بریدههایی از کتاب پاپ و مرتد
۴٫۰
(۹۵)
یکی دیگر از قیود مندرج در راهنما این بود که از زندانی نباید خون بیاید. علت درج این قید معلوم نیست، اما به نظر میآید از این فکر استنتاج شده باشد که اگر جایی از بدن زندانی بریده شود و بهشدت خونریزی کند، ممکن است زندانی با مسیح همذاتپنداری کند و به این وسیله نیروی درونی به دست بیاورد. شاید هم مأموران تفتیش عقاید اعتقاد داشتند که با پرهیز مجدانه از خونریزی، از هر نوع ارتباط احتمالی با شکنجهگران مسیح که در خلال تصلیب خون خدا را ریختند، فاصله میگیرند. علت این خودداری لجوجانه و منحرفانه هر چه بوده باشد، صرفاً به این معناست که شکنجهگرها میبایست مختصر تخیلی میداشتند؛ باید اشکالی از خشونت جسمی را ابداع میکردند که حداکثر درد را ایجاد میکرد، اما بدن قربانی کم و بیش سالم میماند.
teorian
رویهای که امروز کلیسا اعمال میکند همانند رویهای نیست که به دست حواریون اعمال میشد: زیرا آنها مردم را با موعظه به راه و روش زندگی خوب هدایت میکردند، اما اکنون هر کس که نخواهد کاتولیک باشد، باید به مجازات و عذاب تن دهد، زیرا اکنون به زور متوسل میشوند نه به عشق؛ دنیا نمیتواند این گونه ادامه یابد، زیرا این همه جز جهالت نیست و هیچ مذهب اینچنینی نمیتواند خوب باشد.
teorian
از آن رو که شهامت روحی آمریکا بیش از آنکه وامدار سرزمینها و مردم این روزگار باشد، بهشدت مرهون ارتش شکوهمند و ازخودگذشتهٔ شهیدان دنیای قدیم است، بر ماست که به زندگی و نام آن شهیدان روشنی بخشیم و آنها را برای برخورداری از تحسینی آمیخته به احترام و نیز چون چراغهای دریایی روشن نگه داریم. و شاید بتوان جوردانو برونو را به عنوان نمونهٔ بارز و مظهر همهٔ آنها، امروز و آینده، در سپاسگزارترین قلب و خاطرهٔ دنیای نوینمان قرار داد.
والت ویتمن
teorian
روح که به واسطهٔ عملکرد طبیعت پدید آمده از یک حیوان به حیوان دیگر منتقل میشود و حتی جانوران وحشی نیز زادهٔ فسادند، انسانهایی هم که در پی طوفانها دیده به جهان میگشایند، همچنین
teorian
برونو به دنیایی مینگریست که اکثریت عظیم مردمانش اطلاع چندانی از آنچه میپرستیدند، نداشتند. در نظر اکثر مردم آن عصر که سایقشان ترس بود، خداوند خالق دنیا و قدرت مطلق بود. اما مردم عادی از طبیعت دنیای موهوم ارواح و جادوگری نیز به همان اندازه میترسیدند. برونو تصور میکرد که میتواند ذهن و روح انسان را تعالی بخشد، از این زندگی مبتذل خلاصش کند و به هستیاش غنا و اختیار بخشد. او اعتقاد داشت که هر فرد هر عنصری از دنیای بزرگ، هر بخش آن بیهمتا، میتواند درک کند و از آن کلیت یاری بگیرد تا دنیای بینهایت بهتری بسازد.
teorian
مردم رنسانس به گذشته مینگریستند و در آن فرهنگ پیشرفتهتری مییافتند معتقد بودند که مردم دوران باستان به دریایی از دانش و معرفت دسترسی داشتند و صاحب فرهنگی یکپارچه و به مراتب برتر از فرهنگ خود بودند.
