بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دعوت به فلسفه؛ عشق به حکمت و جستجوی راه‌های نو در فلسفه | صفحه ۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب دعوت به فلسفه؛ عشق به حکمت و جستجوی راه‌های نو در فلسفه

بریده‌هایی از کتاب دعوت به فلسفه؛ عشق به حکمت و جستجوی راه‌های نو در فلسفه

نویسنده:ویل دورانت
امتیاز:
۳.۷از ۲۷ رأی
۳٫۷
(۲۷)
افلاطون می‌گوید: «بدبختی بشر به پایان نمی‌رسد مگر آنکه پادشاهان این جهان فیلسوف شوند، یا فیلسوفان پادشاه.»
پویا پانا
وقتی کسی خیالبافی می‌کند، فهمیدن امور برایش سخت‌تر می‌شود تا وقتی که حقیقت را می‌گوید.
پویا پانا
الاهیات جامه‌ای واجب و ضروری برای پوشاندن جهل بی‌انتهای ذهن آدمی است
پویا پانا
موجودی تک‌سلولی را زیر میکروسکوپ نگاه کنید. ذره‌ای پنیر نزدیک آن بگذارید. خواهید دید که چطور یک طرفِ سلول بی‌شکل را گسترش می‌دهد و سلول، به‌طور موقت، شکلی شبیه انگشت دور پنیر پیدا می‌کند. انگشت متحرک نیروی غذا را به داخل سلول درمی‌آورد، و شکل قبلی سلول تغییر می‌کند. در اینجا، اراده، یک عضو می‌آفریند و به بدن شکل می‌دهد. همهٔ اعضای بدن و همهٔ موجودات زنده احتمالاً اشکال و تولیدات و وسایل خارجی ارادهٔ درونی هستند.
Shayan Mohammadi
در تمام عالم، کم‌وبیش فقط یک چیز هست که شناخت بیرونی و درونی از آن داریم، و آن، خودمان هستیم. وجود ما یک الگوی گذرای گرانبها در بافت زمان است. مولکول‌ها به قدر کافی شگفت‌انگیز هستند. آن‌ها، هم از حیث نظم و زیبایی هندسی در بلورها و هم از جهت استفادهٔ خلاقانه در آزمایش‌های شیمیایی، مایهٔ حیرت‌اند. اما وقتی نگاه درونی داریم، نه ماده و مولکول و اتم و الکترون، بلکه حس و میل و انرژی و اراده و آگاهی و اندیشه را درک می‌کنیم. ایده‌آلیسم فلسفی (متمایز از ایده‌آلیسم اخلاقی) تحلیل خود را از جهان با این قضیه شروع می‌کند که همهٔ آنچه مستقیماً می‌دانیم، ایده یا تصور است؛ هرچند ایده فقط یک شکل از آن انرژی عجیبی است که در نگاه به درون، حس می‌کنیم و از لحاظ مادی وصف‌ناپذیر است. بنیادی‌تر از این (همان‌طور که شوپنهاور استدلال می‌کرد) خود انرژی است، که آن را در خودمان «اراده» می‌خوانیم. اراده، جمع و جهت انگیزه‌ها و امیال است. ما، در تحلیل نهایی، امیال خودمان هستیم. مِیل، اگر آن‌طور که دانته می‌گفت، خورشید و ماه را به حرکت درنیاورد، دست‌کم بدن‌های ما را به حرکت درمی‌آورد. و شاید میل است که به بدن شکل می‌دهد.
Shayan Mohammadi
شاید یک خطای اساسی و اولیهٔ آدم بدبین در این باشد که به‌جای اینکه از خودش شروع کند، از ماده شروع می‌کند. بزرگ‌ترین ماتریالیست، دموکریتوس، با بزرگ‌ترین ایده‌آلیست، کانت، هم‌عقیده بود که ما فقط از بیرون، ماده را می‌شناسیم. ما به‌واسطهٔ نیم دوجین گذرگاه حسی، یعنی قوای حسی‌مان، انطباعات حسی را از نیروی‌های بیرونی دریافت می‌کنیم. و به‌طور منطقی نتیجه می‌گیریم که واقعیتی بیرونی وجود دارد. مطمئن نیستیم این واقعیت بیرونی رنگ دارد یا نه، چون ساختار چشم ما، ماهیت وسایل ارتباطی، و کیفیت و کمیت و جهت نور ممکن است الان یک رنگ به شیء خارجی بدهد و موقعی دیگر، رنگی دیگر. رنگ به موقعیت کامل و مجموعهٔ شرایط بستگی دارد نه فقط به شیء تنها.
