در نظر من، جوانی مثل این گئورگ که خودش را با یک بازوکا به کشتن داد زندهتر از مادر من است.
پویا پانا
اصلاً نمیتوانم باور کنم که بحثهای مذهبی تا این حد خستهکننده باشند.
پویا پانا
هیچکس در این دنیا، چون در بطن موقعیت خاص انسانی دیگر قرار ندارد، نمیتواند احساس صحیح و درستی در مورد بدی یا خوبی مسئلهای داشته باشد، حالا خواه این مسئله به خوشبختی و بدبختی، به درد عشق و یا " افت هنری" ربط داشته باشد.
fatemeh77
یک هنرمند مرگ را همیشه با خودش یدک میکشد، درست مانند یک کشیش خوب که همیشه کتاب دعایش را با خودش به همراه دارد
alishirvani
هیچکس در این دنیا، چون در بطن موقعیت خاص انسانی دیگر قرار ندارد، نمیتواند احساس صحیح و درستی در مورد بدی یا خوبی مسئلهای داشته باشد
Mahsa Bi
شب بود و در یکی از هتلهای گرانقیمت هانوفر که با وجود سفارش یک فنجان قهوه، فقط سهچهارمِ آن را پُر میکردند. این قبیل هتلها آنقدر لوکساند که یک فنجان قهوهٔ پُر را زشت میدانند و پیشخدمتهای این هتلها خود را خیلی آدابدانتر از میهمانهای موقر میدانند.
❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎
همیشه با ماری در اینباره که آیا خدا هم که او به وجودش اعتقاد دارد وقت استراحت دارد یا نه، بحث و مشاجره میکردم. او همیشه معتقد بود بله، و برای اثبات این ادعایش به تورات و بخش مربوط به خلقت انسان استناد میکرد و برایم میخواند: و در روز هفتمِ خلقت بود که خداوند به استراحت پرداخت. من که مخالف این نظر او بودم، به انجیل استناد کردم و اعتقاد داشتم که احتمالاً در تورات آورده شده است که خداوند در روز هفتم استراحت کرد، اما چنین مسئلهای در مورد مسیح و استراحت برای من غیرقابلتصور است
parastoo
وقتی به این مسئله فکر میکنم که بعضی از دلقکها سی سال تمام نمایشهایی یکسان را اجرا میکنند، قلبم را دلهره فرامیگیرد. چنین کاری برای من مانند این است که به خالی کردن یک کیسهٔ آرد با یک قاشق محکوم شده باشم.
اگر کاری را که انجام میدهم لذتبخش نباشد، مریض میشوم، و حالتی بیمارگونه پیدا میکنم.
parastoo
اوقات استراحت کسانی که هنرمند نیستند، زمان کار یک دلقک است.
parastoo
در فیلمهایی که موضوع آنها زنا و طلاق است، همیشه خوشبختی و خوششانسی یک نفر نقش بزرگی بازی میکند. " عزیزم مرا خوشبخت کن." یا " تو که دوست نداری مانع خوشبختی من شوی؟" من خوشبختیای را که بیشتر از یک ثانیه، شاید دو سه ثانیه طول بکشد، خوشبختی نمیدانم.
parastoo