بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب اوضاع خیلی خراب است | صفحه ۱۹ | طاقچه
تصویر جلد کتاب اوضاع خیلی خراب است

بریده‌هایی از کتاب اوضاع خیلی خراب است

۳٫۶
(۴۲۱)
اما واقعاً چطور می‌توانید با خیال راحت به کسی بگویید: «روز خوبی داشته باشی.» آن‌هم درحالی‌که می‌دانید تمام افکار و انگیزه‌هاشان از نیازی بی‌پایان برای اجتناب از پوچیِ ذاتیِ هستی نشئت می‌گیرد؟
/امیرمحمد/
اگر امید را در زمینه‌هایی پَست پیدا کنید بهتر از این است که اصلاً امیدی نداشته باشید. ما بدون انگیزه‌های سرکشانه‌مان، هیچ نیستیم.
Arsln
برای ایجاد و حفظ امید به سه چیز نیاز داریم: احساس کنترل، اعتقاد به ارزش هر چیزی، و جامعه.
mobina
همان‌طور که دنیل کانمن یک بار گفت: «ذهن عقلانی بازیگرِ مکملی‌ست که خودش را قهرمانِ اصلی تصور می‌کند.»
امیر
اگر بتوانید تردیدهای درونیِ کسی را به کار بگیرید، تقریباً هر چیزی به او بگویید خریداری خواهد کرد.
فرزانه
قهرمان‌بودن یعنی تواناییِ فراخواندن امید؛ آن‌هم در جایی‌که ذره‌ای امید وجود ندارد، مثل برافروختنِ کبریتی برای روشن‌کردنِ دنیایی تاریک.
marjan
اما هر کاری می‌کنی، لطفاً با ذهن عاطفی نجنگ! این فقط اوضاع را بدتر می‌کند
میلاد قادری
هرچه محل زندگی‌تان ثروت و امنیتِ بیش‌تری داشته باشد، احتمال این‌که خودکشی کنید بیش‌تر است.
امین
«شما و تمام کسانی که دوست‌شان دارید، روزی خواهید مُرد. تنها بخش کوچکی از چیزهایی که گفته‌اید یا کارهایی که انجام داده‌اید برای تعداد کمی از مردم اهمیت خواهند داشت، آن‌هم صرفاً برای یک مدت کوتاه. این حقیقتِ ناخوشایندِ زندگی‌ست.
Ali Rzy
انسان‌ها درواقع موجوداتی با عذاب‌وجدانِ زیادند.
هَدیه
برای هیچ‌چیزی امید نداشته باشید. فقط برای "آن‌چه هست" امید داشته باشید. چرا؟ چون امید درنهایت پوچ و توخالی‌ست. هر چیزی که ذهن شما بتواند تجسم کند از بنیانْ معیوب و محدود است و ازاین‌رو، اگر ستایش شود، زیان‌بار خواهد بود. امیدی به خوشبختیِ بیش‌تر نداشته باشید. امیدی به عذابِ کم‌تر نداشته باشید. امیدی به بهبودِ شخصیتِ خود نداشته باشید. امیدی به ازبین‌بردنِ ایرادهاتان نداشته باشید. درعوض به فرصت‌ها و ستم‌های بی‌شمار و حاضر در هر لحظه امید داشته باشید. به عذابی امیدوار باشید که همراه با آزادی می‌آید، به رنجی که از خوشبختی نشئت می‌گیرد، به خِرَدی که از بی‌خبری می‌آید، به قدرتی که از تسلیم سرچشمه می‌گیرد. و بعد برخلافِ آن عمل کنید.
محسن م.تراکمه
مردم اهمیتِ تجربه‌های خود را از طریق ارزش‌هاشان تفسیر می‌کنند. اگر شهاب‌سنگی به شهری برخورد کند و نصفی از مردم آن شهر را از بین ببرد، از دیدِ یک فرد مذهبیِ خیلی سنتی، دلیل وقوع این بلا این است که شهر پر از گناهکار بوده. کسی‌که به خدا اعتقاد ندارد، می‌گوید این اثباتی‌ست بر نبودِ خدا (باورِ دیگری براساس ایمان) وگرنه چطور وجودی قادر و رحیم اجازه خواهد داد چنین اتفاق بدی بیفتد؟ یک هدونیست (لذت‌گرا) چنین برداشت خواهد کرد که این اتفاقْ دلیل بیش‌تری برای برپاییِ جشن و سرور است، چون همه ممکن است هر لحظه از دنیا برویم. یک سرمایه‌گذار با خودش فکر می‌کند که چطور می‌تواند در تکنولوژی پدافند شهاب‌سنگی سرمایه‌گذاری کند. شواهد است که به ارزشِ والا کمک می‌کند، نه برعکس
