بریدههایی از کتاب گندزدن بس است
۳٫۲
(۱۹)
نظم شخصی چیزی بیش از انجام کاری نیست که میگویید انجام خواهید داد؛ آنهم در زمانی که کمترین میل را به انجامش دارید.
بهعبارت دیگر، عمل به مثبتترین شکل، وقتی احتمالاً بیشازپیش احساس منفی دارید.
احسان رضاپور
تفکر واقعی وقتی میتواند اتفاق بیفتد که الگوهای موجودتان، یعنی تمام چیزهایی که میدانید، به چالش کشیده و دچار وقفه شوند.
احسان رضاپور
خلاصه، شما همان چیزی هستید که دربارهاش حرف میزنید، یا بهعبارتی دیگر شما شخصیتی هستید که دربارهاش حرف میزنید. اگر برای شما زندگی چیز سختی است، پس واقعاً چیز سختی است!
آسمان شب
برای کودکان هیچچیز غیر از لحظهای که در آن هستند، وجود ندارد. اگر دربارهاش فکر کنید، این حالت نهایی ذِن است. هیچ اضطرابی دربارهٔ آینده و هیچ دلمشغولیای دررابطهبا گذشته وجود ندارد. فقط اکنون مهم است و تعامل با موضوعی که درست اکنون ظاهر میشود.
درست است، شما یک کودک لعنتی با حالت ذن بودید و آنرا به باد دادید! بهعنوان بزرگسال، تلاش میکنیم به آن مرحله از «غرقگی» برسیم؛ همان مرحلهٔ خوشی و حضور مطلق که زمانهای سادهتری در زندگیمان را نشان میداد، پس مثل همهچیز آنرا به چیزی تبدیل میکنیم که برویم دنبالش! این روزها، ممکن است در آرامش فکر کنید، دعا کنید، حالتهای یوگا را انجام دهید، از هواپیما با چتر بپرید، به طبیعت بروید، ورزشی را انجام دهید، کتاب بخوانید، و اساساً هر کاری که میتوانید تا از مرارت زندگیای که ساختهاید، دور شوید. اینها همه برای این است که تلاش کنید خودتان را در آن ارزشمندترین کورسوی لحظهٔ اکنون جای دهید، تا خودتان را از نیازِ تیکتاکی برای جلورفتن رها کنید. شما مصممید به تلاش برای گرفتن ذِن خود!
کاربر ۱۱۷۵۴۲۲
هرقدر بهعنوان انسان پیچیدهتر شویم، چه در سطح اجتماعی و چه فردی، بیشتر آشفتگی روانی را تجربه میکنیم. این حرف روشی شیک برای گفتن این است که هرقدر زندگی پیچیدهتر میشود، احتمال بدبختیمان بیشتر است. هیچچیز، واقعاً منظورم این است که هیچچیز، نمیتواند آن حفره را پر کند.
مثل همه، شما هم در دام تلاش برای پرکردن این حفره افتادهاید. چگونه؟ با تلاشِ دائمی برای اصلاح چیزی که فکر میکنید اشتباه است یا بهقدر کافی برای خودتان یا زندگیتان خوب نیست.
کاربر ۱۱۷۵۴۲۲
میکند. آن دستاورد برایتان هیچ کاری نکرد. منظورم این است به درد چیزی که فکر میکردید بخورد، نخورد. برایتان خوشبختیای که دنبالش بودید، به ارمغان نیاورد. پس دوباره به راه میافتید و با این طعمهها زندگیتان را سیاه میکنید.
کاربر ۱۱۷۵۴۲۲
شما فردی بهتر، مطمئنتر و هرچیز بهتری نیستید. فقط همانی هستید که بودید؛ با دستاوردی جدید در کیفتان
کاربر ۱۱۷۵۴۲۲
اگر ارزش گفتن داشته باشد، باید بگویم که آن روزِ در آینده هیچوقت نخواهد آمد. چرا؟ چون حتی وقتی به چیزهای بزرگی دست پیدا میکنید، وقتی به آنجا میرسید، خیلی سریع میفهمید که هنوز همان خودتان هستید.
شما واقعاً تغییری نکردهاید. مشکل هم همین است. زندگیِ متفاوت، همان شما و درنهایت این همان چیزی است که سعی میکنید تغییرش دهید!
کاربر ۱۱۷۵۴۲۲
این چیزی است که شما را گیر انداخته است. شما در تلاشی برای رهایی به دام افتادهاید؛ بااینحال تقلا و پیچوتابخوردنتان فقط شما را همان جایی نگه میدارد که هستید.
رابطهٔ نیرومندی وجود دارد بین خوشبختی و جایی که توجهتان به آن معطوف است. البته بدبختی نیز همینطور است. وقتی توجهتان بهصورت عمده بر چیزی است که خارج از دسترستان قرار دارد، همیشه چیزی وجود خواهد داشت که آنرا ندارید. بنابراین، تلاش میکنید آنرا به دست آورید، و این روند همینطور ادامه مییابد.
اگر زندگیتان را صرف خواستنِ خوشبختی کنید، ازروی طبیعتِ چنین کاری، دائماً در حال شروع از نقطهٔ بدبختی هستید.
کاربر ۱۱۷۵۴۲۲
«هر انسانی مانند بقیهٔ انسانها زاده میشود و منحصربهفرد میمیرد.»
کاربر ۱۱۷۵۴۲۲
حجم
۱۴۴٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۴۵ صفحه
حجم
۱۴۴٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۴۵ صفحه
قیمت:
۲۹,۰۰۰
۱۴,۵۰۰۵۰%
تومان