بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب در | صفحه ۷ | طاقچه
تصویر جلد کتاب در

بریده‌هایی از کتاب در

نویسنده:ماگدا سابو
انتشارات:نشر بیدگل
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۱از ۱۰۴ رأی
۴٫۱
(۱۰۴)
البته آدم به‌این راحتی نمی‌میرد، ولی‌این طور بگویم، چیزی شبیه مُردن بود. بعدش اتفاقاتی که از سر می‌گذرانی از تو چنان آدم زیرکی می‌سازد که آرزو می‌کنی‌ای کاش دوباره بتوانی خنگ باشی، خنگِ به تمام معنا.
zargOl
روحش به روشنی، ولی از پشت ابری از بخار، می‌درخشد.
zeinvzfh
بیشتر اوقات وقتی ما از خدا چیزی می‌خواهیم توجهی بهمان نمی‌کند، ولی بدون استثنا، چیزهایی را که هراس به دل ما می‌اندازد اجابت می‌کند.
zeinvzfh
هر رابطه‌ای که پای عواطف فردی را به میان بکشد آدم را در معرض خطر قرار می‌دهد و هرچه اجازه دهم آدم‌های بیشتری نزدیکم شوند، بر تعداد راه‌هایی که می‌شود به من آسیب رساند افزوده می‌شود.
Mohammad
به حکم منطق آنچه از پیرزن توقع داشتم بحق نبود، ولی منطق نمی‌تواند مانع همه چیز شود، خصوصاً چنین عواطف غیرمنتظره‌ای مثل حس فقدان و سرخوردگی محض.
Mohammad
در‌این دنیا مرد معقول که وجود ندارد.
سمیرا میرزایی
باید می‌پذیرفت که انگیزه هر چیزی که آنجا است چیزی جز عشق نیست.‌این شیوه بخصوص او برای ابراز احساساتش است. انتخاب‌هایش بازتاب دیدگاه منحصربه فرد اوست.
سمیرا میرزایی
زن بیچاره خودش را از شر من و از شر‌این صحنه وحشتناک، از شر تقدیرش، خلاص کرده بود. به حد کافی زجر کشیده بود. بعضی وقت‌ها کار آدم به‌اینجا می‌کشد. یکدفعه می‌خواهی بی معطلی تمامش کنی.
سمیرا میرزایی
در جهانش، اشک و خنده هیچ یک سهم چندانی نداشت.
سمیرا میرزایی
فایده‌ای ندارد که تمام شب ماتم بگیرم و درباره چیزهای مختلف فکر و خیال کنم. دیگر نباید نگران باشم. همه چیز درست می‌شود
سمیرا میرزایی
مسلماً تا وقتی نگرش آدم در مورد کسی مشخص نباشد، هر کلمه‌ای که شرحی از او به دست دهد نادرست است.
سمیرا میرزایی
آدم می‌تواند از روی شَم بگوید اگر کسی گُل بود کدام گُل می‌بود
سمیرا میرزایی
تا حالا با شهامت زندگی کرده ام و امیدم‌این است که همین طور هم بمیرم، شجاعانه و به دور از دروغ.
سمیرا میرزایی
اعتراف در دینِ من جایی ندارد، اعترافی که به واسطه آن از زبان کشیش اقرار می‌کنیم که گناهکاریم، اعتراف به‌اینکه مستحق لعن و نفرینیم، به‌این دلیل که خودخواسته ده‌ فرمان را زیر پا گذاشته‌ایم، اعترافی که بعد از آن، بدون نیاز به توضیح یا ارائه جزئیات، مشمول آمرزش می‌شویم.
سمیرا میرزایی
سعی کن بفهمی. وقتی مهلت کسی دارد تمام می‌شود، جلویش را نگیر. نمی‌توانی چیزی بهش بدهی که جای زندگی را برایش بگیرد. فکر می‌کنی من پالت را دوست نداشتم؟ که وقتی به تنگ آمده بود و می‌خواست خلاص شود برای من اهمیتی نداشت؟ مسئله‌این است که، به جز عشق ورزیدن، باید کُشتن را هم بلد باشی. ضرری ندارد‌این را یادت باشد. از خدایت بپرس وقتی بالاخره همدیگر را ملاقات کردند پالت چی به او گفت‌ـــــ شما که باهم میانه خوبی دارید.
pegahl
یک بار وقتی توی خانه ما برای اولین بار ضبط صوت دید و فهمید که می‌شود متن یا قطعه‌ای موسیقی را ازاول دوباره پخش کرد، در‌این باره حرف زد که چه می‌شد اگر زندگی کسی روی نوار ضبط می‌شد و بعداً دوباره از اول هروقت خودش می‌خواست اجرا می‌شد، متوقف می‌شد و دوباره پخش می‌شد. گفت زندگی اش را همان جور که بوده، یا حتی همان جور که دم مرگش خواهد بود، دوست دارد، فقط با افزودن‌این قید که بتواند به نقطه‌ای که می‌خواهد برگرداندش.
میومیو
نوشتن از آن کارهایی نیست که با آدم سر شوخی داشته باشد. جمله‌هایی که ناتمام رها شوند دیگر هیچ وقت به آن خوبی که شروع شده بودند تمام نمی‌شوند.‌ایده‌های جدید به خم طاق متن شکل می‌دهند و متن بعد از آن دیگر درست از آب درنمی‌آید.
ZarH2080
او تنها بود. کی تنها نیست؟ می‌خواهم بدانم. و‌این شامل حال آنهایی هم می‌شود که کسی را دارند اما متوجه تنهایی شان نیستند.»
ZarH2080
مُرده‌ها همیشه برنده اند. فقط زنده‌ها می‌بازند
زهرا۵۸
در اولین یکشنبه بعد از خاک سپاری، طبق معمول به کلیسا رفتم. هیچ وقت کلیسا را آن قدر شلوغ ندیده بودم. کسانی آمده بودند که قبلاً هیچ وقت در مراسم شرکت نمی‌کردند.
زهرا۵۸

حجم

۳۷۷٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۴۷۶ صفحه

حجم

۳۷۷٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۴۷۶ صفحه

قیمت:
۱۹۸,۰۰۰
۱۳۸,۶۰۰
۳۰%
تومان