احسان رضاپور
امید سوختِ موتورِ ذهنِ ماست.
miliazh
مردم بیش از این‌که متفاوت باشند، شبیه یکدیگرند. بیش‌تر ما هدف‌های یکسانی در زندگی داریم. اما این تفاوت‌های جزئی، باعث ایجاد احساسات می‌شوند و احساسات هم حسِ اهمیت ایجاد می‌کنند. برای همین است که تفاوت‌هامان را به‌مراتب مهم‌تر از شباهت‌هامان در نظر می‌گیریم، و این تراژدیِ واقعیِ بشریت است، این‌که ما محکومیم بر سر تفاوت‌های جزئی تا ابد با هم بجنگیم.
احسان رضاپور
تا زمانی‌که این فصل را تمام کنید، بیش از صد نفر، فقط در ایالات متحده، در خانهٔ خودشان توسط عضوی از خانواده‌شان مورد ضرب‌وشتم یا خشونت قرار می‌گیرند یا به قتل می‌رسند. هوش مصنوعی دارای خطرات احتمالی‌ست؟ قطعاً. اما از لحاظ اخلاقی، مصداقِ «دیگ به دیگ می‌گه روت سیاه» هستیم.
Kosar Sobhani
چراکه "جذابیت" محصولِ سلسله‌مراتبِ ارزش‌های ماست. وقتی از ارزش‌قائل‌شدن برای چیزی دست می‌کشیم، دیگر آن‌چیز برای‌مان جذاب یا جالب نخواهد بود.
Kosar Sobhani
«شما و تمام کسانی که دوست‌شان دارید، روزی خواهید مُرد. تنها بخش کوچکی از چیزهایی که گفته‌اید یا کارهایی که انجام داده‌اید برای تعداد کمی از مردم اهمیت خواهند داشت، آن‌هم صرفاً برای یک مدت کوتاه. این حقیقتِ ناخوشایندِ زندگی‌ست. تمام مسائلی که به آن‌ها فکر می‌کنید یا کارهایی که انجام می‌دهید، تنها گریزِ استادانه‌ای از این حقیقت‌اند. ما غبارهای کیهانیِ بی‌اهمیتی هستیم که در یک نقطهٔ آبی پرسه می‌زنیم و به هم برخورد می‌کنیم. عظمتی برای خودمان تجسم می‌کنیم و اهدافی برای خودمان می‌سازیم. اما راستش را بخواهید، ما هیچ نیستیم. پس از قهوهٔ لعنتی‌تان لذت ببرید!»
fatemeh
ناامیدی ریشهٔ اضطراب، بیماری‌های روانی و افسردگی‌ست. منبع تمام بدبختی‌ها و اعتیادهاست. اغراق نمی‌کنم؛ اما اضطرابِ مزمنْ بحرانی مربوط به امید است، ترس از آینده‌ای ناموفق. افسردگی هم بحرانی مربوط به امید است. اعتقاد به آینده بی‌معنی‌ست. توهم، اعتیاد و وسواس، همهٔ این‌ها تلاش‌های بی‌اختیار و از سرِ ناچاریِ ذهن برای خلقِ امیدند: از یک تیکِ عصبی یا میلِ وسواسی بگیر تا چیزهای دیگر.
mohammad sem
بعید به نظر می‌رسد که از نظر عقلانی ندانیم چطور کربوهیدرات‌ها را کاهش دهیم یا چطور زودتر از خواب بیدار شویم یا سیگار را ترک کنیم. مسئله این است که جایی درون ذهن عاطفی‌مان، به این نتیجه رسیده‌ایم که لیاقت انجام این کارها را نداریم و به همین دلیل است که نسبت به آن‌ها حس بدی داریم.
کاربر ۳۵۸۲۱۸۳
رنجِ انسان مثل بازیِ شکار موش کور است. هر بار که نوعی رنج را فرو می‌نشانید، رنجِ دیگری سربرمی‌آورد. هرچه سریع‌تر آن‌ها را کنار بزنید، زودتر برمی‌گردند. رنج ممکن است بهبود پیدا کند، ممکن است تغییر شکل دهد، ممکن است هر بار سطحی‌تر یا حتی عمیق‌تر باشد. اما درهرصورت، همیشه وجود خواهد داشت. رنج همیشه بخشی از ماست. خودِ ماست.
Negin

حجم

۳۶۱٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

حجم

۳۶۱٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

قیمت:
۶۵,۰۰۰
۱۹,۵۰۰
۷۰%
تومان