بریدههایی از کتاب فرمانده؛ ونزوئلای هوگو چاورز
۳٫۳
(۴۳)
چاوز تنها نامزدی بود که به مردم امیدواری میداد. او رهبری بود که بدبختیها و حقارتهای حلبیآبادنشینها را خیلی خوب درک میکرد.
yazdaan
مخالفان چاوز هم مات و مبهوت شده بودند. آنها چاوز را دیکتاتور مینامیدند، اما دیکتاتورهای واقعیای مثل تروخیو، خیمنس، فیدل، و کیم ایل سونگ، خیابانهای شهرهایشان را حداقل برای شهروندان عادی خودشان امن نگه داشته بودند. آن «سفر بزرگی» که چاوز قولش را داده بود متوقف شد زیرا شهرها و شهرکهای کشورش در قُرق جنایتکاران بود و مردم از شدت ترس عملا زمینگیر شده بودند.
yazdaan
انقلابها مثل جانوران وحشی مجروح موقعی که در سراشیب زوال قرار میگیرند غالبآ به خشونت رو میآورند، ولی انقلاب ونزوئلا منت به سر همه گذاشت و به جای خشونت به پوچی رو آورد.
yazdaan
جوخههای پیراهن سرخهای فرمانده شروع کردند به توزیع کالاهای مجانی بین فقرا و مستمندان؛ کالاهایی مثل یخچال، پنکه، گاز خوراکپزی، تُشک فنری، ماشین لباسشویی. آنها اطلاعیههایی را به دست مردم دادند که در آن ده دلیل برای دادن رأی «آری» در رفراندوم فوریه ۲۰۰۹ ذکر شده بود. دلیل شماره یک: «چاوز عاشق ماست و ما باید عشق او را با عشق پاسخ بگوییم.»
yazdaan
«قدرتْ چاوز را تغییر داد.
yazdaan
زمان دیگری پرزیدنت با روی باز و لب خندان به وزرا و مقاماتی که در محضرش، در برابر دوربینهای تلویزیون نشسته بودند، گفت: «هفته گذشته که برنامه سلام پرزیدنت طولانی شد، من درگیر نبرد سهمگینی با اسفنکترم شده بودم. هیچکس خبر نداشت، اما دلپیچه شدیدی داشتم... بله اسهال داشتم! من هم انسانی هستم مثل همه شما؛ بعضی وقتها مردم این واقعیت را فراموش میکنند. خدای من، اووووف! بدجوری عرق میریختم.»
yazdaan
هیچ رهبر سیاسی دیگری جرئت نکرده بود یک نمایش تلویزیونی طنز اجرا کند. اما نمایشهای اینچنینی فرمانده گهگاه خیلی پوچ و بیمعنا میشد. و البته کسی هم نبود که به سلطان بگوید این حرفت خیلی پوچ و احمقانه است.
yazdaan
نیمی از وزرای چاوز فاقد مدارک دانشگاهی بودند.
yazdaan
دولت عملا سیودو وزارتخانه داشت اما در وبسایت دولت اسامی سی وزارتخانه به چشم میخورد. چاوز تشکیل یک وزارتخانه جدید را اعلام میکرد؛ مثلا «وزارت بازسازی و بهسازی انقلابی کاراکاس بزرگ.»
yazdaan
چاوز که حالا فقط پنجاه و دوسال داشت، از بالکن کاخ خطاب به مردمی که آن پایین برای پیروزیاش فریاد شادی سر میدادند گفت: «زندهباد انقلاب! ونزوئلا دارد به جهانیان نشان میدهد که دنیای نو و تازهای امکانپذیر است، و ما داریم این دنیا را در کشورمان میسازیم.»
yazdaan
حتی حلبیآبادنشینها، که همیشه جزو حامیان اصلی چاوز به شمار میرفتند، حالا از پرزیدنت ناراضی بودند و نشانههایی از ناآرامی در بین آنها دیده میشد.
yazdaan
«کودتای ناموفق علیه چاوز در آوریل ۲۰۰۲ باعث شد تا چاوز عاقبت به آغوش فیدل بیفتد. کوباییها بلافاصله پس از تلاش ناموفق اپوزیسیون برای ساقط کردن چاوز، زمام امور کشورمان را به دست گرفتند.»
yazdaan
آندرس پس از شکست کودتا و زندانی شدن چاوز، در زندان به ملاقات وی میرفت و برایش کتابهای آنتونیو گرامشی، نظریهپرداز مارکسیست ایتالیایی، را میبُرد. آندرس میگوید: «فکرش را بکنید، چاوز تا آن زمان حتی اسم گرامشی را هم نشنیده بود! برای مردی که قرار است یک رهبر چپگرا باشد این عیب بزرگی بود.»
yazdaan
چاوز به واسطه همه این تجربیات پی برد که ترکیب نیروی نظامی با ملیگرایی و سیاستهای چپگرایانه میتواند ظرفیتهای بالقوه عظیمی به بار آورد.
yazdaan
چاوز، بر خلاف رافائل سیمون، تصمیم گرفت به ارتش ملحق شود؛ نه به این دلیل که میخواست سرباز شود، بلکه به این دلیل که ارتش یک آکادمی ورزشی بسیار خوب داشت و میتوانست او را به پایتخت ببرد تا در بهترین تیمهای بیسبال کشور توپ بزند. چاوز سالها بعد گفت: «برنامهام این بود که از طریق ارتش با کاراکاس آشنا شوم و ستاره بیسبال شوم و بعد از ارتش استعفا بدهم و برای همیشه در کاراکاس بمانم.»
yazdaan
انقلاب پخش تلویزیونی نخواهد شد
yazdaan
موقعی که چاوز سقوط کرد دولت بوش لبخندی حاکی از رضایت زده بود.
yazdaan
ما به قدری از چاوز متنفر بودیم که هیچ کار دیگری نمیتوانستیم بکنیم؛ ما دیگر نمیتوانستیم کناری بایستیم و نظارهگر اوضاع باشیم.
yazdaan
فیدل کاسترو پشت خط بود. او گفت: «چاوز، مبادا خودت را قربانی بکنی، مثل آلنده خودت را شهید نکنی، تو باید زنده بمانی.» چاوز در نیمههای شب پذیرفت که به توصیه فیدل عمل کند.
yazdaan
اما پرقدرتترین سلاح در این نبردِ قدرت نه اسلحه که تلویزیون بود.
yazdaan
حجم
۴۷۴٫۵ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۴۱۰ صفحه
حجم
۴۷۴٫۵ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۴۱۰ صفحه
قیمت:
۲۰۵,۰۰۰
تومان