقشهای جلو میرویم، البته اگر هنوز مسیر را گم نکرده باشیم. اگر نوعی اعتقاد غلط به برتری یا پستیِ خود نداشتیم، اگر به فوقالعادهبودنمان در چیزی معتقد نبودیم، همه صف میکشیدیم تا از نزدیکترین پلِ ممکن پایین بپریم، بدون ذرهای از این توهم خودشیفتهوار، بدون آن دروغ دائمی در مورد خاصبودنمان، و لابد با خودمان میگفتیم: «گور بابای امیدواری!»
احسان رضاپور
پیشرفت طی تاریخ مدرن همواره ادامه داشته و هیچگاه متوقف نشده است. حالا مردم از هر زمانی تحصیلات بیشتری دارند و باسوادترند. دههها و حتی شاید قرنهاست که خشونتْ روندی کاهشی گرفته و نژادپرستی، جنسیتزدگی، تبعیض، و خشونت علیه زنان به کمترین میزانِ خود در طول تاریخ رسیدهاند. ما حالا بیش از هر زمانی حق و حقوق داریم. نیمی از سیاره به اینترنت دسترسی دارد. فقرِ شدید در سراسر جهان در کمترین میزانِ خود است. حالا جنگها نسبت به هر زمانِ دیگری کوچکترند و کمتر رخ میدهند. کودکانِ کمتری میمیرند و مردم بیشتر عمر میکنند. میزانِ ثروت بیشتر از هر زمانیست و ما موفق شدهایم برای خیلی از بیماریها درمان پیدا کنیم.
شمشیر در غلاف
هر کُنشی واکنشِ احساسیِ برابر و در جهتِ مخالف میطلبد. این قانونِ اولِ احساساتِ نیوتن است.
محسنی
«شما و تمام کسانی که دوستشان دارید، روزی خواهید مُرد. تنها بخش کوچکی از چیزهایی که گفتهاید یا کارهایی که انجام دادهاید برای تعداد کمی از مردم اهمیت خواهند داشت، آنهم صرفاً برای یک مدت کوتاه. این حقیقتِ ناخوشایندِ زندگیست. تمام مسائلی که به آنها فکر میکنید یا کارهایی که انجام میدهید، تنها گریزِ استادانهای از این حقیقتاند. ما غبارهای کیهانیِ بیاهمیتی هستیم که در یک نقطهٔ آبی پرسه میزنیم و به هم برخورد میکنیم. عظمتی برای خودمان تجسم میکنیم و اهدافی برای خودمان میسازیم. اما راستش را بخواهید، ما هیچ نیستیم.
پس از قهوهٔ لعنتیتان لذت ببرید!»
محسنی
بدون وجود جامعه، احساس انزوا میکنیم و ارزشهامان بیمعنی میشوند. بدون ارزشها دیگر هیچچیزی ارزشِ دنبالکردن ندارد. بدون کنترل، حس میکنیم دیگر قدرتی برای دنبالکردنِ چیزی نداریم. اگر یکی از این سه را از دست بدهید، آن دو موردِ دیگر را هم از دست دادهاید. اگر یکی از آنها را از دست بدهید، انگار امید را از دست دادهاید.
کاربر ۵۶۶۴۳۹۶
هدفِ اصلیِ آیینْ وابستگیِ احساسیست و بهترین راه برای ایجاد این وابستگیها این است که مردم را وادار کنیم دست از تفکرِ نقادانه بردارند.
1984
ارزشهایی که در طول زندگیِ خود انتخاب میکنیم، کریستالیزه شده و در شخصیتِ ما تهنشین میشوند. تنها راهِ تغییرِ ارزشهامان این است که تجربههایی متضاد با آن ارزشها داشته باشیم. البته هر گونه تلاش برای رهایی از این ارزشها از طریق تجربههای جدید یا متضاد، ناگزیر با درد و ناراحتی همراه خواهد بود. برای همین است که چیزی بهاسم "تغییرِ بدون درد" و "رشدِ بدون ناراحتی" وجود ندارد. برای همین است که اگر برای آن آدمِ سابقتان سوگواری نکنید، غیرممکن است به آدمِ جدیدی تبدیل شوید.
وقتی ارزشهامان را از دست میدهیم، در مرگِ آن روایاتِ تعریفکنندهمان سوگوار میشویم؛ انگار بخشی از خودمان را از دست داده باشیم.
1984
ناامیدی ریشهٔ اضطراب، بیماریهای روانی و افسردگیست. منبع تمام بدبختیها و اعتیادهاست. اغراق نمیکنم؛ اما اضطرابِ مزمنْ بحرانی مربوط به امید است، ترس از آیندهای ناموفق. افسردگی هم بحرانی مربوط به امید است. اعتقاد به آینده بیمعنیست. توهم، اعتیاد و وسواس، همهٔ اینها تلاشهای بیاختیار و از سرِ ناچاریِ ذهن برای خلقِ امیدند: از یک تیکِ عصبی یا میلِ وسواسی بگیر تا چیزهای دیگر.
