بریده‌هایی از کتاب پاپ و مرتد

در نظر کاردینال‌هایی که چهارچشمی از زندگی زمینی ممتاز خود محافظت می‌کردند، عوام‌الناس هر چه نفهم‌تر، بهتر.

رهبران کلیسا با این‌که از گسترش علم الهیات مجاز در میان طبقات ممتاز و تحصیلکرده حمایت می‌کردند، اما در معنای وسیع‌تر فطرتاً و تعمداً دانش‌ستیز بودند. در نظر کاردینال‌هایی که چهارچشمی از زندگی زمینی ممتاز خود محافظت می‌کردند، عوام‌الناس هر چه نفهم‌تر، بهتر.

کلیسا به منظور تأمین بودجه برای جاه‌طلبی پاپ دست و دلبازانه از الهیات چشم می‌پوشید و هرگاه نظام اعتقادی ساختگی‌اش نابسنده از آب درمی‌آمد کاردینال‌ها دامنهٔ تفسیر کتاب مقدس را تا حد نقض آن گسترش می‌دادند.

امروز شکنجه‌گران برونو به کلی فراموش شده‌اند و ایده‌هایشان ناچیز شمرده می‌شود. در این میان اهمیت و شهرت برونو بالیده است؛ اکنون بیش از هر زمان دیگری در این چهارصد سالی که از مرگش می‌گذرد، به میراث او ارج و احترام گذاشته می‌شود

سبعانه‌ترین ضعف ما خوار شمردن وجودمان است.

آن‌کس که شوق پرداختن به تفکر فلسفی را دارد، اول از همه باید در بارهٔ همه‌چیز شک کند. در خلال مباحثه و قبل از شنیدن عقاید گوناگون و بررسی و مقایسهٔ دلایلی که در دفاع یا رد آن مطرح می‌شود، نباید موضع اختیار کند. هرگز نباید در دفاع یا اثبات آنچه شنیده،‌ در بارهٔ عقاید اکثریت، سن، مزیت‌ها یا اعتبار سخنران قضاوت کند، بلکه باید آموزهٔ منسجمی را دنبال کند که هوادار چیزهای واقعی و حقیقتی باشد که قابلیت ادراک با نور منطق را داشته باشد. جوردانو برونو

اما نباید فراموش کنیم که تمام مردان قدرتمند قرن شانزدهم، تقریباً بدون استثنا، قدرت خود را با قساوت،‌ جاه‌طلبی و نیرویی بی‌رحمانه به دست آورده بودند. سروکار داشتن با چنین مردانی مستلزم احتیاط بود.

در نظر کاردینال‌هایی که چهارچشمی از زندگی زمینی ممتاز خود محافظت می‌کردند، عوام‌الناس هر چه نفهم‌تر، بهتر.

در نظر او ذات زنبور از ذات انسان غیر قابل تشخیص بود و مواد معدنی صخره به اندازهٔ پاپ اهمیت داشت. به نظر برونو همه‌چیز در یک چرخهٔ جاودان بود، همه‌چیز وابسته به هم و لازم و ملزوم یکدیگر بود.

بسیار مبارزه کرده‌ام. فکر می‌کردم که می‌توانم پیروز شوم... و هم تقدیر و هم طبیعت اشتیاق و توانم را سرکوب کردند. حتی پیش رفتن هم مهم است، چون می‌دانم که می‌توانم پیروز شوم، که پیروزی در دست تقدیر است. با وجود این، آنچه را در توانم بود، انجام دادم، که هیچ در قرنی در آینده آنچه را که متعلق به من است انکار نخواهد کرد و انکار نخواهد کرد آنچه را که متعلق به پیروزمند است: من از مرگ نهراسیده‌ام، به همتایانم تسلیم نشده‌ام، به دلیل طبیعت قاطعم مرگی شجاعانه را ترجیح داده‌ام بر زندگی بدون مبارزه.

کلمه نه آفریدگار است و نه (نخستین) مخلوق، بلکه واسطهٔ میان آفریدگار و مخلوق است، همان‌طور که گفتار واسطهٔ میان گوینده و هدفی است که او ارائه می‌کند

آن‌کس که شوق پرداختن به تفکر فلسفی را دارد، اول از همه باید در بارهٔ همه‌چیز شک کند. در خلال مباحثه و قبل از شنیدن عقاید گوناگون و بررسی و مقایسهٔ دلایلی که در دفاع یا رد آن مطرح می‌شود، نباید موضع اختیار کند. هرگز نباید در دفاع یا اثبات آنچه شنیده،‌ در بارهٔ عقاید اکثریت، سن، مزیت‌ها یا اعتبار سخنران قضاوت کند، بلکه باید آموزهٔ منسجمی را دنبال کند که هوادار چیزهای واقعی و حقیقتی باشد که قابلیت ادراک با نور منطق را داشته باشد. جوردانو برونو

زمان همه‌چیز را می‌دهد و همه‌چیز را باز پس می‌گیرد؛ همه‌چیز در تغییر است اما هیچ‌چیز تباه نمی‌شود. جوردانو برونو

مسئولان دادگاه تفتیش عقاید با نظارهٔ حرکات برونو از راه دور و تعقیب مسیر کارراهه‌اش چهار میخ‌هاشان را روغن‌مالی کردند در آتششان کند انداختند و منتظر ماندند که از طعمه‌شان حرکتی اشتباه سر بزند؛ منتظر روزی ماندند که برونو در دامشان بیفتد و قدم به سرزمین اشباح بگذارد به جایی که دیگر هیچ شانسی برای فرار نداشته باشد. او مأیوسشان نکرد.

ترویج سنت هرمسی، یعنی علوم خفیه کمک کرده بود.

افکارم به ستارگان دوخته شده‌اند. جان لیلی

فکر کردن، تأمل در تصاویر ذهنی است. جوردانو برونو

ما در جهانی لایتناهی زندگی می‌کنیم و دنیاهای بی‌شماری وجود دارند که ممکن است در آن‌ها انسان‌هایی مانند خودمان رشد کنند و خدایان خودشان را بپرستند.

خاطره و منزلت مردی که آن‌ها بدنش را نابود کردند، سال به سال فزونی می‌یابد.

مردم رنسانس به گذشته می‌نگریستند و در آن فرهنگ پیشرفته‌تری می‌یافتند معتقد بودند که مردم دوران باستان به دریایی از دانش و معرفت دسترسی داشتند و صاحب فرهنگی یکپارچه و به مراتب برتر از فرهنگ خود بودند.