Shayan Mohammadi
ویل دورانت: اولاً برای انسان، که موجودی بسیار خرد و ناچیز و جزئی بسیار کوچک از عالم است، نابخردانه و به دور از فهم فلسفی است که فکر کند روزی می‌تواند عالم را بفهمد و راز آن را کشف کند. پس اولین درس فلسفه این است که خودت را در چشم‌انداز ببینی و بنابراین دست از این سودا برداری که می‌توانی روزی توضیح بدهی که جهان را چه کسی ساخته یا به کجا می‌رود. تو این چیزها را پشت‌سر می‌گذاری. می‌دانی که موجود زنده‌ای زمانمند هستی؛ می‌دانی که آغاز و پایانی داری و زندگی‌ات در صد سال یا کمی بیشتر به پایان می‌رسد، که خودش خیلی است. اما این وسط خوب است که ارکان زندگی خودت را در چشم‌انداز ببینی و بفهمی. گاهی به این جوانانی فکر می‌کنم که می‌گویند برایشان در تاریخ هیچ ارزشی وجود ندارد. از خودم می‌پرسم: «تاریخ برای این جوانان چه‌کار می‌توانسته بکند؟» شاید تاریخ به آن‌ها حسی از معنی طبیعت انسان بدهد. آریئل دورانت: این کار واقعاً آن‌ها را به کشتن می‌دهد! فکر می‌کنم اگر آن‌ها طبیعت انسان را بهتر می‌شناختند، بی‌معطلی یک گلوله توی مغز خودشان خالی می‌کردند!
Shayan Mohammadi
او هیچ اشتیاقی در خود حس نمی‌کند که اموری را سروسامان بدهد، و به آشفتگی عصر خود نظم و وحدتی بدهد و حاصلی به بار بیاورد. او با ترس، به گوشهٔ خلوتی می‌خزد و به کمک لایه‌لایه اصطلاحات فنی، خود را از دنیا ایزوله می‌کند و انزوا در پیش می‌گیرد. او دیگر فیلسوف نیست. معرفت‌شناس شده است. در یونان چنین نبود. در آنجا فیلسوفان، کمتر ادعا می‌کردند و بیشتر به عهده می‌گرفتند.
صبا بانو:)
«فلسفه را باید موضوع زندگی و مرگ دانست.»
Perfectsunset75
فلسفه در پی فهم این مسئلهٔ مهم و اساسی است که زندگی انسان چه معنی و ارزشی دارد و امکانات بشر در این عالم بی‌انتها چیست.»
Perfectsunset75
فلسفه، مطالعهٔ جزء برحسب کل است. اولین درس فلسفه این است که کل بزرگ و پهناور است، و جزء خرد و کوچک. فروتنی، سرآغاز حکمت است.
hoseinbahranii
ما یا با انکار زندگی می‌کنیم یا با پذیرش. طوری رفتار می‌کنیم که گویی یکی از طرفین را پذیرفته‌ایم یا خودمان را بر سر دوراهی طاقت‌فرسایی می‌یابیم که فلسفه را شکل می‌دهد
hoseinbahranii
دوست دارم آن را «نظر افلاطونی» به فلسفه بنامم. بر طبق این نگرش، فلسفه نوعی فن تفکر یکپارچه است که با منطق و معرفت‌شناسی شروع می‌شود، و به متافیزیک و دین می‌رسد، و نهایتاً در به‌کار بستن یک پیش‌زمینهٔ ذهنی‌روانی گسترده بر رفتار فردی و اجتماعی انسان و حکومت، به اوج خود می‌رسد.
Mahyarex
الاهیات، مطالعهٔ موجودات فوق‌طبیعی و ارتباط آن‌ها با انسان است. فلسفه راجع به این موجودات چیزی برای گفتن ندارد، اما راجع به ارتباط انسان‌ها با همهٔ زندگی و تمام چیزها، راجع به منشأ انسان در زمین و تقدیر نهایی او، البته با تواضعی درخور جهل آدمی، حرف دارد.
