بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب کلیدر؛ جلد اول و دوم | صفحه ۲ | طاقچه
کتاب کلیدر؛ جلد اول و دوم اثر محمود دولت‌آبادی

بریده‌هایی از کتاب کلیدر؛ جلد اول و دوم

انتشارات:فرهنگ معاصر
امتیاز:
۴.۴از ۳۷۵ رأی
۴٫۴
(۳۷۵)
آدم غریب اگر همکلام نداشته باشد دلش زود می‌گیرد.
Saeid
چه حالی داشت، بلقیس؟ نگرانِ کدام‌سوی بود؟ چرا نمی‌خفت؟ خیال که برش کنده بود؟ یادِ کی؟ یادِ چی؟
یك رهگذر
عشق! ای عشق، جانم فدایت!
Saeid
قلچماق و دلپاک و سر براه و دل به کار بود. مرد را همین بس
کاربر ۱۳۱۲۷۱۳
عشق مثل همین بادهای کویریست. مگر نیاید! وقتی آمد چشمها را کور می‌کند.
Saeid
عشق، اگر چه می‌سوزاند، اما جلای جان نیز هست. لحظه‌ها را رنگین می‌کند. سرخ. خون را داغ می‌کند.
Saeid
می‌دانی من آدمی نبودم که پیش هر کس رو بیندازم. اما امسال برای ما سال خوبی نیست.
Vasal
عشق، اگر چه می‌سوزاند، اما جلای جان نیز هست.
Nasib Radmehr
من چیزهای زیادی نداشتم، اما یک چیز داشتم. همان یکی را هم دارند از من می‌گیرند. من عاشق بودم. من عاشق زنم بودم
Saeid
پروردگارا، به تو می‌سپارمش! آخرین تسلّا و آخرین کلامی که توان به کسی گفت.
Saeid

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۶۲۴ صفحه

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۶۲۴ صفحه