teorian
به نظر اندیشمندان رنسانس حصول اطلاعات اصیل اولیه، نتیجهٔ تلاش همگانی برای کشف دوبارهٔ اسرار گمشدهٔ باستانیان بود. این امر بیتردید مهمترین فرایند در شکوفایی خود رنسانس بود. ما امروز در عصری زندگی میکنیم که در آن معمولاً بیشتر به آینده نظر داریم تا به گذشته؛ عصری که در آن ناخودآگاه فرض میکنیم آینده مترقیتر و روشنبینانهتر از گذشته خواهد بود و فردا اطلاعات و شناخت بیشتری خواهیم داشت و پسفردا از آن هم بیشتر. در عصر ما تنها چیزی که نصیب گذشته میشود، مجامله است.
teorian
«خورشید در مرکز قرار دارد. بر اریکهٔ سلطنت جلوس کرده و بر خانوادهٔ سیاراتی که به دورش میچرخند حکومت میکند... بدین ترتیب، در این آرایش هماهنگی تحسینبرانگیز دنیا را میبینیم.»
teorian
در نظر افلاطون و پیروانش، تحقیق در بارهٔ جهانی که در آن زندگی میکنیم ضرورت و اساساً علت وجودی ماست.
teorian
لوکرتیوس با ظرافت و سادگی بینظیری فلسفهٔ دموکریت را توصیف کرده است. او اظهار داشت: «اما حالا چیزها از ذرههای خاصی ساخته میشوند. از این رو هر چیزی به هنگام تولد از چیزی که دارای اتمهای بنیادی آن است وارد کرانههای روشنایی میشود. بنابراین هیچچیز نمیتواند از هیچ ناشی شود، زیرا چیزها بیهمتایند. و علت اینکه گل سرخ را در بهار، انگور را در تابستان، و به دست آمدن شراب را در پاییز میبینیم این است که اتمهای مناسب در فصل مناسب جاری میشوند تا هر آنچه را میبینیم پدید آورند.»
دموکریت دنیایی ماشینی اما بسیار متفاوت با دنیای ارسطو را توصیف میکرد. در الگوی او اتمها بنیادیترین اجزای تشکیلدهندهٔ مادهاند و همین اتمها هستند که بر اثر برخورد با یکدیگر کل حرکت و پویایی (دینامیسم) را پدید میآورند. دموکریت و پیروانش به این مفهوم چنان اشتیاقی داشتند که اتمیسم را در بارهٔ تمام جنبههای دنیای مشهود به کار میبردند و با تلاش برای توضیح رفتار انسان به عنوان یکی از پیامدهای ناشی از برخورد اتمها پا را از این هم فراتر میگذاشتند.
teorian
ارسطو الگویی را توصیف میکرد که در آن دنیای مادی مشهود به تمامی از آمیزهٔ چهار عنصر ساخته شده است: آتش، هوا، آب و خاک. او استدلال میکرد اگر این عناصر به حال خود گذاشته شوند که سامان یابند خود لایههایی تشکیل میدهند. این نظریه حاصل مشاهداتی از جمله این امر مسلم بود که آب از هوا فرو میریزد (یا هوا از طریق آب به شکل حباب به طرف بالا حرکت میکند) و خاک (یعنی در واقع سنگها و دیگر مواد متراکم) از طریق آبوهوا فرو میریزد. ارسطو آنگاه استدلال میکرد که آتش در بالاترین لایه قرار دارد چون از طریق هوا به بالا میرود. بر اساس همین استدلال باران به طرف پایین میریزد چون سعی میکند به مکان خاص خودش، یعنی به لایهٔ زیر هوا برگردد. بالاخره آتش از آن رو که شعلههایش به طرف بالا زبانه میکشد محل مناسب خود را درست در بالای آن سه لایهٔ دیگر اشغال میکند. ایدههای ارسطو در بارهٔ حرکت اجسام و طبیعت و آنچه فیلسوفهای طبیعی بعدها به آنها به عنوان «نیروها» اشاره کردند نیز به همین اندازه مغشوش و درهمبرهم بود.