احسان رضاپور
اخلاقیات بهتر، نیازمند خدایان بهتر است. و انسان به موازات رشد و پیشرفت خود، ناگزیر، جامه‌های الاهیاتی‌ای را که برایش کوچک شده‌اند، پشت‌سر می‌گذارد. دین نمی‌میرد، اما همهٔ ادیان می‌میرند. فلسفه‌ای که اصول جزمی دیانت گذرا را جزو فرض‌های پیدا و پنهان خود می‌کند، روزی ستارهٔ بختش افول می‌کند و پیش از موقع، در زمین مدفون می‌شود.
پرتو
الاهیات جامه‌ای واجب و ضروری برای پوشاندن جهل بی‌انتهای ذهن آدمی است؛ اما مدل این جامه‌ها مثل سایر لباس‌ها تغییر می‌کند. انسان، خدا را برحسب رشد جایگاه اخلاقی خودش، دائماً بازفهم می‌کند. یهوهٔ جنگ‌طلبِ ایام ابتدایی، روحی را که زمانی موعظهٔ سر کوه را شنیده، راضی نمی‌کند. اخلاقیات بهتر، نیازمند خدایان بهتر است. و انسان به موازات رشد و پیشرفت خود، ناگزیر، جامه‌های الاهیاتی‌ای را که برایش کوچک شده‌اند، پشت‌سر می‌گذارد. دین نمی‌میرد، اما همهٔ ادیان می‌میرند. فلسفه‌ای که اصول جزمی دیانت گذرا را جزو فرض‌های پیدا و پنهان خود می‌کند، روزی ستارهٔ بختش افول می‌کند و پیش از موقع، در زمین مدفون می‌شود.
احسان رضاپور
«متافیزیک، پیدا کردن دلایل بد است برای آنچه از سر غریزه به آن باور داریم؛ اما پیدا کردن این دلایل خودش کم از غریزه نیست.» گاهی، متافیزیک، پیدا کردن دلایل بد برای آن چیزی است که می‌خواهیم دیگران باور کنند.
احسان رضاپور
فلسفه، معمایی کم‌اهمیت و غوطه‌ور در میان ابرها نیست که ربطی به زندگی بشر یا تأثیری در آن نداشته باشد. بلکه مسئله‌ای عظیم و مهم است. فلسفه در پی فهم این مسئلهٔ مهم و اساسی است که زندگی انسان چه معنی و ارزشی دارد و امکانات بشر در این عالم بی‌انتها چیست. ویل دورانت ویل دورانت به‌عنوان «بزرگ‌ترین مروّج فلسفه»
حسین
فیلسوفی فرانسوی داستانی از یک برهمن نیک نقل می‌کند که می‌گفت: «ای کاش از مادر زاده نمی‌شدم!» فیلسوف از او پرسید: «چرا؟» او پاسخ داد: «برای آنکه چهل سال تحصیل کرده‌ام و اکنون بر من معلوم شده است که تمام این روزگار را تلف کرده‌ام.» او برای فیلسوف فرانسوی توضیح داد که جواب خیلی از مسائل مربوط به ماهیت ماده، قوهٔ ادراک، و سازوکار مغز را نمی‌داند و از این جهل خود در رنج و عذاب است. فیلسوف در ادامه می‌گوید:
نویسنده
حکومت یعنی خود ما در مقیاسی بسیار بزرگ. افراد توسط قانون، عرف، ارتش و پلیس مهار می‌شوند. حکومت فقط با ترس از حکومتی قوی‌تر مهار می‌شود. ملت‌ها همچنان در مرحلهٔ شکار زندگی می‌کنند. و به جنگیدن ادامه می‌دهند تا اینکه قدرتی واحد، به‌زور، نظمی بر همهٔ آن‌ها اعمال می‌کند. مثل پادشاهان که قبایل متخاصم یا اربابان فئودال را در لوای حکومت‌هایی یکپارچه درمی‌آوردند. یا رومی‌ها که بین صدها دولت‌شهر، صلح برقرار کردند. ملت‌ها خودشان به هماهنگی رأی نمی‌دهند.
☆Nostalgia☆

حجم

۲٫۹ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۴۰ صفحه

حجم

۲٫۹ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۴۰ صفحه

قیمت:
۱۱۰,۰۰۰
۵۵,۰۰۰
۵۰%
تومان