بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب رومی (جلال الدین محمد) | صفحه ۶ | طاقچه
تصویر جلد کتاب رومی (جلال الدین محمد)

بریده‌هایی از کتاب رومی (جلال الدین محمد)

نویسنده:بهمن شکوهی
انتشارات:انتشارات نگاه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۳از ۴۹ رأی
۴٫۳
(۴۹)
شهاب‌الدین گفت: من می‌توانم بگویم جای چه نیست. من می‌توانم به تو بگویم جای چیست، خودت آن را پیدا کن و می‌دانم پیدا می‌کنی. این دنیا می‌تواند جای آموختن عشق و نشاط باشد امّا حقیقتاً جای اندوختن مال نیست. چون مال با تو نخواهد ماند امّا علم و عشق و نشاط با تو می‌ماند. جلال‌ال
مسلم عباسپور
جلال‌الدین می‌دانی شجاعت طالب علم در چیست؟ در آن است که بداند که نمی‌داند، ندانستن سد راه معرفت نیست، توهم دانستن است که مانع حقیقت می‌شود و آدم را از جستجو باز می‌دارد.
عباس
"هرقدر گوهر را امر کنی که پنهان شود او را دغدغه خودنمایی بیشتر می‌شود. اگر گوهر را گوهری باشد که نخواهد فعل بد کند اگر منع کنی و نکنی او بر آن طبع نیک خود و سرشت پاک خود خواهد رفت پس فارغ باش و تشویش مکن.
Maryam
خویشتن خویش برون آمدم آنگونه که مار از پوست خود آنگاه در خویشتن نگریستم دیدم که من اویم
K Na
در کف ندارم سنگ من، با کس ندارم جنگ من!
Parinaz
شمس‌الدین می‌گفت خدا فحش‌ها را خلق کرده است تا به جای یک ساعت بدگویی از کسی یا چیزی با یک کلمه حق مطلب را ادا کنی و زحمت گفتار نبری.
Parinaz
شیخ، زندگی ترس دارد، امّا مرگ ترس ندارد. ترس تعلق به جان و زندگی دارد. اگر از این تن رها شوی دیگر ترس نخواهی داشت. ما از اینکه صدمه‌ای به جانمان برسد می‌ترسیم، اگر جانی نباشد که به آن صدمه برسد ترس هم زایل می‌شود و بعد بر شانه پیرمرد کوبید و گفت: شیخ! مرگ ترس ندارد، مردن مثل تولد است، تولدی به آن سو، آن سوی دیگر.
n re
زمانه و روزگار مانند رودخانه‌ای در گذر تغییر می‌کند و تو باید با آن در تغییر باشی در غیر این صورت افکارت کهنه و فرسوده می‌شود،
n re
چه‌بسا از کاری که سر آدم بیاید بدمان بیاید و آن خیرمان باشد و چه‌بسا ما چیزی بخواهیم و آن برایمان شر باشد.
n re
افسار نفس خود را از دست نده، اگر این مادیان سرکش از دستت بگریزد، دیگر هرگز رامت نخواهد شد.
n re
"پیش اهل حال زبان حال می‌باید نه زبان قال چه اگر آن حال نباشد با گفتگو مشکلی حل نمی‌شود!! "
n re
ملکه خاتون برای حفظ آبرو و کرامت پسرش سلطان‌العلماء قوانین جدیدی در حرم به راه انداخت، آنجا بغداد بود و نمی‌شد به منوال سمرقند و بلخ رفتار کرد. دختران جوان را مجبور کرد روبنده بگذارند، امّا آنها را آزاد گذاشت تا یا روبنده کامل با دریچه توری سیاه به سر کنند یا با نقابی که چشم‌ها و دماغ را می‌پوشاند صورتشان را از نامحرمان کوچه و بازار بپوشانند. تماس دختران و پسران حرم را با هم ممنوع کرد، پسران جوان را به اندرونی راه نداد، جلال‌الدین برای اولین بار طعم خشک شریعت را در بغداد حس کرد. خانواده بهاءولد اگرچه خانواده‌ای مؤمن و مقید و زاهد بودند امّا به زودی فهمیدند رفتار بهاءولد با آنها رفتار یک رئیس متشرع و خشک نبوده است، چرا که در بغداد هیچ‌گونه اثری از ملایمت در احکام نبود؛
n re
اسارت وصل از رهایی فراق شیرین‌تر است.
n re
رازدانی یک اتّفاق است امّا رازداری یک انتخاب، هرکسی رازدار خوبی نمی‌شود. رازداران چون عقیق کمیاب‌اند.
n re
چنان با همه باش که گویی یکی از آنانی و چنان از همه جدا باش که گویی با همه غریبه‌ای، به‌جز خدا در بند کس دیگر نباش، به ندای درونت گوش کن و آن باش. بدان جلال‌الدین خدا دین ندارد، خدا متعلق به همه است، حتی آنکه دین ندارد.
n re
هر کس را راهی است متفاوت برای رسیدن به خدا، و بدان به تعداد نفوس عالم، راه رسیدن به خدا هست.
n re
پدر چرا همه ما یک فرقه نمی‌شویم؟ چرا شما جعفری نمی‌شوید و یا چرا سید حنفی نمی‌شود؟ این‌طور بهتر نیست که همه یکی شوند؟ بهاءولد گفت: "جلال‌الدین، دین را چگونه خواهی یکی کنی؟ دین فقط در قیامت یکی می‌شود، امّا اینجا که دنیاست و هرکسی را مرادی است و هوایی است مختلف، یکی شدن اینجا ممکن نیست، مگر در قیامت که همه یکی می‌شوند و به یک جا نظر می‌کنند و یک گوش و زبان دارند. "
n re
مطمئن باش اگر خودت را از بام خانه پایین اندازی هرقدر هم که به خدا اعتماد کنی و با اخلاص دعا کنی خدا نجاتت نخواهد داد.
n re
فرزندم برای پیر شدن شتاب نکن، پیری محنت دارد،
n re
"شکست و پیروزی در میدان نبرد در چشمان جنگجویان اتفاق می‌افتد. چشم‌ها دریچه ورود به روح آدم‌ها هستند، می‌شود آدم‌ها را در چشمشان شکست داد و بعد بر جسمشان غلبه کرد. "
n re

حجم

۵۱۰٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۵۷۵ صفحه

حجم

۵۱۰٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۵۷۵ صفحه

قیمت:
۱۸۷,۰۰۰
۱۳۰,۹۰۰
۳۰%
تومان