درنتیجه اجتناب از ناامیدی یا همان خلق امید به مأموریت اصلی ذهن ما تبدیل میشود. تمام معنا، هر چیزیکه دربارهٔ خودمان و جهان میفهمیم، همه در راستای حفظ امید بنا میشوند. بنابراین امید میشود تنها چیزیکه هر کدام از ما حاضریم جانمان را برایش بدهیم.
1984
احتمالاً خودشیفتگیِ مزمن ریشهٔ بسیاری از مشکلاتِ اجتماعیسیاسیِ ماست. این دیگر نه مشکل جناح راست و چپ است، نه مشکل نسل قدیم و جدید، و نه حتی مشکل غرب و شرق. این مشکلی انسانیست.
هر نهادی خود را زایل و فاسد خواهد کرد. هر کس به قدرتِ بیشتر و محدودیتِ کمتر دسترسی داشته باشد، بهشکلی قابلپیشبینی از آن قدرت سوءاستفاده خواهد کرد. هر کس چشمانش را در برابر عیبهای خود میبندد، درحالیکه در جستوجوی عیبهای واضحِ دیگران است.
کاربر ۳۷۸۳۶۸۴
معنایی که به احساساتمان نسبت میدهیم، همان چیزیست که معمولاً میتواند نحوهٔ واکنش ذهن عاطفی به آنها را تغییر دهد.
شادی
قهرمانبودن یعنی تواناییِ فراخواندن امید؛ آنهم در جاییکه ذرهای امید وجود ندارد،
کاربر ۵۵۵۳۳۹۸
ارزشها را نمیتوان از طریق منطق تغییر داد؛ آنها فقط از طریق تجربه قابلتغییرند.
Zhra
موعظهٔ ویتس دربارهٔ لوبوتومی ما را به خنده میاندازد؛ اما نوعی خِرَدِ پنهان پشتِ آن نهفته است: اینکه او ترجیح میدهد مشتاقِ بطریِ مشروبش باشد تا اینکه نسبت به آن هیچ اشتیاقی نداشته باشد، و اینکه اگر امید را در زمینههایی پَست پیدا کنید بهتر از این است که اصلاً امیدی نداشته باشید. ما بدون انگیزههای سرکشانهمان، هیچ نیستیم.
nazanin
قهرمانبودن یعنی تواناییِ فراخواندن امید؛ آنهم در جاییکه ذرهای امید وجود ندارد، مثل برافروختنِ کبریتی برای روشنکردنِ دنیایی تاریک. یعنی نشاندادنِ احتمالِ وجودِ جهانی بهتر؛ نه آن جهانِ بهتری که میخواهیم وجود داشته باشد، بلکه آن جهانِ بهتری که اصلاً نمیدانستیم ممکن است وجود داشته باشد.
Maang Mirzaei
هر مشکلی در خویشتنداری، ناشی از مشکل در اطلاعات یا نظم یا منطق نیست، بلکه بیشتر اوقات احساسیست. ناخویشتنداریْ مشکلی احساسیست. تنبلیْ مشکلی احساسیست. عقبانداختنِ کارها مشکلی احساسیست. کمبازدهی مشکلی احساسیست. تصمیماتِ نسنجیده مشکلی احساسیست.
این افتضاح است! چون سروکلهزدن با مشکلات احساسی خیلی سختتر از مشکلات منطقیست.
زهرا عباس زاده
باارزشترین و مهمترین چیزها در زندگی، ذاتاً، ماهیتی غیرمعاملاتی دارند و تلاش برای مذاکره سرِ آنها بلافاصله نابودشان میکند.
کاربر ۲۹۱۲۱۸۶
تقصیر نظام است بچه جان! موجودِ بزرگ و مبهمی که همیشه دربارهاش شنیدهای.
کاربر ۲۹۱۲۱۸۶
خودتان را در جستوجوی امید خسته نکنید. درعوض، این کار را بکنید: امید نداشته باشید. ناامید هم نباشید.
Standing MAN
وقتی از ایلان ماسک پرسیدند قریبالوقوعترین تهدید بشریت چیست، بهسرعت گفت که سه مورد وجود دارد: اول جنگ هستهای گسترده، دوم تغییرات اقلیمی و بعد... قبل از گفتنِ مورد سوم ساکت شد. پایین را نگاه کرد و به فکر فرو رفت. وقتی مصاحبهکننده از او پرسید سومین مورد چیست، لبخند زد و گفت: «فقط امیدوارم کامپیوترها تصمیم بگیرن با ما مهربون باشن.»
Standing MAN
حجم
۳۶۱٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
حجم
۳۶۱٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
قیمت:
۶۵,۰۰۰
۱۹,۵۰۰۷۰%
تومان