teorian
برونو، در ضدیت با سنت، از مفهوم جهانی لایتناهی سخن میگفت که آن را به مثابه دنیایی مملو از دنیاهای مسکون در ذهن متصور میساخت. او ادعا میکرد کل ماده با تمام مادههای دیگر عمیقاً ارتباط دارد، که ما در دنیایی زندگی میکنیم که در آن همهچیز بازیافت شده و همهچیز به هم مربوط است؛ دنیایی که در آن ما در وجود خداوند هستیم و خداوند در وجود ماست. اما حتی هنگامی که افکارش محدودههای مورد قبول منطق را درمینوردید، همچنان تعهدی حقیقی را نسبت به بسیاری از بخشهای بنیادین آموزهٔ مسیحیت حفظ میکرد. او از آنچه کلیسا به آن بدل شده بود نفرت داشت، اما به خدای خودش عشق میورزید.
teorian
واتیکان با در جهالت نگه داشتن تقریباً تمام مردم عادی توانسته بود آن همه وقت به حیات خود ادامه دهد. تمام متون دینی، از جمله انجیل و کتاب دعا فقط به زبان لاتین در دسترس بود؛ تمام مراسم مذهبی و عبادی و تمام احکام و فتاوی فقط به زبان لاتین بود. و معنایش این بود که اکثریت مردم اصلاً نمیدانستند در کلیسا چه چیزی را از بر میخوانند یا به چه ایمان میسپرند
احمدرضا
جوردانو برونو فیلسوفی معمولی نبود. او آدمی خودرأی، مردمگریز و روشنفکری رادیکال بود. در عصری که همگان بجز معدودی، صرفاً به فکر وعدهٔ بعدی غذایشان و رسیدگی به بچههایشان بودند، برونو یکی از اعضای گروه کوچکی بود که ایدههای جاری را گرفت و از آنها به چشماندازهای نوین و اصیل دست یافت.
yazdaan
مردی تندخو، سختگیر، اهل بحث و جدل بود: بیتردید شجاع اما خشن بود.
yazdaan
سپس برونو سرش را بلند کرد با حالتی تقریباً بیتفاوت تالار را برانداز کرد و با صدایی قدرتمند که بر وضعیت جسمی زار و نزارش خط بطلان میکشید اعلام کرد: «شاید که بیم شما از صدور این حکم در بارهٔ من، بیش از بیم من از پذیرفتن آن باشد.»
میکائیل
زمان همهچیز را میدهد و همهچیز را باز پس میگیرد؛ همهچیز در تغییر است اما هیچچیز تباه نمیشود.
Ali Reza
دموکریت دنیایی ماشینی اما بسیار متفاوت با دنیای ارسطو را توصیف میکرد. در الگوی او اتمها بنیادیترین اجزای تشکیلدهندهٔ مادهاند و همین اتمها هستند که بر اثر برخورد با یکدیگر کل حرکت و پویایی (دینامیسم) را پدید میآورند.
کاربر ۲۰۸۰۵۳۰
ارسطو (۳۸۴ ـ ۳۲۲ ق.م) مردی بود که نخستین سنگبنای فلسفهٔ طبیعی را گذاشت که به مدت دو هزار سال بر مسیر ما قبل علم مسلط بود و به تمدن شکل و فرم بخشید
کاربر ۲۰۸۰۵۳۰
ارسطو (۳۸۴ ـ ۳۲۲ ق.م) مردی بود که نخستین سنگبنای فلسفهٔ طبیعی را گذاشت که به مدت دو هزار سال بر مسیر ما قبل علم مسلط بود و به تمدن شکل و فرم بخشید
کاربر ۲۰۸۰۵۳۰
حجم
۳۷۱٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۴۳ صفحه
حجم
۳۷۱٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۴۳ صفحه
قیمت:
۱۲۱,۵۰۰
۹۷,۲۰۰۲۰%
تومان