بریده‌هایی از کتاب خرده‌ عادت ها

مشکل سوم: اهداف، شادی‌‌تان را محدود می‌کنند

مشکل دوم: دستیابی به هدف صرفاً تغییری زودگذر است

عادت‌های خود را به گونه‌ای چهارچوب‌بندی کنید که مزایای‌شان برجسته شوند نه معایب‌شان. این روشی سریع و راحت برای برنامه‌ریزی مجدد مغز و جذاب‌تر کردن عادت‌هاست.

یک بار داستانی را درباره‌ی مردی شنیدم که از ویلچر استفاده می‌کرد. زمانی که از او پرسیدند آیا محدود‌شدن به ویلچر دشوار است یا خیر، پاسخ داد: «من به ویلچرم محدود نشده‌ام، بلکه با آن آزاد شده‌ام. اگر ویلچر نبود هنوز خانه‌نشین بودم و هیچ‌وقت نمی‌توانستم از خانه خارج شوم.» این تغییر در دیدگاه باعث شد که زندگی روزمره‌ی او تغییر کند.

اگر یاد بگیرید عادت‌های دشوار را با تجربه‌های مثبت مرتبط کنید، عادت‌های دشوار جذاب‌تر به نظر می‌رسند. گاهی اوقات، به تنها چیزی که نیاز دارید این است که ذهنیت خود را کمی تغییر دهید؛ برای مثال، اغلب درباره‌ی کارهایی که باید در یک روز انجام دهیم صحبت می‌کنیم. مجبورید صبح زود بیدار شوید و به محل کار بروید، برای کسب‌وکارتان یک بازاریابی تلفنی دیگر داشته باشید و برای خانواده شام بپزید. اکنون تصور کنید تنها یک کلمه را تغییر داده‌اید: مجبور «نیستید»، بلکه «عادت کرده‌اید». عادت کرده‌اید صبح زود بیدار شوید و به محل کار بروید.

دستاوردهای شما مقیاس اندازه‌گیری عادت‌های‌تان هستند.

اما زمانی که هر روز و با تکرار تصمیمات اشتباه، خطاهای کوچک و ارائه‌ی توجیه‌های ناچیز، اشتباهات یک‌درصدی را تکرار می‌کنید، انتخاب‌های ناچیزتان به نتایج سهمگینی تبدیل می‌شوند. گردآمدن این اشتباهات، همین اشتباهات کوچک یک‌درصدی این‌جا و آن‌جاست که به مشکل منجر می‌شود.

متأسفانه فرایند کندِ تغییر اجازه می‌دهد عادت‌های بد نیز به‌راحتی شکل بگیرند.

بسیاری از عادت‌های روزانه‌تان تقلیدی از انسان‌های موردتحسین‌تان است

عادت‌ها فقط به این علت وجود دارند که کمک می‌کنند مشکلات زندگی را با صرف حداقل انرژی ممکن و کم‌ترین دردسر حل کنید.