بریدههایی از کتاب عقاید یک دلقک
۳٫۵
(۱۵۷)
هنرمند و زن بهترین وسیله برای استثمارند و هر مدیری هم بین یک تا نود و نُه درصد نقش دلال محبت را بازی میکند.
کاربر ۳۵۸۲۱۸۳
من دلقکم. عنوان رسمی این شغل کمدین است؛
سپهر
تنها یک وسیلهٔ درمان موقت مؤثر وجود دارد: الکل. یک راه علاج دائمی هم میتواند وجود داشته باشد: ماری. ماری مرا ترک کرده است. دلقکی که به میخوارگی بیفتد خیلی سریعتر از یک شیروانیسازِ مست سقوط خواهد کرد
Mr Parsa
برای هنر، یا کمتر از آنچه درخورش است پرداخته شده و یا بیشتر از آن.
Pariya
خیلی بهتر بود که او را با وجدانش کاملاً تنها میگذاشتم تا با آن درگیر باشد.
Pariya
تو فاقد آن خصلتی هستی که آدم را تبدیل به مرد میکند، و آن تحمل کردن و کنار آمدن با شرایط است
سایه
ماری همیشه کتابهای عرفانی زیادی با خود به همراه میکشید و من به خاطر میآورم که لغات " تهی" و " هیچ" در آنها خیلی به چشم میخوردند.
esemds
خیلی از انسانهای زنده در واقع مُردهاند و آنها که جان باختهاند زندگی میکنند.
فاطمه
انسان نه میتواند لحظات را تکرار کند و نه میتواند آنها را در میان بگذارد.
Mahsa Bi
“آنان که هنوز از او پیامی نشنیدهاند او را خواهند دید، و آنان که هنوز هیچچیز نشنیدهاند روزی او را میفهمند.”
Mahsa Bi
من با تعصبی خاص به نشانههای استراحت که به اَشکال مختلف نیز هست، نگاه میکنم: اینکه چهطور کارگری پاکت حقوقش را توی جیب میگذارد و روی موتورسیکلت خود سوار میشود، دلال بورس که بالاخره گوشی تلفن را به زمین میگذارد، دفتر یادداشت خود را توی کشو میز میگذارد و کشو را قفل میکند، یا یک خانمِ فروشندهٔ مواد غذایی پیشبند خود را باز میکند، دستهایش را میشوید، موهایش را جلو آینه مرتب میکند و به لبهایش ماتیک میزند، کیفدستیاش را برمیدارد و دور میشود، تمام این صحنهها آنقدر انسانیاند که به نظرم میرسد من غیرانسانی هستم، چون من دست کشیدن از کار و استراحت را فقط به عنوان نمایش میشناسم
parastoo
من در نشان دادن زندگی پُرجنبوجوش و پُر از غنای بچهها کاملاً موفقم: در زندگی بچهها، چیزهای پیشپاافتاده، مهم جلوه میکنند، همهچیز غریب، زندگی بدون نظم و انضباط است، و همیشه حزنانگیز. این بچهها هم، هرگز به عنوان یک طفل، استراحت ندارند؛ فقط زمانی که " اصول انضباطی" را بپذیرند حق استراحت دارند.
parastoo
هر روز صبح، در هر ایستگاه بزرگ راهآهن، هزاران نفر که در شهر کار میکنند وارد میشوند و هزاران نفر دیگر از شهر خارج میشوند تا سر کارشان برسند. راستی چرا این دو گروه از مردم، محلهای کارشان را با یکدیگر عوض نمیکنند؟ و یا صف طویل اتومبیلها که بهزحمت جلو میروند، و راهبندانهای ناشی از آن در ساعتهای پُررفتوآمد از روز. اگر این دو دسته از مردم محل کار و یا سکونتشان را با هم عوض کنند، میتوان از تمام مسائلی چون آلودگی هوا، و یا حرکات مهیج دستان به مانند پا روی پلیسهای راهنمایی اجتناب کرد: آن وقت سر چهارراهها آنقدر خلوت و ساکت خواهند شد که میتوان بر سر تقاطعها نشست و منچ بازی کرد.
parastoo
آنچه یک دلقک به آن نیاز دارد آرامش است، تظاهر به چیزی که دیگران آن را تعطیلی و استراحت مینامند. اما این مردم نمیتوانند درک کنند که تظاهر به استراحت و تعطیلی برای یک دلقک در واقع فراموش کردن کار است. آنها این مسئله را نمیفهمند، چون طبیعی است که آنها در زمانِ استراحت، وقتِ خود را با چیزی که به آن به اصطلاح هنر میگویند، پُر میکنند. مشکل دیگر، هنرمندانی هستند که به هیچچیز دیگری جز هنر فکر نمیکنند، اما احتیاجی به استراحت ندارند، چون کار نمیکنند. ولی بهمجرد اینکه کسی بخواهد یک انسان هنری را تبدیل به هنرمند کند، آن وقت دردآورترین سوءتفاهمات آغاز میشوند. انسانهای هنری درست زمانی به هنر میپردازند که یک هنرمند احساس میکند احتیاج به چیزی مثل استراحت دارد.
parastoo
بگذار آنها فوتبال بازی کنند تا دیگر به دخترها فکر نکنند." درحالیکه من با علاقه به دخترها و بعدها فقط به ماری فکر میکردم. گاهی وقتها برای خودم هم مجرمِ اخلاقی به نظر میآمدم. علت علاقهٔ من به فیلمهای مخصوص اطفال ششساله این است که در این فیلمها رذالتهای مخصوص بزرگسالان، زنا و طلاق جایی ندارند.
parastoo
روح به هر کجا که دلش بخواهد پرواز میکند."
parastoo
من فکر میکنم، برعکسِ اعتقاد مسیحیها و کاتولیکها، خیلی از انسانهای زنده در واقع مُردهاند و آنها که جان باختهاند زندگی میکنند.
parastoo
به نظرم صدای واضح بوق تلفن مثل صدای تپش قلبی میآمد که از بینهایت به گوش میرسید؛
parastoo
زیباییشناسان را بهتر است به وسیلهٔ یکی از اشیای باارزش هنری به قتل رسانید تا حتی در مرگ هم از اینکه به اثری هنری هتکحرمت شده، عصبانی شوند.
نسیم رحیمی
ناگهان متوجه شدم که دارم در وان حمام اشک میریزم، و در همان حال موفق به یک کشف فیزیکی غیرمنتظره شدم: به نظرم رسید اشکهایم سرد است. درحالیکه اشکهایم معمولاً داغ بود، بهویژه طی چند ماه گذشته که چندینبار در حال مستی زارزار گریستم.
R
حجم
۳۸۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۷۹
تعداد صفحهها
۳۰۱ صفحه
حجم
۳۸۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۷۹
تعداد صفحهها
۳۰۱ صفحه
قیمت:
۶۰,۰۰۰
۳۰,۰۰۰۵۰%
تومان