بریدههایی از کتاب اوضاع خیلی خراب است
۳٫۶
(۴۲۱)
ناامیدی ریشهٔ اضطراب، بیماریهای روانی و افسردگیست. منبع تمام بدبختیها و اعتیادهاست.
RDH
اما لطفاً اشتباه برداشت نکنید. این کتاب استدلالی برای پوچگرایی نیست. این کتاب مخالف پوچگراییست؛ هم پوچگراییِ درونِ ما و هم پوچگراییِ روبهرشدی که بهظاهر برخاسته از جهانِ مدرن است. برای اینکه بتوانیم استدلال موفقی در برابر پوچگرایی داشته باشیم، باید کارمان را از پوچگرایی شروع کنیم. باید از حقیقتِ ناخوشایند شروع کنیم و از آنجا به بعد باید پروندهٔ قانعکنندهای در دفاع از امید بسازیم. نه برای هر امیدی، بلکه شکلی از امید که سخاوتمندانه و پابرجاست. امیدی که بتواند ما را دور هم جمع کند، نه اینکه ما را از هم جدا کند. امیدی که عظیم و قدرتمند است و درعینحال در واقعیت و منطق ریشه دارد. امیدی که میتواند ما را با حس قدردانی و رضایت تا پایان عمرمان همراهی کند.
asal_msm
چیزی بهاسم "تغییرِ بدون درد" و "رشدِ بدون ناراحتی" وجود ندارد.
Arsln
میبینیم که تصورات زیبامان برای آیندهای بینقص، چندان هم بینقص نیستند، و میبینیم که آرزوها و خواستههامان خود پر از عیبهای غیرمنتظره و فداکاریهای پیشبینینشدهاند.
چون تنها چیزیکه واقعاً میتواند رؤیایی را نابود کند، تحققیافتنِ آن است.
/امیرمحمد/
چیزی بهاسم "تغییرِ بدون درد" و "رشدِ بدون ناراحتی" وجود ندارد. برای همین است که اگر برای آن آدمِ سابقتان سوگواری نکنید، غیرممکن است به آدمِ جدیدی تبدیل شوید.
Ali AA
اینترنت برای این طراحی نشده بود که چیزی را به ما بدهد که به آن "نیاز داریم"؛ برای این طراحی شده بود که چیزی را که "میخواهیم" به ما بدهد
Nabawti
رنج ممکن است بهبود پیدا کند، ممکن است تغییر شکل دهد، ممکن است هر بار سطحیتر یا حتی عمیقتر باشد. اما درهرصورت، همیشه وجود خواهد داشت. رنج همیشه بخشی از ماست.
خودِ ماست.
هَدیه
جهان روی یک مسئله میچرخد: احساسات.
محسن م.تراکمه
ذهن عقلانی بیطرفانه و واقعیست؛ اما ذهن عاطفی سلیقهای و نسبیست.
محسن م.تراکمه
اساساً ما بیشترین سطح امنیت و بیشترین رفاه را در طول تاریخ جهان داریم؛ اما باز هم بیش از هر زمانی احساس ناامیدی میکنیم. هرچه اوضاع بهتر میشود، به نظر میرسد ناامیدتر میشویم. این تناقضِ پیشرفت است.
Azadeh
اینکه به خودمان بگوییم بیارزش و ناچیزیم، به همان اندازه اشتباه است که به دیگران بگوییم بیارزش و ناچیزند. دروغ به خود به اندازهٔ دروغ به دیگران غیراخلاقیست. صدمه به خود به اندازهٔ صدمه به دیگران نفرتانگیز است.
اسماء
اگر برای آن آدمِ سابقتان سوگواری نکنید، غیرممکن است به آدمِ جدیدی تبدیل شوید.
•° زهــــرا °•
تنها شکل واقعی و اخلاقیِ آزادیْ از طریق خودمحدودسازی است. آزادیْ اختیار انتخاب خواستههاتان در زندگی نیست، بلکه انتخاب چیزهاییست که حاضرید در زندگی رهاشان کنید. این نهتنها آزادیِ حقیقی، بلکه تنها نوع آزادیست. سرگرمیها میآیند و میروند. لذت هرگز ماندگار نیست. تنوع معنای خود را از دست خواهد داد. اما شما همیشه میتوانید تصمیم بگیرید که حاضرید چه چیزی را فدا کنید.
sobhan m
ما میدانیم که باید سیگارکشیدن یا خوردنِ شیرینیجات یا غیبتکردن پشت سر دوستانمان را متوقف کنیم، اما همچنان مرتکبِ این کارها میشویم. دلیلش این نیست که بهتر نمیدانیم؛ دلیلش این است که حسِ بهتری نداریم.
mohammad sem
موفقیت از جنبههای زیادی، خیلی متزلزلتر از شکست است. اول به این دلیل که هرچه بیشتر به دست بیاورید، چیزهای بیشتری را ممکن است از دست بدهید، و دوم اینکه چون چیزهای بیشتری را ممکن است از دست بدهید، حفظِ امید دشوارتر میشود. اما مهمتر از همه ـ و ازآنجاکه با تجربهکردنِ امیدهامان آنها را از دست میدهیم ـ میبینیم که تصورات زیبامان برای آیندهای بینقص، چندان هم بینقص نیستند، و میبینیم که آرزوها و خواستههامان خود پر از عیبهای غیرمنتظره و فداکاریهای پیشبینینشدهاند.
چون تنها چیزیکه واقعاً میتواند رؤیایی را نابود کند، تحققیافتنِ آن است.
sobhan m
اخلاق اربابی باوریست که طبق آن افراد به آنچه شایستهٔ آن هستند دست پیدا میکنند. این اخلاقیست که بیان میکند "قدرت یعنی استحقاق"؛ یعنی اگر چیزی را با سختکوشی یا هوش و استعداد به دست آوردهاید، شایستهٔ آن هستید. هیچکس نمیتواند و نباید آنرا از شما بگیرد. شما بهترین هستید و ازآنجاکه برتریِ خود را به اثبات رساندهاید، باید برای آن پاداش دریافت کنید.
Negin
این داستان دربارهٔ این است که همهچیز کاملاً و مطلقاً به فنا رفته است. وقتی زیر یک پتوی تکنفرهٔ بزرگ دراز کشیدهایم و بهلطف وایفای غرق آسایشیم، بهسختی میتوانیم نسبت و شدتِ این بهفنارفتن را تصور کنیم!
محسنی
برای ایجاد و حفظ امید به سه چیز نیاز داریم: احساس کنترل، اعتقاد به ارزش هر چیزی، و جامعه.
"کنترل" یعنی احساس کنیم مهار زندگیمان را در دست داریم، یعنی در تقدیر خود نقش داریم. "ارزش" یعنی چیزی را بیابیم که بهقدری برایمان اهمیت داشته باشد که در راستای رسیدن به آن کار کنیم، چیزی بهتر، چیزیکه ارزش تلاشکردن داشته باشد. "جامعه" هم یعنی ما بخشی از گروهی هستیم که برای چیزهای مشترکی ارزش قائل هستند و برای دستیابی به چیزهای مشترکی تلاش میکنند.
کاربر ۵۶۶۴۳۹۶
مشکلِ امید این است که اساساً معاملهگر است. امید درواقع معاملهایست بین کارهای کنونیِ فرد، در اِزای آیندهای فرضی و مطلوب: اینرا نخور تا به بهشت بروی. آن شخص را نکش تا به دردسر نیفتی. سخت کار کن و پولهایت را پسانداز کن تا به خواستههایت برسی.
برای فراتررفتن از قلمروی معاملهایِ امید، انسان باید بیقیدوشرط عمل کند. وقتی عاشق کسی میشوید، نباید در اِزای آن انتظار چیزی داشته باشید وگرنه عشقتان واقعی نیست. باید وقتی به کسی احترام میگذارید، درعوض انتظاری نداشته باشید وگرنه احترامگذاشتنتان واقعی نیست. باید صادقانه صحبت کنید و انتظار نوازش یا تشویق و درج ستارهٔ طلایی کنار اسمتان را نداشته باشید وگرنه واقعاً صادق نیستید.
1984
«شما و تمام کسانی که دوستشان دارید، روزی خواهید مُرد. تنها بخش کوچکی از چیزهایی که گفتهاید یا کارهایی که انجام دادهاید برای تعداد کمی از مردم اهمیت خواهند داشت، آنهم صرفاً برای یک مدت کوتاه. این حقیقتِ ناخوشایندِ زندگیست. تمام مسائلی که به آنها فکر میکنید یا کارهایی که انجام میدهید، تنها گریزِ استادانهای از این حقیقتاند. ما غبارهای کیهانیِ بیاهمیتی هستیم که در یک نقطهٔ آبی پرسه میزنیم و به هم برخورد میکنیم. عظمتی برای خودمان تجسم میکنیم و اهدافی برای خودمان میسازیم. اما راستش را بخواهید، ما هیچ نیستیم.
پس از قهوهٔ لعنتیتان لذت ببرید!»
شیدا
حجم
۳۶۱٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
حجم
۳۶۱٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
قیمت:
۶۵,۰۰۰
۱۹,۵۰۰۷۰%
تومان